متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
واقعگرایی در اخلاق پزشکی اسلامی
در شماره پیشین، در این بخش به مبحث معرفتشناسی در اخلاق پزشکی اسلامی پرداخته شد. در این شماره، به موضوع واقعگرایی از مبحث هستیشناسی خواهیم پرداخت.
در هستیشناسی، بحثی دامنهدار و پایهای وجود دارد که آیا «اخلاق بر مبنای واقعیت است یا واقعیتی به نام اخلاق وجود ندارد؟» ازاینرو، «در هستیشناسی بحث از واقعگرایی و غیر واقعگرایی مطرح است»(محرابزاده. 1390). واقعگراها معتقدند که «واقعیتهای اخلاقی به نحوی از انحا، در جهان خارج، مابه ازایی دارند» (صبرآمیز و دباغ. 1390؛ دباغ و صبرآمیز. 1391).
الف. ناواقعگرایی
«واقعگرایی بدین معناست که موجوداتی بیرون از عالم ذهن و ادراک وجود دارند. در مقابل، غیر واقعگرایی بدین معناست که چنین موجوداتی وجود ندارند یا دستکم در وجود آنها تردید است» (محرابزاده. 1390). آنها میگویند واقعیتهایی که در عالم وجود دارد، فقط همین آب و خاک و درخت و ... است. واقعیت، منحصر به آن چیزی است که با حواس پنجگانه درک میکنیم! شما در میان مواد موجود در عالم، اخلاق و ارزش و ... میبینی؟! اشیاء در عالم مادی، چوب و آهن و ... واقعی (factual) و عینی (objective) هستند، امّا اخلاق و ارزش و ضدّ ارزش و ... واقعی و عینی نیستند، بلکه اینها ذهنی (subjective) است؛ زاییدۀ ذهن شماست. به دنبال این پرسش اصلی، میتوان پرسشی فرعی مطرح کرد که از آن پرسش اصلی منتج میشود. پرسش فرعی این است که «اخلاق نسبی است یا مطلق؟» ناواقعگراها میگویند که اخلاق نسبی است، واقعیتی ندارد.
ناواقعگراها، خود چندین گروه مختلف هستند که به علاقهمندان، به جستجو و تحقیق درباره این گروهها توصیه میشود.
ب. واقعگرایی
واقعگراها چه میگویند؟ میگویند که واقعیتی به نام خوب و بد اخلاقی وجود دارد. اخلاق بر مبنای یک سری واقعیات مطلق است. پرسیده میشود، کجاست؟
طبیعتگرا: طبیعتگراها میگویند که لابهلای همین سنگ و چوب و اینها بیابید. پذیرش سخن طبیعتگرایان، سخت است.
ناطبیعتگرا: یک گروه از واقعگرایان میگویند که ما هم میدانیم ارزش و اخلاق در طبیعت نیست، امّا نمیدانیم کجاست.
فوق طبیعت: یک گروه از واقعگرایان میگویند که واقعیت خوب و بد اخلاقی در فوق طبیعت یا همان ماوراءالطبیعه (metaphysic) است.
به نظر میرسد با استناد به آموزههای دینی، ما مسلمانان، بهویژه شیعیان، واقعگرای فوق طبیعتگرا هستیم. همینکه یک مسلمان بر اساس استدلال عقلی به وجود خداوند متعال پی میبرد و او را دارای همه صفات نیکوی اخلاقی به بینهایت میداند و او را از هر صفت ناپسند اخلاقی مبرّا میداند، همین خود باور به فوق طبیعت است.
قرآن کریم میفرماید: ﴿الّذین یؤْمنون بالْغیْب و یقیمون الصّلاة و ممّا رزقْناهمْ ینْفقون (بقره: 3)؛ (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مىآورند و نماز را برپا مىدارند و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند﴾.
واژه «غیب» و مشتقات آن، شصت بار در قرآن کریم آمده است که دستکم چهل مورد آن به همین مفهوم اشاره دارد. بر اساس این مفهوم، همۀ عالم این نیست که ما انسانها با حواس پنجگانۀ خود آن را درک میکنیم. چیزهای دیگری هم ورای این عالم مادی وجود دارد. همۀ عالم، فقط و فقط ملْک عالم نیست. در این جهان هستی، بعد دیگری هم هست که آن ملکوت عالم است.
﴿فسبْحان الّذی بیده ملکوت کلّ شیْءٍ و إلیْه ترْجعون﴾ (یس:83)
یعنی ورای این ظاهر عالم وجود، یک بعد دیگری وجود دارد که از حواس ظاهری ما پنهان است، بهویژه این بعد پنهان، در مورد وجود انسان بیشتر موضوعیت دارد. معروف است که آیتالله بهجت(رحمةالله) به چهره افراد نگاه نمیکردند. برخی میگفتند علت این بود که چهرۀ باطنی افراد را میدیدند. قضیه مکاشفه آشیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی(رحمةالله) و تعیین محل قبرشان از همین مقوله است که مراجعه بهتفصیل آن، خالی از لطف نیست. ماجرای گفتگوی أبابصیر و امام محمدباقر(علیهالسلام) در موسم حجّ و در صحرای عرفات، نمونهای دیگر از جلوه نمودن واقعیتهای عالم وجود است.
به بحث واقعگرایی برمیگردیم. همه حقیقت آن چیزی نیست که ظاهر و پیداست. بخشی از حقیقت اشیاء، پنهان و غیب است و بعضی وقتها نمود پیدا میکند؛ یعنی ملکوت اشیاء وجود دارد، منتهی بعضی وقتها از عالم غیب به عالم شهود، نمود پیدا میکند.
تا زمانی که زنده هستیم پرده جلوی چشم ماست، ولی خوش به حال برخی، همچون آیتالله بهجت یا دیگران که پردهها از جلوی چشمشان برداشته شده است. اگر ما هم بتوانیم نفس خودمان را مهار کنیم، میتوانیم اینطور باشیم.
هماکنون، در حوزه سلامت حتی در کشور ما، گفتمان غالب و تمرکز اصلی بر عالم ماده است. محوریت اقدامات سلامت (بهداشتی – درمانی) بر جسم انسان متمرکز است.
اگر این گفتمان مادی در اخلاق پزشکی غلبه کند، نتایجی همچون روایی سقطجنین، درست بودن قتل ترحمی، کمک پزشک برای مرگ خودخواسته بیمار (Physician Aiding in Dying - PAD)، صحیح بودن خودکشی به کمک پزشک، لزوم پنهان نمودن رفتارهای پرخطر نوجوان از والدین و ... را به دنبال خود خواهد آورد.
اما در اخلاق پزشکی اسلامی که وجود عالم غیب و ملکوت عالم پذیرفته شده، سقطجنین نارواست. قتل ترحمی قابل قبول نیست. حرفهمند سلامت نباید نقشی در تسریع مرگ بیمار داشته باشد. درمان بیمار خودکشیکرده واجب است و رضایت او برای درمان شرط نیست و اساساً جایی برای کمک پزشکی به خودکشی وجود نخواهد داشت. ولایت پدر موجب میشود رفتارهای پرخطر نوجوان به اطلاع او رسانده شود تا با مداخله ولیّ نوجوان و ممانعت از رفتار پرخطر، مصالح نوجوان تأمین گردد و ... .
منابع:
قرآن کریم.
مثنوی معنوی، دفتر سوم، حکایت 37.
صبرآمیز، ابوالفضل؛ دباغ، سروش (1390). «واقعگرایی و ضد واقعگرایی اخلاقی در ویتگنشتاین متأخر». متافیزیک (مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان). 47 (9-10). ص 77-94.
محرابزاده، فاطمه؛ توکلی، غلامحسین (1390). «جایگاه نظریات غیر شناختی در فلسفهی اخلاق و انتقادات وارد بر آنها». فصلنامه علمی ـ ترویجی اخلاق. 7 (24). ص 123-144.
دباغ، سروش؛ صبرآمیز، ابوالفضل (1391). «واقعگرایی و ضد واقعگرایی و موضع اخلاقی کانت». اندیشه دینی. (42). ص 37-56.
بحارالانوار، ج 7، ص 179 و ج 99، ص 258؛ صهباى صفا، آیة الله جوادى آملى، ص 105. به نقل از «تبیان» در آدرس: https://article.tebyan.net/79296
شهید ثانی. کشف الربیه عن احکام الغیبة. ص ۵. به نقل از «تبیان» در آدرس: https://article.tebyan.net/71096
نویسنده:
دکتر محسن رضایی آدریانی
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم