اسراف و سلامت

در چهار شماره پیش، درباره مفهوم «بی‌نتیجه بودن درمان» صحبت و قرار شد به یاری خداوند متعال، به‌صورت خلاصه نتایج بررسی واژه‌های قرآنی که به نظر می‌رسد با این موضوع قرابتی دارند، تقدیم شود.
پنجمین واژه قرآنی که به نظر می‌رسد با موضوع درمان بی‌نتیجه قرابت دارد و در آن پایان‌نامه نیز به آن پرداخته شده واژه «سرف» است.
ماده «سرف» و مشتقات آن 23 بار در 21 آیه کریمه قرآن کریم آمده است. سرف را معادل از حد گذشتن (المصطفوی. 1368؛ اصفهانی. 1392)، میانه‌روی نکردن (فراهیدی. 1410 ق؛ طریحی. 1367) و هزینه کردن در راهی غیر از فرمان‌بری از خداوند (المصطفوی. 1368؛ ابن منظور. 1414 ق) گفته‌اند.
واژه «یسْرفوا» یک‌بار در قرآن کریم، در آیه کریمه 67 سوره مبارکه فرقان به کار رفته است. مفهوم بیان‌شده در این آیه کریمه با موضوعی که در این مجال بررسی می‎شود، تناسب بیشتری دارد. خداوند متعال در این بخش از این سوره مبارکه با تعبیر لطیف «عباد الرحمن» از بندگان خود یاد کرده و اوصاف ایشان را برشمرده است. خداوند تبارک‌وتعالی در این آیه کریمه فرموده است: «و الّذین إذا أنْفقوا لمْ یسْرفوا و لمْ یقْتروا و کان بین ذلک قواماً؛ و کسانى‏اند که چون انفاق کنند نه ولخرجى مى‏‌کنند و نه تنگ مى‏‌گیرند و میان این دو [روش] حدّ وسط را برمى‏‌گزینند».
در جمع‎بندی نظرات واژه‎نامه‎های قرآنی و تفاسیر قرآن کریم درباره این واژه می‎توان گفت که اسراف:
از حدّ گذشتن در هر کاری است.
کارهای خارج از حدّ و معیشت عقل و نقل و عرف و افراط و از حدّ آن تجاوز کردن است.
میانه‎روی نکردن و خوردن بیشتر از میانه‎روی در آنچه خداوند حلال کرده است.
هزینه کردن در راهی، ‌جز فرمان‌بری خداوند متعال است.
صرف مال، به‌صورت بیش از اندازه‎ای که حقّ آن است.
هزینه کردن مال بیش از حدّ اعتدال و از حدّ مطلوب بیشتر هزینه کردن.
هزینه مال در مسیر ناروا و نادرست.
صرف مال در جایی که موجب ضرر به بدن شود، این هزینه کردن اسراف خواهد بود (البته هزینه کردن کمتر از حدّ اعتدال هم نادرست است، اما آن را تقتیر نامیده‎اند).
ازاین‌رو، در مراکز ارائه خدمات بهداشتی- درمانی هم هر کاری که به‌گونه‌ای با این شاخصه‎ها تطبیق نماید، مصداقی از اسراف است و باید از مبتلا شدن به آن اجتناب کرد؛ برای نمونه اگر پرستار در جریان انجام پانسمان می‎تواند با مصرف هشت گاز استریل، به‌دقت و خوبی پانسمان بیمار را تعویض کند، هر تعدادی که بیشتر مصرف کند، مصداق از حدّ گذشتن و اسراف خواهد بود. مصرف بیش‌ازحد تجهیزات دیگر هم همین‌گونه است.
به نظر می‎رسد با توجه به نکات بیان‌شده در ذیل این آیه کریمه در تفاسیر، باید گفته شود که اگر اقدام انجام‌شده موجب صرف مال، به‌صورت بیش‌ازاندازه‌ی حقّ آن باشد، مصداقی از اسراف است. در جایی که داروی داخلی با هزینه کمتر، اثربخشی قابل قبول دارد؛ تجویز کردن داروی خارجی گران‌قیمت، مصداقی از اسراف است. اگر انگیزه تجویز آن باشد که بیمار پولی بیشتر پرداخت کند تا برایش این تصور ایجاد شود که پزشک معالج او باسواد است، «فریب» و «إغوا» هم به این رفتار ناروا افزوده می‌شود.
اگر اقدام ما در مراکز سلامت موجب هزینه مال بیمار در مسیری ناروا و نادرست شود، این هزینه کردن اسراف است. تجویز درخواست و یا انجام هر اقدام تشخیصی و یا درمانی بدون اندیکاسیون، مصداق روشن این امر است. درخواست آزمایش از بیمار بدون شرح‌حال گرفتن و معاینه دقیق و هم‌چنین درمان هم‌زمان چندین تشخیص افتراقی بدون تلاش برای رسیدن به تشخیص دقیقتر، مصادیقی از این اسراف به نظر می‌رسند.
اگر در این هزینه کردن، حدّ اعتدال رعایت نشود و از حدّ مطلوب بیشتر هزینه شود، باز به دلیل افراط از حدّ معقول، اسراف صورت گرفته است. اگر امکان زایمان طبیعی برای خانم باردار وجود داشته باشد، اما زایمان رستمزاد خودخواسته انجام شود، اشکال‌های اخلاقی متعددی به این کار وارد است که یکی از آن‌ها، رعایت نکردن حد اعتدال در هزینه خواهد بود که مصداقی از اسراف است.
البته هزینه کردن کمتر از حدّ اعتدال هم نادرست است، اما آن را تقتیر نامیده‎اند. پرداخت نکردن کامل حقوق کارکنان (مثلاً منشی مطب) و اجبار آن‌ها به کار کردن با دستمزد کمتر از حق واقعیشان، مصداقی از تقتیر است.
صرف مال در جایی که موجب ضرر به بدن شود نیز اسراف خواهد بود. مثال آشکار آن، جراحی صرفاً زیبایی بدون اشکال جسمی در بینی و برای رفع اختلال روانی است. جایی که مشکل جسمی در بینی فرد وجود ندارد و بیمار صرفاً بر اساس توهم، به دنبال جراحی بینی و زیبایی است، وظیفه اخلاقی پزشک این است که مشکل روانی را از راه مداخله روان‌پزشکی و روان‌درمانی (نه مداخله جسمی) درمان کند. انجام جراحی بینی در این موارد، مصداق ناروایی‌های اخلاقی متعددی است که یکی از آنها اسراف است.
در نقطه مقابل، اگر بیماری به دلیل نیاز طبی، نیازمند بستری در بیمارستان باشد و درمان وی به‌صورت سرپایی انجام شود، کوتاهی در بستری کردن بیمار، مصداق تقتیر خواهد بود.
به استناد تفسیر بیان‌شده ذیل این آیه کریمه، می‎توان گفت که صرف مال در راه حفظ نفس محترمه از مصادیق انفاقات واجب است. البته همان‌گونه که آیه کریمه بیان می‎کند، هم اسراف و هم تقتیر در این راه نادرست است. از سویی، اگر اقدامات درمانی کمتر از حدّ لازم ارائه و موجب تلف شدن نفس محترمه‌ای شود که امکان حفظ آن بوده است، این امر مصداق تقتیر و خروج از اعتدال از انفاق و خرج کردن است. از سوی دیگر، اگر در جایی که امکان حفظ جان وجود ندارد، امکاناتی صرف شود، به نظر می‎رسد به نحوی دیگر مصداقی از اسراف و خروج از اعتدال در صرف مال باشد.
مصداق‌های ازاین‌دست در نظام سلامت فراوان هستند. شما چند مصداق در نظر دارید؟

منابع:
قرآن کریم.
اصفهانی، راغب (1392). معجم المفردات الفاظ القرآن. دارالکاتب العربی.
المصطفوی، حسن (1368). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
فراهیدی، خلیل ابن احمد (1410 ق). العین. قم: هجرت.
طریحی، فخرالدین ابن محمد (1367). مجمع البحرین. قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
ابن منظور، محمد بن مکرم (1414 ق). لسان العرب. بیروت: دار صادر.

نویسنده:

نویسنده‌ها:

دکتر محسن رضایی آدریانی

متخصص اخلاق پزشکی، استادیار، مدیر گروه فلسفه و اخلاق سلامت، دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم

دکتر مهرزاد کیانی

گروه اخلاق پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

دکتر محسن جوادی

گروه فلسفه، دانشگاه قم

دکتر سعید نظری توکلی

گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه تهران

دکتر محمود عباسی

گروه اخلاق پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی