اجل معلّق، اجل مسمّی! (ملاحظات اخلاقی پایان حیات)

«اللّه یتوفّى الْأنْفس حین موْتها و الّتی‏ لمْ تمتْ فی‏ منامها فیمْسک الّتی‏ قضى‏ علیْها الْموْت و یرْسل الْأخْرى‏ إلى‏ أجلٍ مسمًّى إنّ فی‏ ذلک لآیاتٍ لقوْمٍ یتفکّرون‏»
«خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى‏کند و ارواحى را که نمرده‏ اند نیز به هنگام خواب مى‏ گیرد سپس ارواح کسانى که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مى‏ دارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) بازمى‏ گرداند تا سرآمدى معیّن. در این امر نشانه‏ هاى روشنى است براى کسانى که اندیشه مى‏ کنند».
(زمر، 42)

قرار بر این بود که متناسب با هر جلسه از دروس اخلاق پزشکی، یک آیه کریمه به‌عنوان پیش‌‌درآمد بحث کلاس ارائه شود. به لطف خداوند متعال، به این آیه کریمه برای جلسه ملاحظات اخلاقی پایان حیات پرداخته خواهد شد.
مصطفوی در مجمع‌البحرین می‌‌گوید: «و چیزی را توفی نمود؛ یعنی همه آن را دریافت کرد به‌گونه‌ای که هیچ از آن رها نماند»؛ و وفات را معادل مرگ گرفته است (المصطفوی، 1368). علامه طباطبایی فرمودند: «در مجمع‌البیان گفته: کلمه «توفى» به معناى گرفتن چیزى است به‌طور تمام» (همدانی، 1374).»
ایشان در شرح آیه فرمودند: «تنها جان‏ها گرفته مى‏ شود؛ یعنى علاقه روح از بدن قطع مى‏ گردد و دیگر روح به کار تدبیر بدن و دخل و تصرف در آن نمى ‏پردازد ...
از این جمله دو نکته دریافت می‌گردد: یکم اینکه، نفس آدمى غیر از بدن اوست، براى اینکه در هنگام خواب از بدن جدا مى ‏شود و مستقل از بدن و جداى از آن زندگى مى‏ کند؛ دوم اینکه، مردن و خوابیدن، هر دو توفى و قبض روح است، بله این فرق بین آن دو هست که مرگ قبض روحى است که دیگر برگشتى برایش نیست و خواب قبض روحى است که ممکن است روح دوباره برگردد» (همدانی، 1374).
یکی از موضوعات پر چالش اخلاق پزشکی، سرفصل مراقبت‌‌های پایان حیات است. در این بحث، موضوع‌های بی‌شماری دیده می‌‌شود. یکی از مهم‌ترین این موضوع‌ها، «دستور عدم احیاء (do not resuscitate order - DNRo)» است.
با استناد به این آیه کریمه و قاعده «احتیاط در دماء» (کلانتری خلیل‌آباد و گلستان‌رو، 1395: 129) می‌‌توان گفت وظیفه اخلاقی کارکنان نظام سلامت در شرایط معمولی (و نه بحران) این است که هر بیماری که دچار ایست قلبی تنفسی می‌‌شود و احتمال موفقیت نسبی یا کامل در عملیات احیاء وجود دارد، باید احیا شود!
به تعبیر دیگر، تا هنگامی‌که مطمئن نشده‌‌ایم و برای ما یقین حاصل نشده است که مرگ بیمار قطعی و غیرقابل برگشت و مصداق همان «أجل مسمّی» است، عملیات احیای قلبی ریوی باید دست‌کم طبق آخرین دستورالعمل پزشکی روز دنیا (Craig-Brangan & Day, 2016)، انجام شود.
خداوند متعال در این آیه کریمه، به موضوع گرفته شدن نفس در هنگام مرگ و خواب و به تعبیر دیگر، به شباهت این دو اشاره می‌‌فرماید. ضرب‌‌المثل معروفی هست که می‌‌گویند: «خواب، برادر مرگ است»؛ این شباهت و تفاوت، می‌‌تواند برای پژوهش‌‌های پزشکی جالب باشد. کیفیت این دو حالت شبیه به یکدیگر، چگونه است؟ چه تمایزی میان این دو هست که یکی غالباً برگشت‌‌پذیر و دیگری غالباً برگشت‌‌ناپذیر است؟ هنگام مرگ چه اتفاقی می‌‌افتد؟ تجربیات نزدیک به مرگ (NDE) چه ربط و نسبتی با این دو دارد؟
همه این پرسش‌‌ها (و بسیاری پرسش‌‌های دیگر) را می‌‌توان از فرمان‌‌برداری از بخش آخر آیه به دست آورد. بخش آخر این آیه ما را به اندیشه درباره موضوع مرگ و «پایان حیات» دنیوی فرامی‌خواند. تفکر پیرامون این آیه می‌‌تواند ایده‌‌های پژوهشی بدیع به ما دهد و نوآوری‌‌هایی در حیطه پژوهش‌‌های پایان حیات ایجاد ‌‌کند؛ البته لازمه‌‌اش این است که اهل تفکر و تأمل باشیم، ان‌‌شاءالله!

منابع:
قرآن کریم
المصطفوی، حسن (1368)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
کلانتری خلیل‌آباد، عباس؛ صدیقه گلستان‌رو (1395)، «احتیاط در دماء و کاربرد آن در حقوق کیفری»، فصلنامه حقوق اسلامی، 13(51)، ص 129.
همدانی، سیدمحمدباقر (1374)، ترجمه تفسیر المیزان، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جلد 17، ص 407-408.

Craig-Brangan, K. J., & Day, M. P. (2016). Update: 2015 AHA BLS and ACLS guidelines. Nursing Critical Care, 11(2), 24-29. doi: 10.1097/01.CCN.0000480744.54860.76

نویسنده:

دکتر محسن رضایی آدریانی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم