متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
فهم و درک!
معرفی مورد
بیمار پنجاهساله، بهتازگی از اغما (coma) بیرون آمده و متأسفانه ریهاش آب آورده بود. بررسی نشان داد که باید برای بیمار لولۀ قفسه سینه (chest tube) قرار داده شود. پزشک انجامدهنده بر بالین بیمار آمده بود و متأسفانه به دلیل اینکه میخواست زودتر برای القای بیهوشی بیمار بعدی برود، بدون هرگونه بیحسی، لوله را از دیواره کناری قفسه سینه وارد فضای قفسه سینه کرد. یکی از دانشجویان کارشناسی به پزشک اعتراض میکند که «بیمار درد دارد». پزشک با خنده تمسخرآمیز به دانشجو میگوید «مگه این چیزی هم می فهمه؟!» این ادعای پزشک، در حالی بوده که از چشمان بیمار از شدت درد، اشک میآمده است. با دیدن این صحنه، دانشجویان حاضر ناراحت و بدحال میشوند. یکی از دانشجویان، موضوع و ناراحتی خود و دیگر دانشجویان را به استاد خود و کارشناس بیهوشی و اتاق عمل آن اتاق ابراز و به کار این پزشک اعتراض میکند؛ فقط یک جمله پاسخ میشنود که «باید عادت کنی»!
تحلیل مورد
توجه به اصل احترام به اختیار بیمار (respect for autonomy)، موجب میشود کسب رضایت آگاهانه (informed consent) از بیمار ضروری باشد. ازاینرو، انجام هر اقدام تشخیصی- درمانی برای بیمار، باید با اجازه او باشد. روشن است که این اجازه و رضایت باید آگاهانه و آزادانه باشد. بدون شرح و تبیین وضعیت بیمار و اقدامات ممکن و منافع و عوارض آنها، رضایت گرفتهشده، آگاهانه نخواهد بود، حتی اگر قرار است به هر دلیل، لوله قفسه صدری بدون بیحسی برای بیمار قرار داده شود، این کار باید حتماً با رضایت بیمار انجام شود.
بر اساس اصول ضررنرسانی (non-maleficence) و سودرسانی (beneficence)، اقدامات تشخیصی در مراکز درمانی باید در جهت تأمین مصالح و منافع بیمار باشد. زمانی حق داریم بدون بیحسی اقدام به این کار کنیم که منافع و مصالح بیمار، چنین چیزی را ایجاب کند.
اینکه گفته شد اقدامات تشخیصی- درمانی باید مصالح و منافع بیمار را تأمین کند، یک جنبه از قضیه است. مهمتر از آن، این است که مصلحت و منفعت بیمار در اولویت باشد. به بیان دیگر، هرگاه مصلحت و منفعت بیمار در تزاحم با مصالح و منافع پزشک یا مرکز درمانی قرار گرفت، آنچه اولویت دارد و باید در اولویت قرار گیرد مصلحت و منفعت بیمار است. اینکه پزشک تمایل دارد زودتر برای القای بیهوشی بیمار بعدی برود تا کارهایش زودتر تمام شود، دلیلی موجه نیست که بخواهد با حذف زمان لازم برای بیحس کردن بیمار، در وقت خود صرفهجویی کند. این همان مدیریت نکردن تزاحم منافع است.
بند هشتم از محور اول منشور حقوق بیمار، بهصراحت بیان میکند که مراقبت مطلوب که حق بیمار است باید «به همراه تأمین کلیه امکانات رفاهی پایه و ضروری و به دور از تحمیل درد و رنج و محدودیتهای غیرضروری باشد». ازاینرو، انجام اقدامات درمانی تهاجمی، مثل قرار دادن لوله داخل قفسه صدری، باید پس از انجام بیحسی موضعی و به دور از تحمیل درد و رنج غیرضروری به بیمار باشد. اشک بیمار، گویای درد تحمیلشده به اوست. این درد غیرضروری است. از پیامبر گرامی اسلامﷺ نقل شده است که فرمودند: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده». وقتی مشمول این حدیث خواهم بود که اقدامات تشخیصی درمانی من، موجب آسیب به بیمار نشده باشد.
توجه داشته باشیم که بیمار بدحال نیمه بیهوش، حس و درک دارد و میفهمد (باستانحق و بهسرشت. 1399)، حتی میتوان ادعا کرد که بیمار بیهوش هم از پیرامون خود درک دارد. در تجربیات نزدیک به مرگ ثبتشده، در موارد متعددی بیمار بیهوش و در اغمای عمیق، بر محیط پیرامون جسم خود اشراف داشته و وقایع را با دقت بیان کرده است (صادقی. 1397).
حتی اگر کسی قدرت درک بیمار بیهوش یا نیمه بیهوش را قبول نداشته باشد، درک فرد هوشیار را که نمیتوان انکار کرد. وقتی افراد حاضر (دانشجویان گرامی) ابراز ناراحتی میکنند، باید به آن توجه کرد و از رفتاری که موجب آزار دیگران میشود پرهیز کرد.
حساسیت اخلاقی دانشجویان ستودنی است. حساسیت اخلاقی کارکنان نظام سلامت باید حفظ و تقویت شود. اینکه برای برخی از کارکنان مراکز درمانی، رفتارهای نهچندان درست به یک روند عادی تبدیل شده است، موجب نمیشود که افراد مخالف این رفتارهای نادرست در موضع ضعف قرار گیرند (سوره مبارکه هود، آیات کریمه 84 تا 95). باید افراد با حساسیت اخلاقی بالا، ملاک و معیار سنجش رفتار اخلاقی باشند. چنین افرادی، الگویی مناسب برای همکاران خواهند بود. در موارد اختلافی، سازمان باید خودش را با این افراد تطبیق دهد نه اینکه از آنها بخواهد که «باید عادت کنی»!
بسیار تأسفبرانگیز است که دانشجوی علوم پزشکی بگوید: «... در این یک دوره کارآموزی چیزهایی مشاهده کردم که هرگز فراموش نخواهم کرد. روز و شب از خدا میخواهم امر درمان هیچ انسانی و خانواده خودم و خودم، زیر دست امثال چنین پزشکهایی نیفتد».
منابع:
قرآن کریم.
باستان حق، احسان؛ بهسرشت، علیرضا (1399). «گزارش یک مورد اختلال تبدیلی پس از زایمان طبیعی تحت بیدردی اپیدورال». مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبتهای ویژه ایران. 2(1). ص 60-65.
صادقی، جمال (1397). آن سوی مرگ. چ 11. تهران: معارف.
کنزالاعمال. 738. به نقل از https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/22008952
نویسنده:
دکتر محسن رضایی آدریانی
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم