متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
در چند قرن اخیر، جهان شاهد گسترش روزافزون و هرچه بیشتر پزشکی بوده و بسیاری از مسائلی که در گذشته ذیل قلمرو پزشکی قرار نداشته است، در حیطه علوم پزشکی قرار گرفته و درمانهای پزشکی برای آنها اعمال میشود. این جریان را «طبیشدن» و یا «طبیسازی» (medicalization) نام نهادهاند (درگاهی و پوررضا. 1401: 481).
طبیسازی بهرغم فواید درخور توجه، مشکلات و حتی تهدیداتی جدی برای جامعه انسانی به همراه داشته است. طبیسازی برخی رفتارهای نابهنجار اجتماعی مانند الکلیسم، اعتیاد و جنون سبب شده است که افراد مبتلا به این نابهنجاریها دیگر بزهکار یا مجرم تلقی نشوند و بهجای زندان، بهعنوان بیمار راهی مراکز درمانی شوند و نسبت به گذشته، راحت تر از امکانات پزشکی برای اصلاح و درمان خود بهرهمند شوند. طبیسازی همچنین به مردم کمک کرده است تا زندگی شخصی خود را بهتر کنترل کنند و خود را در برابر بسیار از بیماریهای واگیرداری که در گذشته جان هزاران نفر را میگرفت، ایمن سازند.
اما از سوی دیگر طبیسازی یا به عبارت درستتر «بیشطبیسازی»، مشکلات و حتی خطراتی جدی برای انسانها و جامعه انسانی به دنبال داشته است؛ بهعنوانمثال تبدیل انسان طبیعی به انسانی طراحیشده و آرزوی ساخت ابر انسان باعث افزایش غیرقابلکنترل جراحیهای زیبایی غیرضروری، ساخت میکروتراشههایی برای کنترل مغز انسانها، انجام شبیهسازیهای غیراخلاقی و ... شده است. ازاینرو، در نیمه دوم قرن بیستم برخی جامعهشناسان، بررسی زوایای مثبت و منفی این پدیده رو به گسترش را آغاز کردهاند. پسازآن، بررسی این موضوع به دیگر حیطههای علم، مانند تاریخ پزشکی، پزشکی بالینی، اخلاق زیستی، انسانشناسی پزشکی و فلسفه پزشکی نیز راه یافته است و پژوهشگران از منظرهای متفاوتی پیامدهای اقتصادی، فرهنگی، حقوقی، اجتماعی و اخلاقی آن را مورد بررسی قرار دادهاند (ر.ک: منجمی. 1391: 124-126).
برخی جامعهشناسان تندرو، مانند ایوان ایلیچ در کتاب الهه مکافات پزشکی (نک: ایلیچ. 1995) و یا میشل فوکو در کتاب پیدایش کلینیک (نک: فوکو. 1398) با نگاهی سراسر بدبینانه، طبیسازی را نشانه سیطره امپریالیسم پزشکی و ابزاری در راستای کنترل و تسلط بر جامعه مدرن دانستهاند. این جامعهشناسان اغلب با رویکردی مارکسیستی طبیسازی را سبب عمیقتر شدن نابرابری اجتماعی، مخدوش کردن عدالت و خودفهمی انسانی و گسترش بیم سلامت و سیاستزدایی میدانستند؛ اما برخی دیگر از جامعهشناسان معتدلتر، مانند کانراد و اشنایدر در کتاب انحراف و طبیسازی؛ از شرارت تا بیماری (نک: کانراد و اشنایدر. 1992) با نگاهی متعادلتر معتقد بودند که نکات مثبت و منفی طبیسازی باید در کنار هم بررسی و سعی شود که جنبههای منفی آن حذف یا اصلاح شود. اکنون این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان طبیسازی روا را از طبیسازی ناروا تفکیک کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، پژوهشگران اخلاق زیستی به مباحث طبیسازی وارد میشوند.
پس از اقدامات پزشکی نژادپرستانه نازیها در جنگ جهانی دوم، لزوم اخلاق زیستی در حرفه پزشکی مطرح میشود و در سال 1960 میلادی برای اولین بار، اخلاق زیستی بهصورت یک رشته دانشگاهی مورد توجه قرار میگیرد. در اواخر قرن بیستم با مطرح شدن جنبههای مثبت و منفی طبیسازی، پژوهشگران اخلاق زیستی به بررسی تفکیک طبیسازی روا از ناروا میپردازند. طبیسازی بسیاری از مسائلی را که در گذشته ذیل قلمرو پزشکی قرار نداشت در حیطه علوم پزشکی قرار داده بود و برای تفکیک و تشخیص طبیسازی روا از ناروا، نخست باید مشخص میشد که علوم پزشکی دقیقاً چه موضوعات و حیطههایی را در برمیگیرد. پاسخ به این پرسش مستلزم تبیین هستیشناختی، معرفتشناختی و عملگرایی پزشکی بود. ازاینرو، در این مرحله پای فلسفه پزشکی به موضوع طبیسازی باز میشود تا به تبیین و توضیح حیطه علوم پزشکی بپردازد. برخی پژوهشگران حیطههای مختلف به این نتیجه رسیدند که طبیسازی تنها محصول علوم پزشکی نیست، بلکه علوم دیگر، ازجمله علوم زیستپزشکی، کامپیوتر و انفورماتیک، زیستشناسی، ژنتیک، بیوتکنولوژی، فارماکوژنومیکس، نانوتکنولوژی، و تکنولوژی تصویری پزشکی نیز در گسترش آن مؤثر هستند. در حقیقت، پزشکان در جایگاه فرشتگان سفیدپوشی که مسئول نجات جان انسانها هستند، بهعنوان بخش قابل رؤیت طبیسازی مورد توجه قرار گرفتهاند و نقش بقیه حیطهها مغفول مانده است (نک: منجمی، حیدری و همکاران. 1401: 24-37).
طبیسازی بهمثابه تکنولوژیای است که میکوشد سلامت را بهعنوان محصولی قابل فروش به مردم عرضه کند و در این راستا پژوهشگران علوم زیستی نقش مهمی را ایفا میکنند؛ اما تبدیل سلامت به کالایی قابل عرضه به مردم یک روی سکه است و روی دیگر سکه قانع کردن مردم و مشروعیت بخشی به آن محصول است که مسئولیت انجام آن بر عهده متخصصان علوم اجتماعی، ارتباطات، رسانه، فرهنگ، تبلیغات و ... است. علومی که در حقیقت ذیل علوم انسانی قرار دارند. آنها با استفاده از انواع تکنیکهای نرم و حتی سخت، تنها به طبیسازی و مشروعیتبخشی مسائل مدنظر خود میپردازند و آنها را در جامعه نهادینه میکنند (نک: منجمی، آیتاللهی، معینزاده. 1392: 99-118).
پژوهشهای پیرامون طبیسازی در مشروعیتزدایی از آن نقش مهمی را ایفا کرده است و بخشی از جامعه را قانع کرده که پزشکی بهنوعی، ابزار کنترل و تسلط اجتماعی است و بهاینترتیب در دهههای اخیر، دنیا شاهد گسترش جریانی است که به دنبال رهایی جامعه از انقیاد اجتماعی است. جریانی که محصول بیش طبیسازی در طب مدرن است. بهبیاندیگر، امروزه جریان طبیزدایی در تقابل با جریان طبیسازی قرار گرفته است (منجمی، موسوی. 1401: 1-18).
برخی پژوهشگران معتقدند که از علل افزایش گرایش جامعه جهانی به طبهای سنتی، جنبشی جدید در راستای طبیزدایی است. این گرایش رو به گسترش، حتی سازمان بهداشت جهانی را مجبور کرد که طبهای سنتی را با عنوان طب مکمل و جایگزین (Complementary & Alternative Medicine) به رسمیت بشناسد. در این مرحله، طبیسازی به حیطه تاریخ پزشکی راه یافت و پژوهشها و نظرات متفاوتی در راستای ابطال یا تأیید این نظریه مطرح شده است که در شماره آتی به آن پرداخته خواهد شد.
منابع
- درگاهی، حسین؛ پوررضا، ابوالقاسم (1401). «مفهوم طبیسازی و تعابیر آن». نشریه فرهنگ و ارتقای سلامت فرهنگستان علم پزشکی. 6 (3): 481-482.
- فوکو، میشل (1398 ش). تولد پزشکی بالینی. ترجمه فاطمه ولیانی. تهران: نشر ماهی.
- منجمی، علیرضا (1391). «همه دردند و من درمان؛ درنگی در پدیدهی پزشکی شدن جامعه». شماره 66 و 67: 124-126.
- منجمی، علیرضا؛ آیتاللهی، حمیدرضا؛ معینزاده، مهدی (1392). «طبیسازی بهمثابه تکنولوژی تبیین و نقد با توجه به آرای هایدگر، برگمان و فینبرگ در باب فلسفه تکنولوژی». نشریه فلسفه علم. شماره 2: 99-118.
- منجمی، علیرضا؛ موسوی، امیرحسن (1401). «طبیسازی در طبهای مکمل و جایگزین؛ تحلیلی تاریخ انتقادی». مجله اخلاق و تاریخ پزشکی. دوره 15: 1-18.
- Conrad; Schneider (1992). Deviance and Medicalization: From Badness to Sickness. Pennsylvania: Temple University Press.
- Illich, Ivan (1995). Limits to Medicine: Medical Nemesis: The Expropriation of Health. London: M. Boyars.
جملات مهم (دو سه جمله)
- در اواخر قرن بیستم با مطرح شدن جنبههای مثبت و منفی طبیسازی، پژوهشگران اخلاق زیستی به بررسی تفکیک طبیسازی روا از ناروا میپردازند.
- برخی پژوهشگران معتقدند که از علل افزایش گرایش جامعه جهانی به طبهای سنتی، جنبشی جدید در راستای طبیزدایی است.
نویسنده
مریم محسنی سیفآبادی گروه تاریخ علوم پزشکی، دانشکده طب ایرانی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران. mohsenim@razi.tums.ac.ir