نقش سوره مبارک فجر در ارتقای سلامت معنوی و اجتماعی

آیات و سوره‌های قرآن کریم می‌توانند نقشی ویژه در ارتقای سلامت معنوی و اجتماعی داشته باشند. سوره مبارکه فجر یکی از این سوره‌هاست که در نوشتار پیش رو، ضمن ارائه مختصر مفاهیم سوره، به نقش آن در ارتقای سلامت، در بعد فردی و اجتماعی اشاره خواهد شد.
این سوره مبارکه از چهار دسته آیه تشکیل شده است که در ادامه به توضیح آیات در قالب این دسته‌ها پرداخته و درنهایت، به نقش آن در ارتقای سلامت اشاره خواهد شد.

آیات 1-5
«و الْفجْر (1) و لیالٍ عشْرٍ (2) و الشّفْع و الْوتْر (3) و اللّیْل إذا یسْر (4) هلْ فی ذلک قسمٌ لذی حجْرٍ (5)؛ به سپیده‌دم سوگند، و به شب‌های ده‌گانه، و به زوج و فرد (روز ترویه و روز عرفه)، و به شب، هنگامى که (به سوى روشنایى روز) حرکت می‌کند سوگند! آیا در آنچه گفته شد، سوگند مهمی براى صاحبان خرد نیست؟!»
به نظر می‌رسد که مصداق این ده شب و روزی که در آیات مطرح شده، ده شب و روز ابتدایی ماه ذی‌الحجه است که اوج آن فجر عید قربان است. خدای متعال با سوگند به این ایام و درنهایت، تأکید بر اهمیت این قسم‌ها در آغاز سوره، درصدد تأکید و بیان اهمیت محتوای کل سوره است تا مخاطبان متوجه نقش حیاتی و مهم آن در سعادت دنیوی و اخروی باشند.
مناسبت اینکه به این موارد قسم یاد شده این است که دهه اول ذی‌حجه، ایام دل بریدن از دنیا و حج (قصد کردن) خداوند است و این مهم در مراسم حج تبلور یافته است که از لحظه اول حاجی باید احرام ببندد و لباس‌های خود را که اولین نشانه‌های دنیا هستند از تن به در کند و لباسی کفن‌مانند و ساده بپوشد و درنهایت، با قربانی کردن تمام می‌شود که یادآور دل بریدن حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) از حب فرزند است. بنابراین، در این آیات به میعادهای دل بریدن از دنیا قسم یاد شده تا محتوای سوره تأکید شود که البته محتوای سوره نیز با نوع نگاه به دنیا مرتبط است که در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد.

آیات 6 تا 14
«أ لمْ تر کیْف فعل ربّک بعادٍ (6) إرم ذات الْعماد (7) الّتی لمْ یخْلقْ مثْلها فی الْبلاد (8) و ثمود الّذین جابوا الصّخْر بالْواد (9) و فرْعوْن ذی الْأوْتاد (10) الّذین طغوْا فی الْبلاد (11) فأکْثروا فیها الْفساد (12) فصبّ علیْهمْ ربّک سوْط عذابٍ (13) إنّ ربّک لبالْمرْصاد (14)؛ آیا ندیدى پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟! و با آن شهر «ارم» باعظمت، همان شهرى که مانندش در شهرها آفریده نشده بود! و قوم «ثمود» که صخره‏‌هاى عظیم را از (کنار) درّه می‌‏بریدند (و از آن خانه و کاخ می‌ساختند)! و فرعونى که صاحب میخ‌ها (بناها و ساختمان‌هایی که مانند میخ بر زمین استوار بودند) بود، همان اقوامى که در شهرها طغیان کردند، و فساد فراوان در آن‌ها به بار آوردند؛ به همین سبب خداوند تازیانه عذاب را بر آنان فروریخت! به‌یقین پروردگار تو در کمینگاه (ستمگران) است!»
این آیات با بیان اوصاف مشترک قوم عاد و ثمود و فرعون (برخورداری از دنیا و داشتن ثروت و قدرت) و ویژگی و رفتار مشترک آن‌ها (طغیان و فساد در شهرها)، عاقبت اعمالشان را به مخاطبانش یادآوری کرده است تا دنیاگرایان طغیانگر را به عذاب سخت و دردناک تهدید کند و یادآوری کند که خداوند در کمینگاه است.

آیات 15 تا 26
«فأمّا الْإنْسان إذا ما ابْتلاه ربّه فأکْرمه و نعّمه فیقول ربّی أکْرمن (15) و أمّا إذا ما ابْتلاه فقدر علیْه رزْقه فیقول ربّی أهانن (16) کلاّ بلْ لا تکْرمون الْیتیم (17) و لا تحاضّون على‏ طعام الْمسْکین (18) و تأْکلون التّراث أکْلاً لمًّا (19) و تحبّون الْمال حبًّا جمًّا (20) کلاّ إذا دکّت الْأرْض دکًّا دکًّا (21) و جاء ربّک و الْملک صفًّا صفًّا (22) و جی‏ء یوْمئذٍ بجهنّم یوْمئذٍ یتذکّر الْإنْسان و أنّى له الذّکْرى‏ (23) یقول یا لیْتنی قدّمْت لحیاتی (24) فیوْمئذٍ لا یعذّب عذابه أحدٌ (25) و لا یوثق وثاقه أحدٌ (26)؛ و امّا هنگامى که براى امتحان، روزی‌اش را بر او تنگ مى‏‌گیرد مى‏‌گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است! چنان نیست که شما مى‌‏پندارید؛ شما یتیمان را گرامى نمى‌‏دارید، و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمى‏‌کنید، و میراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع کرده مى‏‌خورید، و مال و ثروت را بسیار دوست دارید! چنان نیست که آن‌ها مى‌‏پندارند! در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود، و فرمان پروردگارت فرارسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند، و در آن روز جهنم را حاضر مى‏کنند؛ (آرى) در آن روز انسان متذکّر مى‏شود؛ امّا این تذکّر چه سودى براى او دارد؟! مى‏‌گوید: «اى کاش براى زندگی‌ام چیزى از پیش فرستاده بودم!» در آن روز هیچ‌کس همانند او [خدا] عذاب نمى‏‌کند، و هیچ‌کس همچون او کسى را به بند نمى‏‌کشد!»
این سیاق، نوع نگاه انسان به دنیا را تغییر می‌دهد؛ معنایی که انسان از موقعیت خود تصور می‌کند را تغییر می‌دهد. انسان وقتی با نعمت خداوند مواجه می‌شود آن را صرفاً اکرام خدای متعالی می‌پندارد؛ درحالی‌که خداوند این اکرام را مایه آزمایش او قرار داده است. همین انسان وقتی روزی او کم می‌شود، تصور می‌کند که خداوند به او اهانت کرده است؛ درحالی‌که تفسیر خدای سبحان از این دو موقعیت آزمایش انسان است و خداوند با عطای نعمت زیاد یا کم در مقام سنجش عملکرد اوست. در ادامه آیات، خدای متعال با دو «کلاً» بر این تصور انسان خط بطلان کشیده، به درمان و اصلاح نگاه اصالی به دنیا اقدام کرده است. به‌این‌ترتیب که پس از «کلا» ی اول، به ریشه این نوع نگاه به دنیا اشاره کرده است که در آثار زیان‌باری، مثل عدم رسیدگی و اکرام به یتیم، بی‌مسئولیتی در مقابل غذا دادن به فقرا و تجاوز به حقوق دیگران در تقسیم ارث متبلور شده است. در واقع طبق این آیات، محبت بیش‌ازحد به دنیا موجب شکل‌گیری این نگاه انسان به دنیا شده است. «کلا» ی دوم با یادآوری قیامت و زندگی ابدی انسان که زندگی اصیل و واقعی انسان است و با یادآوری عذاب آن روز به‌گونه‌ای هشدارآمیز، انسان را از محبت بیش‌ازحد و نیز اصیل دانستن زندگی دنیوی بازمی‌دارد. نمودار ذیل ارتباط بین آیات را به تصویر کشیده است.


بر اساس این آیات، انسان دنیا را اصل می‌داند و نگاهی اصالی به دنیا دارد؛ ولی خداوند با نازل کردن این سوره به دنبال تغییر دیدگاه یادشده و جایگزینی آن با نگاه ابتلایی به دنیاست که در آن، نعمت زیاد و کم هر دو برای آزمایش انسان است.

آیات 27 تا 30
«یا أیّتها النّفْس الْمطْمئنّة (27) ارْجعی إلى‏ ربّک راضیةً مرْضیّةً (28) فادْخلی فی عبادی (29) و ادْخلی جنّتی (30)؛ تو اى روح آرام‌‏یافته! به سوى پروردگارت بازگرد؛ درحالی‌که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآى، و در بهشتم وارد شو!»
این آیات با بشارت به نفس مطمئنه، به‌نوعی، به نتیجه نگاه ابتلایی به دنیا اشاره کرده است و با بیانی سرشار از لطف و عنایت ویژه خدا به صاحبان نفس مطمئنه، آنان را به بهشت مژده داده است.
همان‌طور که بیان شد، این سوره هم در ارتقای سلامت فردی و هم سلامت اجتماعی می‌تواند اثرگذار باشد؛ با این توضیح که نگاه ابتلایی به دنیا موجب می‌شود از یک‌سو، اوج و فرود دنیا انسان را به تلاطم نینداخته، جنبه ابتلایی آن را فراموش نکند؛ بلکه همواره آرام و مطمئن به خواست خدا و مشغول به حرکت در مسیر تکامل و تعالی خود و بهترین عملکرد در ابتلائات دنیا باشد.
از سوی دیگر، نگاه ابتلایی به دنیا باعث می‌شود انسان از توجه و تمرکز بیش‌ازحد به اهداف مادی منصرف شود و از آسیب‌های آن در امان بماند؛ زیرا تمرکز بر اهداف مادی باعث توسعه و تشدید میل به خواسته‌های مادی می‌شود. از سویی، محدودیت منابع ایجاب می‌کند که بسیاری از افراد امکان دستیابی به اهداف مادی را نداشته باشند و این به نوعی ناکامی و نارضایتی درونی منجر می‌شود و افسردگی و اضطراب را با خود به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر و در بعد اجتماعی، وقتی بیش‌ازحد به اهداف مادی توجه و بر آن‌ها تمرکز می‌شود و ارزش انسان با میزان دارایی و برخورداری او از امکانات مادی سنجیده می‌شود و در عمل امکان اینکه بیشتر افراد جامعه از راه‌های قانونی و مشروع امکان دستیابی به آن را ندارند، باعث می‌شود که افراد برای به دست آوردن آن به کج‌روی تمایل پیدا کنند و به‌این‌ترتیب، امکان کج‌روی در جامعه بالاتر می‌رود. در مقابل، نگاه ابتلایی به دنیا باعث می‌شود که انسان در تمام موقعیت‌ها به دنبال بهترین عملکرد و تعالی شخصیت خود باشد که ضمن مصونیت از آسیب‌های فردی و اجتماعی پیش‌گفته، تعالی فرد (ایجاد نفس مطمئنه) و جامعه (پیشگیری از فساد) را به دنبال خواهد داشت.
سازوکاری که در این آیات برای رسیدن به هدف یادشده طراحی شده به‌این‌ترتیب است:
سوره مبارکه فجر در گام نخست با قسم‌هایی ذهن و دل صاحبان خرد را متوجه اهمیت محتوای سوره می‌کند. قسم به لحظاتی که نمادی برای دل بریدن از دنیا و قصد و حج خداوند است.
سوره در گام دوم، سرنوشت کسانی را یادآوری کرده است که از امکانات مادی و مظاهر قدرت برخوردار بودند، اما به دلیل نداشتن نگاه ابتلایی به دنیا، کارشان به طغیان و فساد کشیده شد. آنان غافل شدند که خدای سبحان در ورای این نعمت‌ها در کمین بود و این برخورداری‌ها صرفاً برای آزمایش آنان بود و نتیجه آن، طغیان و فساد و پیامد آن، عذاب الهی بود که دامن‌گیر آنان شد.
در گام سوم به اصل و ریشه فکری و عملی طغیان پرداخته است. توهم اکرام به گاه نعمت دادن خدا و اهانت، به گاه امساک نعمت، ریشه مشکلات فردی و اجتماعی انسان است. علت چنین نگاهی به دنیا محبت و گرایش بیش‌ازحد به دنیاست و راه‌حل آن توجه به قیامت و زندگی اخروی و عذاب است که گریبان‌گیر انسان دنیاگرا خواهد شد.
درنهایت، در گام چهارم، خداوند الگویی برای مخاطبانش معرفی می‌کند که در سایه نگاه ابتلایی به دنیا به نفس مطمئنه رسیده است و امواج بلا و مصیبت یا دارایی و نعمت، دریای آرام وجودش را متلاطم نمی‌کند. نه داشتن او را به طغیان و فساد می‌کشاند و نه نداشتن و کمی نعمت، او را به کفران و ناآرامی درونی می‌کشاند.
از این سوره می‌توان در تاب‌آوری و ارتقای معنویت و آرامش بیماران نیز کمک گرفت. به این منظور، پیشنهاد می‌شود در کنار شناختی که سوره ارائه کرده است، تمرینات عملی هم طراحی شود تا نگاه یادشده بیش‌ازپیش در دل‌وجان مخاطب بنشیند.
برای نمونه، جدول زیر به‌منظور تمرین‌های عملی که می‌تواند در اصلاح نگاه به دنیا و نهادینه کردن نگاه ابتلایی به دنیا اثرگذار باشد، پیشنهاد می‌شود.



منابع:
- قرآن کریم.
- صبوحی، علی و همکاران ( 1394). تدبر در قرآن کریم. قم: مؤسسه تدبر در کلام وحی.
- طباطبایی، محمدحسین (1402 ق). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏.
- مکارم شیرازى، ناصر (1373). ترجمه قرآن. قم: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى‏.
- عبدی، حمزه و همکاران (1394). «الگوی تنظیم رغبت بر اساس زهد اسلامی و مقایسه آن با درمان شناختی رفتاری در کاهش اضطراب».مطالعات اسلام و روانشناسی.

نویسنده:

دکتر محمود شکوهی تبار

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم