اعتبارسنجی احادیث مصرف نمک در آغاز و پایان غذا

در منابع روایی با شمار زیادی از احادیث طبی روبه‌رو هستیم که نشان‌دهندۀ اهمیت بهداشت و درمان و عنایت رسول مکرم اسلامﷺ و ائمه اطهار(علیهم السلام) به این مسئله است. وجود این تعداد از روایات نشان می‌دهد که مردم افزون بر فراگیری باورها و احکام از معصومان(علیهم السلام)، درزمینهٔ سلامت جسمی نیز از رهنمودهای آنان بهره می‌بردند. ائمه(علیهم السلام) نیز در سفارش‌های خود به اهمیت دانش پزشکی و حفظ سلامتی به‌صورت ویژه تأکید می‌کردند.
یکی از مسائلی که در روایات مورد توجه و تأکید قرار گرفته، استفاده از نمک در شروع و پایان غذا است. در این پژوهش تلاش شده گامی در مسیر اعتبارسنجی سندی و محتوایی این روایات برداشته شود؛ از این روی همه روایات کتب اربعه (الکافی، من لایحضره الفقیه، التهذیب و الاستبصار) و وسائل‌الشیعه در این زمینه مطالعه شده و با اعتبارسنجی سندی، آن دسته از روایاتی که ازلحاظ سندی صحیح یا موثق بودند، انتخاب، دسته‌بندی و سپس اعتبارسنجی محتوایی می‌شوند. البته این پژوهش گامی آغازین در این مسیر است و راه را برای پژوهش‌های بیشتر باز و لازم می‌بیند. در کتب یادشده، 41 روایت مربوط به این موضوع مورد بررسی قرار گرفت که 26 روایت ازنظر سندی ضعیف و 15 روایت دارای سند معتبر (اعم از صحیح یا موثق) بود. وجود این تعداد روایت معتبر در یک موضوع قابل توجه است و اعتماد به این روایات را دوچندان می‌کند.
روایاتی که ازنظر سندی معتبر بودند به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته‌ای از روایات به شروع و اتمام غذا با نمک سفارش کرده‌اند، دسته‌ای دیگر به مطلق مفید بودن نمک اشاره دارند و برخی روایات نمک را شفا دانسته‌اند.

شروع و اتمام غذا با نمک
جناب کلینی در الکافی در روایتی صحیح‌السند از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: «ابْدءوا بالْملْح فی أوّل طعامکمْ فلوْ یعْلم النّاس ما فی الْملْح لاخْتاروه على الدّرْیاق الْمجرّب»؛ اول غذایتان را با نمک شروع کنید. اگر مردم می‌دانستند در نمک چیست، آن را بر داروی تجربه‌شده ترجیح می‌دادند (کلینی، 1407 ق: 6/326؛ حر عاملی، 1409 ق: 24/404). این روایت را شیخ صدوق نیز به‌صورت مرسل نقل کرده است (همان).
در وسائل‌الشیعه به سند صحیح از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که رسول خداﷺ به امام علی(علیهم السلام) فرمودند: «افْتتحْ طعامک بالْملْح و اخْتمْ به فإنّ من افْتتح طعامه بالْملْح و ختم به عوفی من اثْنیْن و سبْعین نوْعاً منْ أنْواع الْبلاء منْه الْجنون و الْجذام و الْبرص»؛ غذایت را با نمک شروع کن و با نمک به پایان برسان، هر کس که غذایش را با نمک آغاز کند و با نمک ختم کند، از هفتاد و دو نوع از انواع بلا عافیت یابد که جنون، جذام و برص ازجمله آن‌هاست (حر عاملی، 1409 ق: 24/403).
در روایتی موثق، زراره از امام صادق(علیه السلام)نقل کرده است که پیامبرﷺ به امیرالمؤمنین(علیه السلام)فرمودند: «یا علیّ افْتتحْ طعامک بالْملْح و اخْتمْه بالْملْح فإنّ من افْتتح طعامه بالْملْح و ختمه بالْملْح دفع عنْه سبْعون نوْعاً منْ أنْواع الْبلاء أیْسرها الْجذام»؛ ای علی(علیه السلام)، غذایت را با نمک شروع کن و با نمک به پایان برسان. هر کس غذایش را با نمک آغاز کند و با نمک ختم کند، هفتاد نوع از انواع بلاها از او دور می‌شود که آسان‌ترین آن جذام است (حر عاملی، 1409 ق: 24/403).
در روایتی صحیح در وسائل‌الشیعه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «من افْتتح طعامه بالْملْح ذهب عنْه سبْعون داءً (و ما) لا یعْلمه إلّا اللّه»؛ هر کس غذایش را با نمک شروع کند از او هفتاد بیماری دور می‌شود و چیزی که جز خدا آن را نمی‌داند (حر عاملی، 1409 ق: 24/405). هفت روایت صحیح یا موثق دیگر در این زمینه با مضمون مشابه در کتب یادشده، ذکر شده است (برای مطالعه روایات بیشتر ر.ک: حر عاملی، 1409 ق: 24/405-406؛ کلینی، 1407 ق: 6/325-326).

مطلق توصیه به مصرف نمک
برخی روایات به‌صورت مطلق از مفید بودن نمک برای بدن و لزوم بودن آن در سفره صحبت کرده‌اند. در وسائل‌الشیعه روایتی صحیح از امام موسی کاظم(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «لمْ یخْصبْ خوانٌ لا ملْح علیْه و أصحّ للْبدن أنْ یبْدأ به فی أوّل الطّعام»؛ در سفره‌ای که در آن نمک نباشد، برکتی نیست و برای صحت بیشتر بدن لازم است غذا را با نمک شروع کرد (حر عاملی، 1409 ق: 24/404). در کتاب شریف کافی با سندی صحیح آمده است که امام رضا(علیه السلام) پرسیدند: «أیّ الْإدام أحْرى فقال بعْضنا اللّحْم و قال بعْضنا الزّیْت و قال بعْضنا اللّبن فقال هو(علیه السلام) لا بل الْملْح»؛ چه خورشتی شایسته‌تر است؟ بعضی از ما گفتند گوشت و برخی گفتند روغن زیتون و بعضی گفتند شیر. امام فرمودند نه، بلکه نمک شایسته‌تر است (کلینی، 1407 ق: 6/326).

شفا دانستن نمک
برخی روایات نمک را شفا معرفی کرده‌اند. در روایتی با سند صحیح از امام محمدباقر(علیه السلام) آمده است: «إنّ فی الْملْح شفاءً منْ سبْعین داءً أوْ سبْعین نوْعاً منْ أنْواع الْأوْجاع ثمّ قال لوْ یعْلم النّاس ما فی الْملْح ما تداووْا إلّا به»؛ نمک درمان هفتاد بیماری یا درمان هفتاد نوع از انواع دردهاست. سپس فرمودند اگر مردم می‌دانستند در نمک چیست، جز با آن مداوا نمی‌کردند (حر عاملی، 1409 ق: 25/82)؛ همچنین در وسائل‌الشیعه روایتی صحیح نقل شده است که در بخشی از روایت امام علی(علیه السلام) فرمودند: «فلوْ یعْلم النّاس ما فی الْملْح لاخْتاروه على التّرْیاق الْمجرّب...»؛ اگر مردم می‌دانستند که در نمک چیست، آن را بر داروی مجرّب ترجیح می‌دادند (حر عاملی، 1409 ق: 25/31).
اعتبار سندی وهمچنین کثرت تعداد این احادیث، موجب اطمینان و وثوق به صدور این روایات می‌شود. افزون بر آن، روایات ذکر شده ازنظر محتوایی هم از اعتبار لازم برخوردار هستند. نشانه این اعتبار، عدم وجود روایت معارض و نیز فتوای فقها بر اساس این روایات است که بیانگر اعتماد آن‌هاست (ر.ک: شهید اول: 3/30؛ بروجردی، 1364: 15/252؛ خمینی، 1378: 2/605).
نکته‌ای که لازم است به آن اشاره شود، تعارض ظاهری این توصیه‌های مؤکد با پژوهش‌های پزشکی نوین است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که هرچند مصرف اندک نمک برای بدن ضروری است، ولی مصرف زیاد آن سبب پدید آمدن یا استمرار برخی بیماری‌ها همچون فشارخون، سکته قلبی، پوکی استخوان، بیماری‌های کلیوی و... است. این مسئله تردید و سرگردانی برخی مؤمنان را در عمل به این روایات به همراه داشته است. پژوهشگران چند راه حل برای رفع این تعارض مطرح کرده‌اند که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
- برخی بین نمک طبیعی کامل و نمک تصفیه‌شده تفاوت قائل شده‌اند و اعتقاد دارند که نمک طبیعی مانند نمک دریا یا نمک معدنی دارای مواد معدنی دیگری همچون منیزیم و پتاسیم است که مانع از رسوب نمک در داخل بدن می‌شود، درحالی‌که نمک تصفیه‌شده تنها دربردارندۀ دو عنصر سدیم و کلر (NaCl) و فاقد مواد معدنی دیگر است؛ ازاین‌رو مراد از نمک سفارش‌شده در روایات، نمک طبیعی تصفیه‌نشده و نمکی که پزشکان بر پایه پژوهش‌های نوین از آن منع می‌کنند، نمک تصفیه‌شده است. البته برای اثبات این ادعا به پژوهش بیشتر پزشکی در این باره نیاز است.
- احتمال دیگری که برخی از پژوهشگران مطرح کرده‌اند، این است که توصیه به خوردن نمک، ناظر به محیط جغرافیایی صدور روایات، یعنی محیط گرم حجاز و عراق بوده است. در این محیط‌ها با توجه به اینکه تعریق و دفع آب از بدن بسیار زیاد است و همراه آب، نمک زیادی از بدن دفع می‌شود، بدن با کمبود نمک روبه‌رو می‌شود؛ به همین دلیل در این محیط‌ها نیاز بیشتری برای مصرف نمک احساس می‌شود. بر این اساس، پزشکان به حجاج یا مسافرانی که عازم مناطق گرمسیری هستند نیز توصیه می‌کنند به میزان مشخصی نمک مصرف کنند تا از ضعف و بی‌هوشی و حتی در مواردی از رفتن به اغما در امان بمانند. برخی پژوهشگران کوشیده‌اند این وجه را با روایت نقل شده از امام رضا× در این زمینه تأیید کنند. در روایت آمده است مردی در خراسان در محضر امام رضا(علیه السلام) بود. در این هنگام، نزد امام سفره‌ای باز کردند که در آن سرکه و نمک بود. امام(علیه السلام) غذا را با سرکه آغاز کردند. آن مرد عرض کرد: فدایت شوم! به ما فرموده‌ای که با نمک شروع کنیم! امام فرمودند: این (سرکه) همانند آن (نمک) است. سرکه ذهن را استحکام می‌بخشد و عقل را زیاد می‌کند (برقی، 1371: 2/487؛ کلینی، 1407: 2/329؛ حر عاملی، 1409 ق: 24/428). پژوهشگران یادشده با تمسک به این روایت، چنین توجیه کرده‌اند که دیگر ائمه(علیهم السلام) چون در مناطق گرمسیری حجاز و عراق زندگی می‌کردند، به خوردن نمک سفارش کرده‌اند؛ ولی با توجه به اینکه امام رضا(علیه السلام) در منطقه‌ای معتدل و غیر گرمسیری بودند و نیاز طبیعی بدن به نمک در آن مناطق کم بود، با وجود نمک در سفره، آن حضرت از سرکه استفاده کرده‌اند. بر این اساس توصیه به نمک یک توصیه کلی فرامکانی نبوده است (طباطبایی، 1394). البته این استناد هم ازنظر رجال و هم ازنظر دلالت با اشکالاتی مواجه است. روایت مورد استناد از طریق همدانی نقل شده است که علمای رجال او را تضعیف و به فاسد‌الاعتقاد و غیر قابل اعتماد بودن و شهرت در دروغ‌گویی و نقل از افراد ضعیف توصیف کرده‌اند (نجاشی، 1365: 332؛ کشی، 1409 ق: 545، 546؛ ابن داود، 1342: 507؛ حلی، 1411 ق: 253). با این روایت ضعیف نمی‌توان روایات صحیح و موثق را تقیید زد. ازنظر دلالت هم نمی‌توان برای اثبات مقصود پژوهشگر به این روایت استناد کرد؛ زیرا امام(علیه السلام) نفرموده‌اند به‌جای نمک از سرکه استفاده کنید؛ بلکه فرموده‌اند سرکه مثل نمک است و از این نمی‌توان نتیجه گرفت که نمک در مناطق معتدل نهی شده و مفید نیست، بلکه فقط مفید بودن سرکه اضافه شده است؛ بنابراین استناد به این روایت و روایات مشابه که نوعاً ضعف سند هم دارند (ر.ک: برقی، 1371: 2/485؛ کلینی،: 6/329؛ حر عاملی،: 24/407)، برای اثبات احتمال یادشده صحیح نیست؛ اگرچه فارغ از استناد به این روایات، می‌توان به‌صورت کلی این احتمال را به‌عنوان یک احتمال عقلی پذیرفت که در این صورت، پذیرش آن منوط به پژوهش‌های تجربی خواهد بود.
- برخی نیز یافته‌های پزشکی و توصیه‌های اکید روایات را چنین جمع کرده‌اند که با دقت در روایات درمی‌یابیم، مجموعه روایات به شورخواری توصیه و دعوت نمی‌کنند؛ بلکه بیشتر ناظر به ابتدا و اتمام غذا با نمک هستند که باعث شور کردن محیط دهان پیش و پس از خوردن غذا شده و محیط دهان را ضدعفونی می‌کند. بر این اساس می‌توان با کاستن از مصرف نمک در طول روز، مثلاً با حذف و به حداقل رساندن مصرف غذاهای فرآوری‌شده، فست فودها و انواع خوراکی‌هایی که به‌صورت بی‌رویه‌ از نمک استفاده می‌کنند، پرهیز از خوردن غذاهای پرنمک و... از نمک مصرفی کاست و چشیدن نمک در ابتدا و انتهای غذا را جایگزین آن کرد.

منابع:
ابن داود، حسن بن علی بن داود حلی (1342)، الرجال (ابن داود)، تحقیق: میاموی، محمدکاظم، تهران: دانشگاه تهران.
برقى، احمد بن محمد بن خالد، (1371)، المحاسن، محقق: محدث، جلال‌الدین، قم: دار الکتب الإسلامیة.
بروجردی، مرتضی (۱۳۶۴)، المستند فی شرح العروه الوثقی، قم.
خمینی، روح‌الله (۱۳۷۸)، توضیح‌المسائل، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمة الله علیه).
شهید اول، محمّدبن مکی عاملی (بیتا)، الدروس الشرعیه، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏ (1409)؛ وسائل‌الشیعة، مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) ‏، قم: مؤسسه آل البیت÷.
طباطبایی، سیدکاظم (1391)، «فضای صدور»، علوم حدیث، ص 3-17.
طباطبایی، سیدکاظم (1394)، «فهم روایات خوردن نمک بر اساس روایت رضوی»، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی»، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا(علیه السلام).
علامه حلی، حسن بن یوسف (1411)، رجال العلامة الحلی، مصحح: بحر العلوم، محمدصادق.
کشی، محمد بن عمر (1409)، اختیار معرفة الرجال، تحقیق: مصطفوی، حسن، مشهد: دانشگاه مشهد مرکز تحقیقات و مطالعات.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1407)، الکافی (ط –الإسلامیة) چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
نجاشی، احمد بن علی (1365)، رجال النجاشی، تحقیق: شبیری زنجانی، موسی، قم: مؤسسة النشر الإسلامی.

نویسنده:

دکتر محمود شکوهی تبار

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم