متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
معرفتشناسی در اخلاق پزشکی اسلامی
مهمترین پرسش معرفتشناختی این است که آیا انسان با ابزاری که در دست دارد، میتواند بفهمد خوب و بد عالم چیست یا نمیتواند؟ آیا با این عقل و تجربه و حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بساوایی، بویایی، چشایی) و با حسّ ششم هم اگر داشته باشیم، یا حسّ هفتم و بیشتر! یا از راه دل (شهود) (جوادی محسن. 1383) میتواند به حقایق عالم معرفت پیدا کند؟ آیا گزارههای اخلاقی صدقپذیر و کذبپذیر هستند یا خیر؟ (صبرآمیز و دباغ. 2011) معادل این بحث در فلسفه و کلام اسلامی، «حسن و قبح عقلی» است.
در فلسفۀ اخلاق رایج در مغربزمین، به کسانی که پاسخ آنها به این پرسشها مثبت است، «شناختگرا» (صبرآمیز و دباغ. 2011؛ احمدی و محیطی. 1397) و به آنهایی که پاسخشان منفی است، «ناشناختگرا» گفته میشود. ازاینرو، «از مباحث معرفتشناسی اخلاق، شناختگرایی و ناشناختگرایی اخلاقی است» (احمدی. 2015).
الف. شناختگرایی (Cognitivism)
«شناختگراها» میگویند که انسان میتواند، بفهمد خوب و بد چیست. شناختگراها میگویند که انسان با ابزارهایی که دارد، با درک درونی خود (دل) و حواس پنجگانه و تجربه و با استدلال عقلیاش، میتواند به خوب و بد عالم، معرفت و شناخت پیدا کند. «شناختگرایی ...، به نظریهای اطلاق میشود که به امکان شناخت برخی احکام اخلاقی ثابت و مبتنی بر واقع قائل باشد» (احمدی. 2015).
طرفداران این دسته، خود به دو دستۀ «شناختگرای حداکثری» (Strong cognitivism) و «شناختگرای حداقلی» (Weak cognitivism) تقسیم میشوند.
گروهی میگویند که ابزارهای معرفتی انسان (عقل و تجربه و دل)، برای شناخت خوب و بد کافی است و انسان با اتکا به این ابزار خود، بینیاز به راهی دیگر، میتواند همه چیز را بفهمد. انسان به هیچ منبع معرفتی دیگری غیر از خود نیاز ندارد که بخواهد درست و غلط و یا خیر و شر را از آن به دست آورد.. ما برای بازشناسی خوب از بد، نیاز به قرآن و تورات و انجیل و ... نداریم.
بنده، ایشان را شناختگرای حداکثری مینامم و به نظرم، بهترین نمونه این تفکر، «دیدگاه سکولار» است.
سکولارها «عقلبسنده» هستند؛ صرفاً به عقل و تجربه تکیه میکنند. سکولار کسی است که برای شناخت خوب و بد، بهکلی متون مقدّس و وحیانی را کنار میگذارد و به عقل و علم بسنده میکند. «عقلبسندگی» و «علمزدگی» ویژگی تفکر سکولار است. فرد سکولار میگوید که من اگر توانستم زیر میکروسکوپ، روح و خدا و فرشته و اینها را ببینم، میپذیرم؛ ولی اگر نشد، قبول ندارم. «انسانمداران» (Humanists) (اومانیستها) هم در این طیف هستند.
نقطه مقابل اینها، کسانی هستند که میگویند ابزارهای معرفتی انسان، مفید و توانمند هستند، اما کافی نیستند. عقل، اصول کلی خوب و بد را میفهمد؛ ولی در جزییات به کمک نیاز دارد. به نظر میرسد نامیدن این گروه، بهعنوان شناختگرایی حداقلی، بهجا خواهد بود.
غالب مسلمانان و بهویژه ما شیعیان، طرفدار این دیدگاه هستیم. دیدگاه تشیّع این است که ما بد و ناپسند بودن ظلم را میفهمیم، امّا مثلاً دراینباره که آیا خوردن مال بچه یتیم ظلم است یا نه، نیاز به کمک داریم. ما میفهمیم اگر کسی فوت کرد، معقول است که اموال او به خانواده و نزدیکان او برسد. حال، این پرسش مطرح میگردد که نسبت سهم وارثان چگونه است؟ نسبت سهم خواهر و برادر و همسر و پدر و مادر چگونه باشد؟ همه باهم مساوی و برابر ارث ببرند یا سهمالارث بهگونهای دیگر تخصیص شود؟ آیا میتوان این امر را به عقل و تجربه سپرد؟ باید سالها و قرنها، آزمون و خطا کنیم تا ببینیم حالتها و نسبتهای مختلف سهمالارث، چه آثار مفیدی و چه زیانهایی برای افراد و اجتماع دارد. عقل بشری در موارد فراوانی از درک جزئیات امور ناتوان است و نیاز به منبع معرفتی دیگری دارد.
اغلب ما مسلمانان، بهویژه شیعیان، برای فهم خوب و بد در عالم، عقل را حتماً لازم میدانیم. از پایههای درک دستورات خداوند برای زندگی ما، عقل است. عدلیه و بهویژه شیعه، بر حجت بودن عقل تأکید دارند. در مرتبۀ بالاتر از آن، نقل یعنی قرآن و سنّت معصومانbاست. سنّت معصومانb (و نه حدیث) هم همانند قرآن کریم، عین حقیقت و حجت است و در ذیل آن ، اجماع فقها (اجماع کاشف از سنّت معصومانb) منبع درک و استنباط احکام الهی است.
مناسب است تحلیلی کوتاه داشته باشیم. گفته شد که تفکّر سکولار، «عقل بسنده» است. عقل بشری خطاپذیر است یا نه؟ تجربۀ بشری خطاپذیر است یا نه؟ آیا مسلمات علمی کشفشده بهوسیله دانش تجربی، امکان ردّ شدن دارد یا نه؟ اساساً، خود اثباتگرایان منطقی (logical positivists)، یکی از ویژگیهای گزارههای علمی را «ابطالپذیری» آنها میدانند.
به مثالی دقت کنیم. کتامین، دارویی است که در فوریت پزشکی کاربرد دارد. این دارو، باعث شل شدن عضلات میشود. تأمل کنید که تاکنون چند میلیون انسان کتامین گرفتهاند؟ تا امروز، به میلیونها نفر کتامین زدهاند و عضلات اسکلتی آنها شل شده است. اکنون، این بیماری را که میخواهیم به او کتامین بزنیم، آیا حتماً و قطعاً عضلات بدن او با دریافت این دارو شل میشود؟ میتوانیم با قطعیت صد درصد بگوییم که این دارو، همان اثری را که پیشتر از آن دیدهایم و انتظار داریم، در این بیمار هم عیناً همان اثر را ایجاد میکند؟ ممکن است کتامین به او بزنیم و نهتنها عضلات وی شل نشود، بلکه دچار گرفتگی عضلانی هم بشود. هرچند احتمال این امر خیلی خیلی کم است، اما صفر نیست. تجربۀ بشری خطاپذیر است. اگر میلیاردها انسان هم کتامین گرفته باشند و عضلاتشان شل شده باشد، باز قطعیتی در علم تجربی وجود ندارد. پس تجربه هم خطاپذیر است. هر دارویی که تجویز میکنیم، امکان دارد اثری ایجاد کند که اصلاً با آن دارو تطابق ندارد. هر تجربه، حتی اگر میلیونها یا میلیاردها بار هم تکرار شده باشد و نتیجه داده باشد، در آزمون جدید ممکن است نتیجۀ دیگری بدهد. این خاصیت علم تجربی است.
عقل، تجربه، شهود (دل)، حواس پنجگانه، هوش هیجانی و ... در یک کلام، همۀ ابزارهای معرفت سکولار و انسانمداران (حتی به اذعان خودشان و طرفداران آنها)، خطاپذیر و خدشهبردار است.
