متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
رویکرد فیزیولوژیک به مفهوم سلامت و بیماری
در شمارههای قبل، به مفاهیم سلامت و بیماری با رویکرد آماری و تکاملی اشاره کردیم. حال، به مفهوم فیزیولوژیک سلامت و بیماری میپردازیم.
به طور سنتی، مفهوم فیزیولوژیک بیماری با مفهوم هستیشناسی بیماری در تضاد است، چرا که از دیدگاه فیزیولوژیک، بیماری یک مفهوم انتزاعی بوده و نباید با یک وجود واقعی اشتباه گرفته شود. به عبارت دیگر، بیماری یک ماهیت مستقل نبوده، بلکه انحراف از یک کارکرد هنجار یا نظم کلی است و قوانین فیزیولوژی برای فهم طبیعت پاتولوژیک یک بیماری، ضروری هستند. بنابراین، بیماریها بیش از آنکه به شکل ذاتی وجود داشته باشند، به یک بستر خاص برای بروز نیاز دارند و به سخن دیگر، بیش از آنکه نتیجه موجودیت خود بیماری باشند، حاصل قوانین فردی، قوانین فیزیولوژی و ویژگیهای محیطی هستند. بنیان نظریه فیزیولوژیک بیماری، مفهوم هنجار بودن است. برای روشن شدن این موضوع، یادآوری میشود که محدوده طبیعی بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیک متفاوت است. به عنوان مثال، فشار خون طبیعی بین 90- 140 میلیمتر جیوه برای فشار سیستولیک و 60 تا 90 میلیمتر جیوه برای فشار دیاستولیک در نظر گرفته میشود. بر این اساس، بسته به فعالیت فیزیکی فرد، فشارخون در این محدوده در نوسان و متفاوت بوده و در شرایط استراحت، به حالت عادی باز میگردد. حال اگر در شرایط استراحت، این فشار خارج از محدوده طبیعی باشد، ممکن است دلیل یک بیماری یا وضعیت پاتولوژیک باشد. قوانین حاکم بر این فرآیندهای فیزیولوژیک، بخشی از مکانیسمهای هوموستاتیک هستند که باعث تضمین کارکرد پایدار بدن میشوند.
از طرفی، برخی از طرفداران رویکرد فیزیولوژیک به بیماری، بین بیماری و ناخوشی تمایز قائل هستند. آنها معتقدند که بیماری باعث وقفه در کارکردی خاص در اعضای یک گونه میشوند و یک مفهوم فارغ از ارزش است، درحالیکه در ناخوشی، ارزشهای فردی، اجتماعی و یا فرهنگی نیز لحاظ میشوند. به عبارت دیگر، بیماری، یک مفهوم ذاتی و بنابراین نظری است، درحالی که ناخوشی، یک مفهوم هنجاری و بنابراین عملی است. مفهوم هنجاری بیماری در بین برخی از فیلسوفان پزشکی، نشاندهنده یک رویکرد روانشناختی است که از جلوهگری تامّ اساس فیزیولوژیک مبنای بیماری جلوگیری میکند. با این توضیح، بیماری وضعیتی است که میتواند یا حاصل نقص در توانایی کارکرد طبیعی، یعنی کاهش یک یا چند توانایی کارکردی به زیر کارایی معمول، یا محدودیت در توانایی کارکردی ناشی از عوامل محیطی باشد. مفهوم «توانایی کارکرد عادی»، به اعضای یک «طبقه مرجع» یعنی «یک طبقه از ارگانیسمهای دارای طراحی کارکردی یکنواخت» اشاره دارد که در بقا و تولید مثل گونه، نقش داردد. کارکردی بودن، به پیشینه علّی کارکرد بستگی ندارد، بلکه به سهم آن در دستیابی به یک هدف اشاره دارد.
با این مجمل و نیز عنایت به اشارات قبل، به نظر میرسد مفهوم سلامت و بیماری، مستلزم تأملات خاص خود است.
نویسنده:
دکتر صادق یوسفی
رئیس مرکز تحقیقات سلامت معنوی، دانشگاه علوم پزشکی قم