انواع متون اخلاق پزشکی در تمدن اسلامی

در روزگاران گذشته، اخلاق جزء لاینفک علم طب برشمرده می‌شد؛ ولی پس از عصر رنسانس، تحت‌الشعاع نگرش مادی به علم، سهم اخلاق در این حرفه، به مراسم نمادین قرائت سوگندنامۀ بقراط تنزل پیدا کرد و فقدان آن، پزشکی مدرن را با چالش‌های فراوان مواجه ساخت. تا جایی که جامعۀ آکادمیک را وادار ساخت که در دهۀ 1960 م، به احیای دوباره اخلاق پزشکی (Medical ethics)، به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از اخلاق زیستی (Bioethics)، همت گمارد. در سال 1979 تام بیشامپ (Tom L. Beauchamp) و جیمز چیلدس (James Childress) در کتابی با عنوان «اصول زیست پزشکی» (Principles of Biomedical Ethics) نظریۀ‌ اصول چهارگانۀ اخلاق زیست پزشکی را مطرح کردند که پایۀ نظریۀ اصل‌گرایانه در اخلاق پزشکی مغرب‌زمین شد. (Beauchamp, Childress: 2001)
حدوداً چهارده سال پس از انتشار کتاب «اصول زیست پزشکی» بیشامپ و چیلدرس، نخستین مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی در ایران، در حوزۀ معاونت دانشجویی، فرهنگی، حقوقی و مجلس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در سال ۱۳۷۲ تأسیس و پس‌ازآن، فعالیت‌های قابل توجهی در این زمینه انجام شد (ر.ک: Salari, Larijani: 2021)؛ ولی متأسفانه با وجود منابع و پیشینۀ غنی در زمینه اخلاق پزشکی، جامعۀ علمی کشور هنوز نتوانسته نقشی درخور توجه‌، در صحنه مباحث نظری و آکادمیک ایفا کند. درنتیجه، گام‌های قانونی و حقوقی مؤثری در راستای بومی‌سازی این علم برداشته نشده است. جوامع مختلف، با توجه به پیشینۀ تاریخی و نگرش‌های اعتقادی و دینی خود، رویکردهای متفاوتی به موضوع اخلاق، به‌طور اعم و اخلاق پزشکی به‌طور اخص، دارند و ازآنجایی‌که بومی کردن اصول اخلاق پزشکی در راستای نهادینه و کاربردی ساختن آن در جامعه بسیار بااهمیت است. درنتیجه بررسی ریشه‌های دینی و پیشینۀ تاریخی اخلاق پزشکی در ایران و اسلام و انطباق آن با شرایط و نیازهای روز جامعه، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد و در راستای تحقق این هدف، بررسی متون تاریخی، به‌عنوان بخشی از هویت ملی و دینی این کشور در اولویت قرار دارد.
قدیمی‌ترین اثر مکتوبی که به اخلاق پزشکی پرداخته، قانون حمورابی است که قدمت آن حدوداً به 1750 سال پیش از میلاد برمی‌گردد (سارتون. 1357). پس‌ازآن، آثار مکتوب فراوانی از تمدن‌های شرق و غرب به دست آمده است که به اخلاق در حیطۀ علم طب پرداخته‌اند؛ ولی این موضوع پس از اسلام جایگاهی منحصربه‌فرد یافت؛ چراکه تعالیم نبوی از یکسو بر اهمیت اصلاح نفس و کسب فضایل اخلاقی تأکید داشت: «انّما بعثت لاتّمم مکارم الاخلاق» (بیهقی. 1442 ق) و از سوی دیگر، علم طب را به‌عنوان یکی از دو علم برتر معرفی می‌کرد: «العلم علمان علم الادیان و علم الابدان» (کراجی. 1369). به همین دلیل، در تمدن اسلامی افزون بر کتب پزشکی، مکتوبات فراوانی با موضوعات و قالب‌های متنوع به موضوع اخلاق پزشکی پرداخته‌اند. این نوشتار می‌کوشد نگاهی اجمالی به اقسام منابع اخلاق پزشکی در تمدن اسلامی داشته باشد. این متون ازنظر چهارچوب و محتوا به چهارده بخش تقسیم شده است:

1- اخلاق پزشکی: برخی کتب، مستقلاً به موضوع اخلاق پزشکی پرداخته‌ و اصول اخلاقی لازم برای یک پزشک را به تفصیل بیان کرده‌اند. بعضی از آن‌ها، مانند «ادب الطبیب» رهاوی، به‌صورت کتابی مستقل و برخی همچون «اخلاق الطبیب» رازی، در چهارچوب نامۀ یک استادی به شاگردش، به رشته تحریر درآمده‌اند.

2- آزمون پزشکی: کتب این بخش به شرح ویژگی‌ها و مهارت‌های جسمانی، روحانی و علمی‌ای که یک طبیب باید به آن متصف باشد، می‌پردازند که ازجمله این ویژگی‌ها، یک سری فضائل و سجایای اخلاقی است؛ مانند کتاب «فی المحنه الطبیب و کیف ینبغی ان یکون حاله فی نفسه و بدنه و شربه» محمد بن زکریای رازی که در بخش اول کتاب، به بیان ویژگی‌های اخلاقی لازم برای یک طبیب می‌پردازد (رازی. 1388).

3- تمحیدیه‌ها: دیباچه یا همان مقدمۀ کتب طبی را گویند که در آن به مسائلی، ازجمله اخلاق طبیبان اشاره شده است؛ به‌عنوان‌مثال عقیلی خراسانی در فصل سوم تمحیدیۀ کتاب «خلاصه الحکمه» از منظر اعتقادی، علمی و اخلاقی به «بیان آداب و اخلاق طبیب معالج» پرداخته است (عقیلی علوی. 1385: 13-26).

4- کتب طبی: ازآنجایی‌که اخلاق جزء لاینفک علم طب برشمرده می‌شد، طبیبان در بین مباحث حفظ الصحه و درمان، همواره به مسائل اخلاقی‌ای که در این حرفه باید لحاظ شود، اشاره می‌کردند؛ به‌عنوان‌مثال رازی در کتاب «الحاوی» بسیار بر نرم‌خویی و تواضع طبیب در برابر بیمار تأکید می‌کند و می‌گوید که طبیب باید خود را خادم و خدمتگزار بیمار بداند (رازی. 1421 ق: 23/ 112-113).

5- اخلاقی: کتبی که به موضوع اخلاق در همه زمینه‌ها، ازجمله اخلاق پزشکی پرداخته‌اند؛ مانند «اخلاق ناصری» خواجه‌نصیرالدین طوسی.

6- فقهی: بخشی از مسائل کتب فقهی، مانند برخی از مسائل مربوط به قواعد لاضرر، لاحرج، غرور و... به حرفه پزشکی و اخلاق پزشکی اختصاص دارد و در کتبی که امروزه به توضیح المسائل مشهور است، آورده می‌شوند؛ مانند کتب «لمعه» شهید اول و یا «شرح لمعه» شهید ثانی.

7- احکام و آداب حسبه: حسبه، از تشکیلات اداری و دینی در حکومت‌های اسلامی محسوب می‌شد و مسئول آن را محتسب، یعنی مأمور امربه‌معروف و نهی از منکر می‌نامیدند (ابن قیم. 1419 ق). در این کتب، قوانین حرف مختلف ازجمله پزشکی، بر مبنای اصول دینی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی تدوین می‌شد؛ مانند «معالم القربة فی احکام الحسبه» ابن اخوه که قوانین مربوط به مشاغل مختلف ازجمله پزشکان، کهالان، جراحان، شکسته‌بندان، فصادان، حجامان را در فصول جداگانه بیان کرده است (ابن اخوه. 1394).

8- فتوت‌نامه‌ها: عیاران و پهلوانان هر شهر در زمان ضعف حکومت، وظیفۀ خود می‌دانستند که برای جلوگیری از ضایع شدن حقوق ضعفا و حفظ نظم و عدالت در جامعه، به وضع و اجرای قوانین همت گمارند. این قوانین در کتبی به نام «فتوت‌نامه» نوشته می‌شد. در این فتوت‌نامه‌ها، قوانین مربوط به حرف مختلف، ازجمله طبابت آورده می‌شد که مسائل اخلاقی را نیز دربر می‌گرفت؛ مانند «رساله فتوتیه» میرسیدعلی همدانی.

9- سوگندنامه‌ها: سوگندنامه، پیمانی است که فرد در برابر همه قرائت می‌کند. سوگندنامه‌های پزشکی در تمدن اسلامی در واقع، اقتباسی از «سوگندنامه بقراط» هستند. البته شروحی نیز بر این سوگندنامه نوشته شده که مهم‌ترین آن‌ها شرح جالینوس است.

10- مناجات‌نامه‌ها (عهدنامه‌ها): مسائل اخلاق پزشکی گاه در قالب مناجات‌نامه (عهدنامه) و خطاب به خداوند به رشته تحریر درمی‌آمد و پزشک در آن مناجات‌نامه از پروردگار، توفیق انجام فضائل مربوط به اخلاق پزشکی را مسئلت می‌کرد. برخلاف سوگندنامه که در برابر همه خوانده می‌شود، مناجات‌نامه (عهدنامه) پیمانی فی‌مابین فرد و خداست و برای تکامل معنوی و اجتناب از اشتباهات است؛ مانند «عهدنامه‌» شیخ‌الرئیس ابن‌سینا.

11- پندنامه‌ها: در کتب طبی، گاه مؤلف مضامین اخلاق پزشکی را در قالب پند و اندرز در یک فصل، یک مقاله یا یک بخش از کتاب خود ارائه می‌داد؛ به‌عنوان‌مثال «پندنامه» علی بن عباس اهوازی در باب دوم فصل اول مجلد اول کتاب «کامل الصناعه» با عنوان «فی ذکر وصایا أبقراط و غیره من القدماء المتطببین و علمائهم‏» آمده است (اهوازی. 1387).

12- امثال و حکم: کتبی که آموزه‌های پزشکی، ازجمله اخلاق را در قالب ضرب‌المثل‌ها، حکم و کلمات قصار بیان می‌کردند؛ مانند کتاب «الکلم الروحانیه» ابن‌هندو که یک کتاب آموزش پزشکی است و در آن موارد اخلاق پزشکی هم آمده است.

13- اشعار: گاه حکما موارد اخلاق پزشکی را در قالب شعر بیان می‌کردند. این دیوان‌ها گاهی به‌طور اختصاصی به موضوع طب از جمله اخلاق پزشکی می‌پرداختند؛ مانند «طب یوسفی» و گاهی موضوعات متنوعی، ازجمله طب و اخلاق پزشکی را دربرمی‌گرفتند؛ مانند «دیوان شهریار»:
طبیب بی‌مروت کی به بالین فقیر آید که کس در بند درمان نیست درد بی‌دوایان را (شهریار. 1363: 86)

14- طنز: برخی کتب، آموزه‌های طبی و همچنین موارد مربوط به اخلاق پزشکی را برای مردم و طبیبان در قالب طنز و فکاهی ارائه می‌دادند؛ مانند کتاب «دعوه الطباء» ابن بطلان که دربارۀ پزشکی جوان است که در طلب روزی، بغداد را به مقصد میافارقین ترک می‌کند و در راه، مهمان پزشکی سالخورده می‌شود که در منزل او پزشکان دیگری نیز دعوت شده بودند. سخنان پزشکان حاضر در آن مجلس، بازگوکنندۀ وضعیت بهداشتی و درمانی آن روزگار است و در آن از مذمت پزشک‌نمایان و مدح اوصاف پزشکان واقعی گرفته تا خواص و مضرات انواع اشربه و اطعمه موجود در مجلس، سخن به میان آمده است (ابن‌بطلان. 1388).

به طبع، گسترۀ منابع اخلاق پزشکی در تمدن اسلامی به‌اندازه‌ای پهناور است که احتمال دارد، اقسام دیگری را نیز در برگیرد و این گستردگی، گویای اهمیت جایگاه این موضوع در سرزمین‌های اسلامی است که منجر به شکل‌گیری این گنجینه شده است. امید است که نسل امروز، میراث‌داران خلفی برای ارثیۀ ارزشمند اخلاف خود باشند و در راه بومی‌سازی اخلاق پزشکی از آن بهره گیرند که البته لازمۀ آن، بررسی و تبیین دقیق این آثار است.

منابع:
- ابن اخوه، محمد بن احمد (1394). آیین شهرداری در قرن هفتم هجری (ترجمه معالم القربه فی احکام الحسبه). ترجمه جعفر شعار. تهران: علمی و فرهنگی. ص 200-208.
-  ابن‌بطلان بغدادی، مختار بن حسن (1388). دعوة الأطباء. تهران: دانشگاه علوم پزشکى ایران‏.
-  ابن قیم، جوزیه (1419 ق). الطرق الحکمیه فی السیاسه. ج ۱. بیروت. ص ۲۳۹ ـ ۲۴۰.
-  اهوازی، علی بن عباس (1387). کامل الصناعه الطبیه. تصحیح مؤسسه احیاء طب طبیعی. قم: جلال‌الدین. ص 20 -23.
- بیهقی، احمد بن حسین (1442 ق). السنن الکبری. ج 10. بیروت: دار الکتب العلمیة. ص 323.
- رازی، محمد بن زکریا (1421 ق). الحاوی فی الطب. ج 23. تصحیح محمد محمد اسماعیل. بیروت: دارالکتب العلمیه.
- رازی، محمد بن زکریا (1388). محنه الطبیب و تعیینه. تصحیح اسکندر الیبرزکی. ترجمه غلامرضا جمشیدنژاد. تهران: حقوقی. ص 115.
- سارتون، جورج (1357). تاریخ علم. ترجمه آرام احمد، تهران: امیرکبیر با همکاری فرانکاین. ص 93-94.
- شهریار، محمدحسین (1363). برگزیده اشعار. به کوشش یحیی شیدا. تبریز: مؤسسه‌ انتشارات تلاش.
- عقیلی علوی شیرازی، سیدمحمدحسین (1385). خلاصه الحکمه. ج 1. تصحیح ناظم، اسماعیل. قم: اسماعیلیان.
- کراجکی، ابیالفتح (1369 ش). کنز الفوائد. قم: مکتبة المصطفوی. ص 239.
- Beauchamp Tom, Childress James (2001). Principles of Biomedical Ethics. New York: Oxford University Press. pp. 52-282.
- Salari P, Larijani B (2021). Publication Trend in Islamic Medical Ethics in Iran and the World: Designing a Road. Journal of Religion and Health, 60(2), pp. 941-960.

نویسنده:

مریم محسنی سیف‌آبادی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم