نخستین پزشک جهان از منظر اوستا

اوستا، کهن‌ترین نوشتار ایرانیان، تنها نوشتار موجود به زبان اوستایی و کتاب مقدس مزداپرستان است که بازتابی از اندیشه‌ها، عقاید و نظرات و همچنین تاریخ مذهبی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی بهداشتی ایرانیان دورۀ باستان به شمار می‌رود. بررسی این کتاب، ازآن‌جهت که منتسب به دوران امپراتوری بزرگ ایرانی مدعی حکومت بر «هفت‌اقلیم» است، می‌تواند روشنگر برخی از ابهام‌های حیطه‌های نظری و عملی زندگی نه‌فقط مردم ایران باستان، بلکه مردم جهان باستان نیز باشد. افزون بر این، بررسی نخستین پزشک جهان، آن‌هم در یکی از قدیمی‌ترین نوشتارهای موجود، به این دلیل که می‌تواند تا حدودی مشخص‌کنندۀ قدمت تاریخ دانش پزشکی در دنیا باشد، بسیار بااهمیت است.
در کتاب هشتم دینکرد و کتاب ارداویرافنامه دربارۀ پیشینۀ اوستا آمده است که این کتاب را زرتشت برای ویشتاسپ شاه آورد و به فرمان او دبیران این کتاب را بر روی ده هزار پوست دباغی‌شدۀ گاو در دو نسخه استنساخ کردند و یکی را در «گنج شسبیگان»، یعنی خزانۀ شاهی و دیگری را در «دژ نبشت» نهادند (بلعمی. 1380: 1/57) تا اینکه در حملۀ اسکندر به ایران، اسکندر دستور داد این کتاب را از بین ببرند و بخش‌هایی از آن را که گفته می‌شود، بخش پزشکی را نیز شامل می‌شده است، به یونان فرستاد. در زمان اشکانیان، بلاش اول (51-78 ق.م) دستور داد که بخش‌های پراکندۀ اوستا را که به‌صورت کتبی یا شفاهی در سراسر ایران نزد افراد مختلف پراکنده بود، جمع‌آوری کنند و در دوران ساسانیان، طی چهار مرحله کتاب اوستا جمع‌آوری و بازنویسی شد. اردشیر بابکان (224-242 م)، مؤسس سلسلۀ ساسانیان، به تنسر، هیربد هیربدان فرمان داد تا جمع‌آوری اوستایی را که در زمان اشکانیان آغاز شده بود، کامل کند و شاپور اول (240-270 م) از کرتیر هیربد، خواست تا به یونان و هند سفر کند و بخش‌های پراکندۀ اوستا را از آن کشورها جمع‌آوری و به ایران بازگرداند. شاپور دوم (309-379 م) نیز آذرپاد مهرسپندان، موبد موبدان را به بازنگری کلی اوستا مأمور کرد. آذرپاد شرحی بر بخش‌های نامفهوم این کتاب نوشت و کتاب خرده اوستا را از سراسر اوستا گرد آورد. او پس از آزمایش موفقیت‌آمیز ورآتش، راستی اوستا را به اثبات رساند و سرانجام خسرو انوشیروان (531-579 م) فرمان داد که خط اوستایی به نام دین دبیره یا دین دبیری را از روی خط پهلوی برای نگارش اوستا اختراع کنند و همۀ بخش‌های این کتاب را با این خط که از هر حیث کامل و جامع بود، به رشتۀ تحریر درآورند (کلنز. 1381: 159؛ دوستخواه. 1371: پیشگفتار 13-15).
اوستای امروزی ۸۱۵ فصل دارد که در بیست‌ویک نسک تنظیم شده است و شش بخش گاهان، یسنه یا یسنا، یشت‌ها، وندیداد، ویسپرد و خرده‌اوستا را در برمی‌گیرد. از اوستای بازنویسی‌شدۀ دوره ساسانیان، امروزه تنها بخش‌های «گاهان پنج‌گانۀ زرتشت» و «وندیداد» به‌طور کامل باقی مانده و از دیگر بخش‌های کتاب، حدود یک‌چهارم موجود است. این بخش‌ها چنانچه آمد، به وسیلۀ افراد متعدد و در زمان‌های مختلف بازنویسی شده‌ است. قدیمی‌ترین بخش اوستا، گاهان شامل سروده‌های منتسب به زرتشت است و محققان و زبان‌شناسان نگارش آن را حدوداً به 1000 ق.م نسبت داده‌اند؛ یعنی دوران کم‌وبیش مقارن با دوران کوچ آریاییان از سرزمین‌های آسیای میانه به نجد ایران (کریستن‌سن. 1334: 50-92). ازآنجایی‌که مورخان، دورۀ زندگی زرتشت را بین بازۀ زمانی 1500 تا 800 ق.م برآورد کرده‌اند، می‌توان ادعای نسبت این سرودها به زرتشت را محتمل دانست. گاهان قسمتی از بخش یسنه است و زبان آن با بخش‌های دیگر اوستا، حتی قسمت‌های دیگر یسنه متفاوت و ازنظر آهنگ، سخن، جمله‌بندی و شیوۀ نگارش بسیار کهن‌تر است. وندیداد نیز متأخرترین قسمت اوستاست که احتمالاً در زمان ساسانیان نگارش شده است (دوستخواه. 1371: پیشگفتار 12 و 13).
این نوشتار، به دنبال بررسی نخستین پزشک جهان، از منظر اوستاست و به این موضوع تنها در دو بخش یادشده، یعنی گاهان، متقدم‌ترین بخش اوستا و وندیداد، متأخرین قسمت این کتاب پرداخته شده است. بسیاری از محققان و پژوهشگران امروزی با استناد به گفتۀ صریح اوستا در وندیداد، ثریت یا همان فریدون را نخستین پزشک از منظر این کتاب می‌دانند (ر.ک: کاویانی‌پویا. 1393: 31).
در وندیداد، فرگرد بیستم، بندهای اول و دوم آمده است که زرتشت از اهوره‌مزدا می‌پرسد که نخستین پزشک و رویین‌تن و از بین‌برندۀ بیماری و مرگ و تب چه کسی بود؟ اهوره‌مزدا پاسخ می‌دهد: «ثریت بود نخستین پزشک خردمند، فرخنده، توانگر، فرهّ‌مند، رویین‌تن و پیشداد که بیماری را به بیماری بازگرداند که مرگ را به مرگ بازگرداند که نخستین بار نوک دشنه و آتش تب را از تن مردمان دور راند. او بود که به جست‌وجوی داروها و شیوه‌های درمان برآمد و امشاسپند «شهریور» برای پایداری در برابر بیماری، در برابر مرگ، در برابر درد و تب، در برابر ناخوشی و پوسیدگی و گندیدگی -که اهریمن به پتیارگی خویش برای گزندرسانی به تن مردمان آفرید- داروها و شیوه‌های درمان را بدو بخشید و آموخت ...» (دوستخواه. 1371: 875 و 876).
اوستا، ثریت را نیایشگر «هوم» معرفی می‌کند و ازآنجایی‌که هوم، دور دارندۀ مرگ و اکسیر حیات جاودانی است، نخستین نیایشگر وی نیز باید نخستین پزشک باشد (همان. 876). پرسش مطرح‌شده اینکه، آیا ثریت نخستین نیایشگر هوم بوده است؟
در گاهان، در یسنه، هات نهم، بند سوم، زرتشت در گفتگو با «هوم اشون دور دارنده‌ی مرگ» از او می‌پرسد که چه کسی در ازای چه پاداش و کدام بهروزی نخستین بار تو را نوشید و هوم پاسخ می‌‌دهد که «نخستین بار در میان مردمان جهان استومند، «دیوّنگهان» از من نوشابه برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را پسری زاده شد؛ جمشید خوب رمه، آن فره‌مندترین مردمان، آن هورچهر، آن که به شهریاری خویش جانوران و مردمان را بی‌مرگ و آب‌ها و گیاهان را نخشکیدنی و خوراک‌ها را نکاستنی کرد. به شهریاری جم دلیر، نه سرما بود، نه گرما، نه پیری بود، نه مرگ و نه رشک دیو آفریده. پدر و پسر هر یک [به چشم دیگری] پانزده سال می‌نمود...» (همان. 1/136 - 137).
درنتیجه، اگر نخستین پزشک، نخستین نیایشگر و فردی است که گیاه دور دارندۀ مرگ، یعنی هوم را نوشیده باشد؛ پس دیوّنگهان پدر جمشید نخستین پزشک بوده است. افزون بر این، بعد از پدر جمشید، پدر خود ثریت (فریدون) هم قبل از او از هوم نوشیده بود. هوم به زرتشت می‌گوید: «دومین بار در میان مردمان جهان استومند، آتبین از من نوشابه برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را پسری زاده شد؛ «فریدون» از خاندان توانا ... آن که «آژی‌دهاک» را فرو کوفت؛ سه پوزۀ سه‌کلۀ شش چشم را، آن دارندۀ هزار [گونه] چالاکی را،...» (همان. 137 - 138). در ادامه مکالمۀ هوم و زرتشت، هوم می‌گوید: «سومین بار در میان مردمان جهان استومند، «اثرت» تواناترین [مرد خاندان] سام از من نوشابه برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را دو پسر زاده شدند؛ «اورواخشیه» و «گرشاسپ» یکمین، دادگذار و دومین، جوانی زبردست و گیسور و گرزبردار ...» (همان. 138).
در بخش گاهان، ثریت سومین فردی است که از هوم نوشیده، پس این دلیل که او چون نخستین نوشندۀ هوم است، پس نخستین پزشک نیز است، منتفی است. از سوی دیگر، در این بخش، یعنی گاهان به‌هیچ‌عنوان از پزشکی ثریت سخنی نیامده است و تنها در بخش وندیداد که یاد شد، از ثریت به‌عنوان یک پزشک و حتی نخستین پزشک یاد شده است.
در کتاب وندیداد، فرگرد دوم، بخش اول، بند اول تا پنجم آمده است که زرتشت از اهوره‌مزدا می‌پرسد: نخستین فردی از مردمان که قبل از من با او همپرسگی کردی و دین اهوره‌مزدا و زرتشت را به او عرضه داشتی، چه کسی بود؟ اهوره‌مزدا پاسخ می‌دهد که او جم هورچهر پسر دیونگهان بود، اما جم هورچهر از قبول این مسئولیت سرباز میزند و می‌گوید که من زاده و آموخته نشده‌ام که دین‌آگاه و دین‌بردار تو [در جهان] باشم. پس اهورامزدا او را به گسترش و نگهداری جهان و جهانیان می‌گمارد و او نیز قبول می‌کند و پاسخ می‌دهد: «من جهان تو را فراخی بخشم. من جهان تو را ببالانم و به نگاهداری [جهانیان] سالار و نگاهبان آن باشم. به شهریاری من نه باد سرد باشد، نه [باد] گرم، نه بیماری و نه مرگ». این بی‌مرگی که شامل حال تمام موجودات زنده هم انسان و هم غیر انسان بود، سبب افزایش جمعیت جهان شد. به‌طوری‌که جمشید مجبور شد، طی نهصد سال، سه بار یعنی هر سیصد سال یک‌بار از اهوره‌مزدا درخواست کند که هر بار زمین را یک‌سوم فراخ کند (همان. 2/ 665 - 666).
همانطور که در آغاز نوشتار نیز آمد، اوستا دستاورد نگارش یک نفر در یک دوره نیست؛ بلکه به وسیلۀ افراد مختلف، در ادوار گوناگون نگاشته شده است. بخش گاهان به گواه زبان‌شناسان کهن‌ترین بخش اوستا و به اعتقاد زرتشتیان، منسوب به زرتشت است. به همین دلیل، به دلیل قدمت، در مقایسه با بخش‌های دیگر اوستا، از وثاقت بیشتری برخوردار است و وندیداد که در دوران ساسانیان نوشته شده است، متأخرترین بخش اوستا به شمار می‌رود. گاهان و وندیداد تنها بخش‌هایی از اوستای بازنویسی‌شدۀ دورۀ ساسانیان است که امروزه به‌طور کامل در دسترس هستند و در هر دو بخش، هم از جمشید و هم از ثریت سخن گفته شده است. در وندیداد، صراحتاً از ثریت به‌عنوان یک پزشک و حتی نخستین پزشک جهان یاد شده است و از جمشید به‌عنوان فردی که پیری و بیماری را از بین برد و نامردگی را برای جهانیان به ارمغان آورد، سخن به میان آمده است؛ ولی در بخش گاهان که قدمت و وثاقت بیشتری دارد، باوجوداینکه خدمات پزشکی جمشید که در وندیداد آمده بود، تأیید شده است، اما سخنی از پزشک بودن ثریت نیامده و تنها از جنگاوری‌های او و فرزندانش در برابر دیوان سخن به میان آمده است. حال‌آنکه اگر ازنظر اوستا او نخستین پزشک جهان بوده، باید به این موضوع پراهمیت اشاره می‌شد. از سوی دیگر، حتی اگر پزشک بودن ثریت را هم بتوان قبول کرد، بازهم ازآنجایی‌که در تمام بخش‌های اوستا و حتی در دیگر متون باستانی و دورۀ اسلامی آمده، جمشید قبل از ثریت می‌زیسته است. ازاین‌رو، عنوان «نخستین پزشک» طبیعتاً به جمشید می‌رسد نه ثریت. از این گذشته، تمام متون تاریخی ایرانی و اسلامی (ر.ک: بلعمی. 1380: 145؛ مقدسی. 1/501؛ فردوسی. 1386: 43-45؛ گردیزی. 1363: 603) به‌صراحت جمشید را فردی معرفی میکند که نخستین بار دانش پزشکی را به جهان عرضه داشته است.
درنتیجه، برخلاف نظر محققان و مورخان امروزی که ثریت را نخستین پزشک از منظر اوستا می‌دانند، می‌توان ادعا کرد که در اوستای اولیه جمشید نخستین کسی بوده که پزشکی را بنیان نهاده است و اگر هم گفتۀ وندیداد مبنی بر پزشک بودن ثریت درست باشد، نخستین پزشک بودن او با استناد به خود اوستا مردود است.

منابع:
- بلعمی، ابوعلی محمد (1380 ش). تاریخ بلعمی (تکمله و ترجمه تاریخ طبری). به تحقیق محمدتقی بهار. به کوشش محمد پروین گنابادی. تهران: زوار.
- دوستخواه، جلیل (1371 ش). اوستا (کهن‌ترین سرودها و متن‌های ایرانی). تهران: مروارید.
- فردوسی، ابوالقاسم (1386). شاهنامه. به کوشش جلال خالقی مطلق. تهران: مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی.
- کاویانی پویا، حمید (1393 ش). تاریخ پزشکی ایران باستان. تهران: المعی.
- کریستن‌سن، آرتور (1334 ش). «ملاحظاتی دربارۀ قدیم‌ترین عهد آیین زرتشتی». ترجمۀ ذبیح‌الله صفا. مجلۀ دانشکدۀ ادبیات تهران. شماره 3.
- کلنز، ژان (1381 ش). «اوستا». ترجمۀ عسکر بهرامی. نشریه معارف. شمارۀ 55.
- گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک (1363). زین الخبار. تحقیق عبدالحی حبیبی. تهران: دنیای کتاب.
- مقدسی، ابوعبدالله محمد (1363). احسن التقاسیم. ترجمه علی‌نقی منزوی. شرکت مؤلفان و مترجمان ایران.

 

نویسنده:

مریم محسنی سیف‌آبادی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم