فلسفه سلامت

تاریخ تأملات فلسفی در موضوعات پزشکی، پیشینه‌ای به اندازه پزشکی و فلسفه دارد. در هر عصری، متفکران منتقد، چه در پزشکی و چه در فلسفه، درصدد فهم سطوحی از پزشکی و عمل به آن بودند که از طریق روش‌شناسی خود پزشکی به دست نمی‌آمد. در سی سال اخیر، فلسفه پزشکی، جایگاه خاصی یافته است و به عنوان رشته‌ای دانشگاهی، جای خود را باز کرده است. اگر بخواهیم تعریفی کلی از فلسفه پزشکی ارائه دهیم، تعریف زیر تا حدی کمک کننده است:

«فلسفه پزشکی در برگیرنده مباحثی در معرفت‌شناسی، ارزش‌شناسی، منطق، روش‌شناسی و متافیزیک است که یا به وسیله دانش پزشکی ایجاد می‌شوند یا به آن مربوط هستند».

در ابتدا عمده کار فیلسوفان پزشکی، تحلیل و تبیین مباحث اخلاقی بود؛ اما به تدریج، به مفهوم پزشکی و موضوعات آن در قالب‌های معرفت‌شناسی تمایل یافتند و به تحلیل مفاهیم سلامت و بیماری از منظر هستی‌شناسی (Ontology) و معرفت‌شناسی (Epistemology) پرداختند. فلسفه پزشکی که به صورت رشته‌ای آکادمیک در دهه 1970 شکل گرفت، مدیون تلاش متفکرانی است که در سی سال اخیر، در رشد و تثبیت آن نقش بسزایی داشتند.

مهم ترین موضوع فلسفه پزشکی، بحث سلامت و بیماری است که در مباحث هستی‌شناسی یا متافیزیک پزشکی به آن پرداخته می‌شود. عبارت متافیزیک در این حوزه، عبارت قابل فهم و مأنوسی نیست. متافیزیک در این‌جا بدین معنا است که چه چیزی به واقع وجود دارد و ماهیت واقعی اشیا چیست؟ یعنی به بحث هستی‌شناسی می‌پردازد. به طور معمول، فیلسوفانی که در حوزۀ فلسفه پزشکی فعالیت دارند، متافیزیک بهداشت – درمان را مباحثی درباره کیفیت مفاهیم پایه در پزشکی، پرستاری و دیگر رشته‌های مرتبط با سلامت می‌دانند.

تعدادی از این مفاهیم، کم‌ و بیش ویژگی این رشته هستند؛ اما برخی دیگر، بخشی از معناشناسی عمومی فرهنگ رایج به شمار می‌آیند؛ مانند مرگ و شخصیت. برخی از پرسش‌های هستی‌شناختی (متافیزیک) در پزشکی عبارتند از: آیا بیماری، ناخوشی (Illness) و سلامت، شکل‌هایی از طبیعت هستند و ما باید آن‌ها را کشف و درمان یا بهبود بخشیم و یا این مفاهیم، کارکردهایی از ارزش‌های اجتماعی بوده و ساخته نوع بشر هستند؟ آیا انسان فقط یک موجود بیولوژیک است یا چیزی بیش از آن؟ ماهیت مرگ چیست؟ رابطه بین ذهن و جسم و تأثیر آن برسلامت و بیماری چگونه است؟

یکی دیگر از موضوع‌های فلسفه پزشکی، معرفت‌شناسی پزشکی است. معرفت‌شناسان می کوشند تا شرحی دقیق از آن‌چه معرفت نامیده می‌شود، ارائه دهند و رابطه آن را با مفاهیمی مانند باور، صدق، توجیه و شاهد (Evidence) ترسیم کنند. معرفت‌شناسان همچنین به دانستن چگونگی ایجاد معرفت و اینکه چه روابطی بین شخص و ساختارهای اجتماعی برای وجود معرفت و رشد آن نیاز است، علاقه‌مند می‌باشد.

تمام این مباحث معرفت‌شناختی را می‌توان برای معرفت بهداشت – درمان، نظریه‌ها و اعمال آن به کار برد. برای مثال، چه معیارهایی وجود دارد تا به تشخیص صحیح در درمان برسیم؟ یا چگونه ادعاهای ارائه شده برای مؤثربودن درمان را می‌توان ارزیابی کرد؟ آیا پزشکی علم است یا هنر؟ و نظایر آن. دو بحث معرفت‌شناهتی پزشکی یعنی «منطق تشخیص، پیش آگهی و ارزیابی درمان» و «چگونگی رابطه بین پزشک و بیمار» از مباحث جذاب فلسفه پزشکی است.

در هر شماره این بخش از نشریه، تلاش خواهد شد تا مطالبی در خصوص فلسفه پزشکی (که البته اصطلاح رایج آن است و مراد فلسفه سلامت است)، ارائه گردد؛ امید است که علاقه‌مندان به تعمّق در این حیطه، با نظرات ارزشمند خود، ما را در این مسیر یاری نمایند.

«فلسفه پزشکی در برگیرنده مباحثی در معرفت‌شناسی، ارزش‌شناسی، منطق، روش شناسی و متافیزیک است که یا به وسیله دانش پزشکی ایجاد می شوند یا به آن مربوط هستند».

نویسنده:

دکتر صادق یوسفی

رییس مرکز تحقیقات سلامت معنوی، دانشگاه علوم پزشکی قم

دکتر احمدرضا همتی مقدم

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات