متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
تأثیر آموزههای قرآن کریم در تحلیل نقش مؤلفه سن در بهزیستی
بهزیستن، در عرف به معنای شاد بودن، سلامتی، کامیابی و همچنین به معنای موقعیتی خوب و رضایتبخش از زندگی متداول است. در دوران مدرن، بعد از جنگ جهانی دوم، در مفهوم بهزیستی عمدتاً به مؤلفه اقتصادی توجه میشد، اما در دو دهه اخیر، به این مفهوم عمیقتر و جامعتر نگریسته میشود (شریفیان ثانی و زنجری. 1392: 67). بهزیستی بهصورت طیفی است که یک سر طیف، بهزیستی بالاست که شامل خوشحالی واقعی و زندگی در حال و ... است و سر دیگر آن بهزیستی پایین مثل احساس فشار، ناراحتی، ناامیدی و... است. انسانها ترجیح میدهند به جای اینکه یک زندگی ساده داشته باشند که فقط احساس درد و رنج نداشته باشند، بکوشند تا لذت بردن و کامل بودن و معنا را تجربه کنند. دیوید مایرز (1993) در کتاب خود به نام «تعقیب خوشبختی» به اظهارنظر ارسطو (384–322 پیش از میلاد) اشاره میکند که شادی «خیر برتر» است و «همهچیز دیگر وسیلهای برای دستیابی به آن است» (David Myers.1992: p19). همچنین، روانشناس آمریکایی ویلیام جیمز (1890) مینویسد: «چگونه به دست آوردن، چگونه حفظ کردن و چگونه بازیابی کردن شادی، در واقع برای اکثر افراد انگیزه پنهانی کارهایشان است» (James.1890: p.19) که همه میتواند حاکی از اهمیت شادکامی باشد.
اخیراً، Ed Diener (2006)، متخصص رضایت از زندگی (life-satisfaction) به این نتیجه رسید که بهزیستی ذهنی مهمترین بخش زندگی و مهمتر از موفقیت مادی است.
برای درک بهتر این مفهوم، لازم است پیشبینیکنندههای بهزیستی را مورد بحث قرار داده، به این پرسشها پاسخ دهیم که چه اطلاعاتی در مورد افرادی که بهزیستی بالا را تجربه میکنند، وجود دارد؟ ویژگیها، نگرشها و رفتارهای آنها چیست؟ طبق بررسی وارنر Wilson (1967)، افرادی که بیشترین مزیتها را دارند از بالاترین بهزیستی و بیشترین شادی برخوردارند. بهعبارتدیگر، «فرد شاد، بهعنوان فردی جوان، سالم، تحصیلکرده، با درآمد خوب، برونگرا، خوشبین، بیدغدغه، متدین، متأهل با عزتنفس بالا، روحیه شغلی بالا، آرزوهای غیر طولانی (غیر بزرگ) ظاهر میشود». جنسیت و طیفی وسیع از هوش و استعداد نیز در این زمینه دخیل است. برخی دیگر معتقدند که شادی بیشتر به رضایت از داشتهها مربوط میشود تا میزان دارایی انسان (Koenig, King, Verna, Carson 2012).
بعد از شناسایی مؤلفههای مؤثر در بهزیستی و شادکامی، به نخستین مؤلفه، یعنی سن میپردازیم و بر آنیم تا تأثیر آموزههای قرآن کریم در تحلیل نقش مؤلفه سن در بهزیستی را به بحث بگذاریم.
بر اساس تحقیقات چهار دهه اخیر، سن افراد در سطح بهزیستیشان مؤثر است؛ برای نمونه Wilson (1967)، نخست تأکید میکند که این جوانان هستند که بیشترین بهزیستی را دارند. یقیناً، بهترین زمان زندگی در جوانی است که سلامتی، زیبایی و قدرت در اوج است؛ زمانی که ترسها، نگرانیها و احتیاطها اغلب نگرانکننده نیستند و زمانی که امکانهای آینده تقریباً نامحدود و زندگی بدون پایان به نظر میرسد. در واقع، بسیاری از مطالعات اولیه گزارش کردند که افراد جوان شادتر از افراد مسنتر هستند (Diener 1984).
اما تحقیقات بعدی نشان داد که چنین نیست. در مطالعهای که حدود سی سال پیش انجام شد، ویت و همکارانش (1980) دادههای هفده نظرسنجی ملی ایالاتمتحده را بین سالهای 1948 و 1970 تجزیهوتحلیل کردند و دریافتند که پس از کنترل ادراک سلامت، مذهب، درآمد و سایر ویژگیها، ارتباط بین سن و شادی تغییر کرده و از عدم رابطه به یک رابطه تا حدودی مثبت به نفع افراد مسن، تغییر پیدا کرده است (Koenig, King, Verna, Carson 2012).
تحقیقات جدیدتر (Blanchflower and Oswald, 2008) از بررسی دادههای دو میلیون نفر از نزدیک به هشتاد کشور، نشان داد که رضایت از زندگی در اواسط تا اواخر دهه چهل زندگی فرد، به پایینترین حد خود رسیده است (در ایالاتمتحده، سن 45 سالگی است). این مسئله در خصوص مردان و زنان و در کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته صادق بود. به همین ترتیب، میانسالی زمانی است که افسردگی، حداقل در غرب اروپا، شایعترین زمان است.
دادههای 972464 نفری که در نظرسنجی نیروی کار بریتانیا مورد مطالعه قرار گرفتند، نشان داد که افسردگی در سن 45 سالگی بیشترین شیوع و در سنهای 16 تا 20 و 65 تا 70 سالگی کمترین میزان شیوع را دارد. سایر دادههای اروپایی نیز نشان میدهد که پریشانی عاطفی در سن 47 سالگی به اوج خود میرسد (Blanchflower and Oswald 2008).
چرا میانسالی زمانی است که رضایت از زندگی به کمترین حد و پریشانی روانی به بالاترین حد میرسد؟ بلانچفلاور و اسوالد حدس میزنند این زمانی است که بسیاری از مردم متوجه میشوند که هرگز به اهداف و آرزوهای بلندی که در دوران جوانی خود داشتند دست نخواهند یافت. درنتیجه، آنها مبارزه میکنند و در نهایت «قبول میکنند» که زندگی به همان اندازه که امکان آن هست، خوب باشد. نکته قابل توجه اینکه باوجوداینکه دین در اواخر زندگی به اوج میرسد، هیچ اشارهای به دین نشده است.
نقش دین و آموزههای قرآنی در تحلیل نقش مؤلفه سن در بهزیستی را میتوان چنین توضیح داد که نوع انسانها در جوانی به دنبال آرزوهای دور و دراز مادی هستند و از راههای مختلف میکوشند این اهداف را برآورده سازند، ولی بعد از گذشت سالها و در واقع از دست دادن نیروی جوانی، نشاط و قدرت به این نتیجه میرسند که این آرزوها سرابی بیش نبوده است. قرآن انسانها را از اینکه آرزوهای دور و دراز مادی داشته باشند، بر حذر داشته و آن را یکی از ابزارهای شیطان معرفی کرده است که بدینوسیله انسانها را از واقعیتها دور کند و فریب دهد: «ولأضلّنّهمْ ولأمنّینّهمْ... یعدهمْ ویمنّیهمْ وما یعدهم الشّیْطان إلّا غرورًا (نساء: 119-120): و آنها را گمراه مىکنم! و به آرزوها سرگرم مىسازم... شیطان به آنها وعدهها (ى دروغین) مىدهد؛ و به آرزوها، سرگرم مىسازد؛ درحالیکه جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمىدهد». آیات وحی با توسعه نگاه انسان به هستی، حیات را به زندگی دنیا و آخرت تقسیم کرده و زندگی دنیوی را «قلیل» دانسته است: «... قلْ متاع الدّنْیا قلیلٌ والْآخرة خیْرٌ لمن اتّقى...» (نساء: 77) و زندگی اخروی را زندگی باقیتر و مهمتر معرفی کرده و آن را آموزه مشترک انبیا در طول تاریخ دانسته است: «بلْ تؤْثرون الْحیاة الدّنْیا. والْآخرة خیْرٌ وأبْقىٰ. إنّ هٰذا لفی الصّحف الْأولىٰ. صحف إبْراهیم وموسىٰ (اعلی: 16-19): ولى شما زندگى دنیا را مقدم مىدارید، درحالیکه آخرت بهتر و پایدارتر است! این دستورها در کتب آسمانى پیشین (نیز) آمده است، در کتب ابراهیم و موسى».
بهاینترتیب، آموزههای قرآنی انسان را از اینکه عمری با آرزوهای دور و دراز زندگی کند و عمر خود را صرف به دست آوردن این اهداف بزرگ مادی کند، بر حذر میدارد و او را متوجه ارزشهای واقعی میگرداند که همان ارزشهای اخلاقی و رشد و تعالی معنوی است.
البته این مسئله ممکن است در خصوص افرادی که آرزوهای بلند معنوی برای خود انتخاب کردهاند نیز به نوعی دیگر صادق باشد. به این معنا که افرادی در جوانی به دنبال دستیابی به آرزوهای بزرگ معنوی باشند، ولی در میانسالی با دیدن واقعیتها و موانع و نرسیدن به این اهداف سرخورده شوند. واقعیت هم این است که افراد در جوانی آرزوی زیادی برای تغییر ویژگیهای خود، اطرافیان و جامعه پیرامون خود دارند؛ اهدافی که خیلی از اوقات ممکن است با وجود برنامهریزی و تلاش، به دلایل مختلف به آن نرسند. آموزههای قرآنی در این زمینه کمک میکند که انسان به جای تمرکز بر نتایج و اهداف بر مسیر تمرکز داشته باشد. آیه شریفه 39 سوره مبارک نجم به زیبایی بر این نکته تأکید دارد و میفرماید: «وأنْ لیْس للْإنْسان إلّا ما سعی: و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست». بر اساس این آیه، ارزیابی عملکرد انسان و درنتیجه ارزشمندی او، در گرو تلاش برای درک درست واقعیات و عمل در این راستاست. بنابراین، ممکن است فردی به لحاظ نتیجه نتواند موفقیت ظاهری چندانی به دست بیاورد، ولی در نزد خداوند موفقتر از دیگران باشد. مفهوم تکلیفگرایی که مورد توجه اسلام است نیز اشاره به همین موضوع دارد.
بر اساس مطالب پیشگفته، در صورت باور و عمل به این توصیههای وحیانی، انسان بهره بیشتری از بهزیستی خواهد برد و با زندگی بر اساس واقعیات آرامش بیشتری را در زندگی تجربه خواهد کرد.
منابع:
- قرآن کریم.
- شریفیان ثانی، مریم؛ زنجری، نسیبه (1392). «بهزیستن بهعنوان مفهومی چندبعدی: واکاوی مفاهیم و تعاریف». فصلنامه رفاه اجتماعی. ش 52.
-Blanchflower, D. G., and A. J. Oswald. 2008. “Is well-being U-shaped over the life cycle?” Social Science and Medicine 66: 1733–1749.
- Diener, E., R. E. Lucas, and C. N. Scollon. 2006. “Beyond the hedonic treadmill: Revising the adaptation theory of well-being.”
- American Psychologist 61: 305–314.
- Harold Koenig & Dana King & Verna B. Carson (2012). Handbook of Religion and Health. Oxford University Press
-James, W (1890) The Principles of Psychology. New York: Holt.
- Myers, D. G. 1992. The Pursuit of Happiness: Who is Happy and Why? London: The Aquarian Press (imprint of HarperCollins).
- Wilson, W. R. 1967. “Correlates of avowed happiness.” Psychological Bulletin 67: 294–306.
نویسنده:
نورا کمالیون
دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، اصفهان.
پرستو فرجی
گروه تحقیقات خون و انکولوژی، بیمارستان آموزشی خدماتی درمانی بهرامی، دانشگاه علوم پزشکی تهران.
محمود شکوهی تبار
گروه مطالعات قرآن و حدیث در سلامت، دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم، قم، ایران.