از سوی دیگر، ببینیم ابزار معرفتی آموزه های دینی (بهویژه اسلام و بهخصوص دیدگاه تشیع) چگونه است. عقلی که در نزد ما شیعیان معتبر است، چه جایگاهی دارد؟ از منظر شیعه، عقل حجت خداوند متعال بر بشر است. عقل، کلیات را بهخوبی درک میکند؛ ولی در جزئیات، خطا میکند (علیتبار فیروزجایی. 1395). عقل در کنار نقل قرار میگیرد و یکی از منابع معرفتشناسی است (عبدالهی و صالحی اردکانی. 1393).
امام کاظم(علیهالسلام) به هشام فرمودند: «یا هشام، إنّ للّه على النّاس حجّتین: حجّةً ظاهرةً و حجّةً باطنةً، فأمّا الظّاهرة فالرّسل و الأنبیاء و الأئمّة(علیهمالسلام) و أمّا الباطنة فالعقول (کافی. 1387): خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بیرونى و حجتى درونى. حجت بیرونى همان فرستادگان و پیامبران و امامان(علیهمالسلام) هستند و حجت درونى همان خردها».
معروف است که بشر «ممکن الخطا» است. با وجود تأکید بر حجیت عقل، باید توجه داشت در صورتی عقل حجّت خداوند است که بدون وابستگی و آزادانه فکر کند! عقل انسان در بسیاری موارد، مصداق این حدیث شریف است که مولایمان، امام علی(علیهالسلام) میفرماید:
«و کمْ منْ عقْلٍ أسیرٍ تحْت [عنْد] هوى أمیر (نهجالبلاغه. 1414): چهبسا عقلی که تحت [فرمان] هوای نفس، اسیر است».
در جایی که عقل، اسیر هوای نفس است، از درک حقیقت بازمیماند و به خطا میرود، حتی اجماع فقها (بهعنوان خبرهترین کارشناسان دین) هم با وجود بسیار کم بودن احتمال خطا، عاری از خطا نیست.
اما در نظام فکری اسلام (تشیع) و بر اساس استدلالهای ارائهشده (که شواهد موجود هم تاکنون، آن را نقض نکرده است)، وحی و سنّت قطعیالصدور از معصوم(علیهمالسلام) خطاپذیر نیست:
(ذلک الْکتاب لا ریْب فیه هدىً للْمتّقین (بقره: 2): آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد، و مایه هدایت پرهیزکاران است).
دستکم، دو راه معرفتی نظام فکری اسلام شیعی، خطاپذیر نیست، اما همه راههای معرفتی نظام فکری سکولار، خطاپذیر است. طرفداران نظام فکری سکولار، بر این خطاپذیر بودن آن معترفاند. کمی تأمل کنید که کدام یک از این دو قابلیت اعتماد بیشتری دارد؟!
بازنشست میشوید و مبلغی (چندین میلیون تومان) پاداش بازنشستگی به شما تعلّق میگیرد. میخواهید سرمایهگذاری کنید و تصمیم میگیرید در بورس اوراق بهادر سرمایهگذاری کنید. آیا سهام شرکتی که احتمال خطر و ضرر در سرمایهگذاری آن بالا باشد را میخرید؟ نه! بههیچوجه! آنوقت چطور سرمایه عمرمان را بگذاریم دست یک آقا یا خانم فیلسوفی که مکتب فکری او در گذر زمان دستخوش تغییر اساسی شده و به عبارتی حرف خود را نقض کرده است (بخشایش. 1380). یا فیلسوفی که خودش هم به حرف خودش عمل نکرده است! و یا بدتر از آن، اینکه در زندگی خود، رفتارهای بسیار ناپسندی از خود بروز داده است (شاه قاسمی. 1398)؛ ولی شاخصه بارز پیامبران و امامان الهی که دشمنان آنها هم به این ویژگی اعتراف دارند، این است که زندگی آنها به گفته دوست و دشمن، پاک بوده است. افزون بر این، پیامبران گرامی، الگوی تمامنمایی از فرمانهای الهی بودند. آنچه میگفتند، خود بدان عمل میکردند:
(... و ما أرید أنْ أخالفکمْ إلى ما أنْهاکمْ عنْه ... (هود: 88): من هرگز نمیخواهم چیزى که شما را از آن بازمیدارم، خودم مرتکب شوم!)
ب. ناشناختگرایی
ناشناختگراها میگویند که ما بههیچوجه نمیتوانیم، بفهمیم خوب و بد چیست (شریفی. 1384). ابزار معرفتی انسان (عقل و تجربه)، هیچ کارکردی برای تمیز خوب و بد ندارد! عقل بهطورکلی و جزئی تعطیل است!
پس شیعه در کدام دسته است؟ درست است. شیعه، شناختگرای حداقلی است. عقل را در کنار نقل، کاشف حقیقت میداند. در روایات معصومان(علیهمالسلام) آمده است: عقل، پیامبر درون، و پیامبر، عقل بیرونی است. با این توصیفها، میتوان نتیجه گرفت که تنها، ابزارهای موجود در دستگاه معرفتی اسلام ناب محمدی، قابل اعتماد است.
بنابراین، در یک جامعه شیعی و برای آن، در بررسی روایی یا ناروایی یک عمل و برای صدور روایی یا ناروایی اخلاقی برای یک عمل، باید به آموزههای اسلام ناب محمدی متمسّک شد. در چنین جامعهای، اصول و قواعد اخلاق پزشکی باید با این مجموعه آموزهها منطبق باشد. همۀ اقداماتی که در مراکز ارائه خدمات سلامت در کشور عزیزمان انجام میشود، باید منطبق بر مجموع ابزارهای معرفتی (عقل و دل و نقل) باشد. هر انحرافی از این مجموعه آموزهها، خلاف منطق عقل سلیم خواهد بود.
منابع:
- قرآن کریم.
- نهجالبلاغه (صبحی صالح). (1414) ص 506.
- احمدی، حسین (2015). «فلسفه اخلاق محقّق اصفهانی؛ شناختگرا یا ناشناختگرا؟» دوفصلنامه جاویدان خرد. 11(25). ص 7-28.
- احمدی، حسین؛ محیطی، حسن (1397). «بررسی معرفتشناسی اخلاق در دیدگاه فارابی». آموزههای فلسفه اسلامی. 23(0). ص 3-24.
- شریفی، احمدحسین (1384). «معناشناسی حسن و قبح». اندیشه نوین دینی. (2).
- بخشایش، رضا (1380). «ویتگنشتاین (متقدم و متأخر)». فصلنامه پژوهشهای فلسفی - کلامی. 2(4). ص 100.
- جوادی، محسن (1383). «معرفتشناسی اخلاقی در جهان اسلام». اندیشه دینی. 11(4). ص 90-103.
- راجرز، نایجل؛ تامپسون، مل (1398). فیلسوفان بدکردار. ترجمه شاه¬قاسمی، احسان. تهران: امیرکبیر.
- صبرآمیز، ابوالفضل؛ دباغ، سروش (2011). «واقعگرایی و ضد واقعگرایی اخلاقی در ویتگنشتاین متأخر». متافیزیک. 3(9). ص 77-94.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1387). اصول کافی. ترجمۀ آیتاللهی، مهدی. تهران: جهانآرا. ج 1. ص 20.
- علی تبار، فیروزجایی، رمضان (1395). «منزلت عقل متعالی (نقش عقل در ساحات مختلف دین)». فلسفه دین، 13(1). ص 89-112.
- عبدالهی، مهدی؛ صالحی اردکانی، مصطفی (1393). «واکاوی دیدگاه استاد جوادی آملی در نسبت عقل و دین و تأثیر آن بر علم دینی». پژوهشنامه کلام. 1(1). ص 93-112.
نویسنده:
دکتر محسن رضایی آدریانی
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم