متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
خویشتنداری نقش مهمی در سلامت اجتماعی و سلامت معنوی ایفا میکند. تقوا، مفهوم نزدیک به خویشتنداری در قرآن کریم است. تقوا را میتوان نوعی خاص از خویشتنداری دانست که طی آن انسان مؤمن با نیتی الهی برای رسیدن به اهداف متعالی، از اهداف کوتاهمدت نفسانی چشم میپوشد. این پژوهش به دنبال معرفی سازوکارهای ارتقای خویشتنداری از منظر قرآن کریم است. اهداف انسان یکی از ارکان خویشتنداری به شمار میآید و نقش مهمی در این امر ایفا میکند؛ زیرا اساساً انسان با علم و توجه به اهمیت اهداف بلندمدت خود، حاضر به خویشتنداری و چشمپوشی از اهداف کوتاهمدت میشود. قرآن کریم در این مسیر از جهات متعدد به مخاطبان خود کمک میکند تا به ضرورت خویشتنداری پی برده و به انجام آن مجاب شوند. در ادامه به بخشی از این محورها اشاره میشود.
هدفمندی آفرینش
اعتقاد به هدفمندی خلقت از چند جهت به خویشتنداری مدنظر قرآن کریم کمک میکند. این اعتقاد که هستی توسط وجودی در اوج حکمت و علم و مبتنی بر برنامه و هدفی مشخص خلق شده و بر اساس همین اهداف، نظام جزا و پاداش طراحی شده است، در درک ضرورت خویشتنداری مؤثر است. افزون بر این، هدف آفرینش، اهداف جزئی انسان را نیز جهت میدهد و باعث میشود انسان اهدافی متناسب و در راستای اهداف کلی حاکم بر عالم انتخاب کند.
ازنظر قرآن کریم، هستی توسط وجودی حکیم و علیم و بر اساس حکمت و هدف آفریده شده است و هرگز عبث و باطل نیست. انسان نیز متناسب با این هدف طراحی و صورتگری شده است. درنهایت نیز بازگشت بهسوی همان خالقی است که انسان و کل هستی را آفریده است. خداوند در سوره تغابن میفرماید: ﴿خلق السّماوات و الْأرْض بالْحقّ و صوّرکمْ فأحْسن صورکمْ و إلیْه الْمصیر﴾. (تغابن، 3) علامه طباطبایی در توضیح این آیه میگوید: مراد از «حق» در این آیه مخالف باطل است و باطل به این معناست که آسمان و زمین بدون هدف خاصی آفریده شده باشد و منظور از «فأحْسن صورکمْ» عبارت است از اینکه ویژگیها و صفات انسان با هم و با مجموع هدفی که به دلیل آن ایجاد شده، متناسب باشد (طباطبایی، 1417 ق: 19/295). در مقابل، خداوند خلقت عبث و بازیگونه را از آفرینش به دور دانسته است و میفرماید: ﴿و ما خلقْنا السّماوات و الْأرْض و ما بیْنهما لاعبین ما خلقْناهما إلاّ بالْحقّ...﴾ (دخان، 38-39)؛ این آیه بیان میکند که خلقت آسمانها و زمین عبث و بیهدف نیست (مکارم شیرازی و دیگران، 1374: 21/192). در خلقت هیچگونه بیهودگی و بیهدفی راه ندارد و در عمق وجود و حرکت و هدفش سرّی نهفته است؛ زیرا خداوند کار عبث انجام نمیدهد (فضلالله، 1419 ق: 20/291). این مفهوم در آیات مختلف تکرار شده است؛ همچون آیه 27 سوره ص: ﴿و ما خلقْنا السّماء و الْأرْض و ما بیْنهما باطلاً ذلک ظنّ الّذین کفروا...﴾؛ ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم. در آیه 16 سوره انبیا نیز دراینباره آمده است: ﴿و ما خلقْنا السّماء و الْأرْض و ما بیْنهما لاعبین﴾؛ ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست از روى بازى نیافریدیم.
ازجمله اهداف کلی که برای خلقت در آیات قرآن کریم مطرح شده است، میتوان به موارد زیر اشاره کرد که البته همگی تعابیری متعدد از یک واقعیت هستند:
مشمول رحمت پروردگار شدن: ﴿إلاّ منْ رحم ربّک و لذلک خلقهمْ...﴾ (هود، 119). علامه طباطبایی مشارالیه در اسم اشاره «و لذلک» را رحمت دانستهاند که از عبارت «إلّا منْ رحم ربّک» استفاده میشود (طباطبایی، 1417 ق: 11/63). بر این اساس آیه یادشده هدف از خلقت را مشمول رحمت پروردگار شدن، دانسته است؛ یعنی انسان خلق شده است تا غرق در رحمت الهی گردد.
سعادت دنیا و آخرت و ورود به بهشت و رضوان الهی و نجات از جهنم و شقاوت: با توجه به آیات حیاتبخش وحی، یکی از اهداف خلقت، سعادت انسان در دنیا و آخرت و ورود به بهشت و نجات از جهنم است که در سوره یونس از آن به «فوز عظیم» یادشده است: ﴿ألا إنّ أوْلیاء اللّه لا خوْفٌ علیْهمْ و لا همْ یحْزنون الّذین آمنوا و کانوا یتّقون لهم الْبشْرى فی الْحیاة الدّنْیا و فی الْآخرة... ذلک هو الْفوْز الْعظیم﴾؛ آگاه باشید اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مى شوند! همانها که ایمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز مى کردند. در زندگى دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور) هستند؛ ... این است آن رستگارى بزرگ! (یونس، 62-64). در آیات مختلف به این حقیقت اشاره شده است؛ در سوره هود میفرماید: ﴿یوْم یأْت لا تکلّم نفْسٌ إلاّ بإذْنه فمنْهمْ شقیٌّ و سعیدٌ فأمّا الّذین شقوا ففی النّار... و أمّا الّذین سعدوا ففی الْجنّة...﴾؛ آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرارسد، هیچکس جز به اجازه او سخن نمى گوید؛ گروهى بدبختاند و گروهى خوشبخت! امّا آنها که بدبخت شدند، در آتشاند... امّا آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، در بهشت خواهند ماند (هود، 105-108). در سوره آلعمران کسانی که از آتش جهنم نجات پیدا میکنند و وارد بهشت میشوند کامیاب و رستگار معرفی شدهاند: ﴿...فمنْ زحْزح عن النّار و أدْخل الْجنّة فقدْ فاز...﴾ (آلعمران، 185).
رهایی از تاریکیها، رسیدن به نور و حیات طیبه: با توجه به آیات قرآن، یکی از اهداف خلقت رهایی از تاریکیها و نائل شدن به نور و حیات طیبه است. در سوره انعام میخوانیم: ﴿أ و منْ کان میْتاً فأحْییْناه و جعلْنا له نوراً یمْشی به فی النّاس کمنْ مثله فی الظّلمات لیْس بخارجٍ منْها...﴾؛ آیا کسى که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسى است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! (انعام، 122). علامه طباطبایی در تفسیر این آیه مینویسد: در این آیه انسان پیش از هدایت الهی به مردهای تشبیه شده که از نعمت زندگی محروم است. کسی که به پروردگارش ایمان میآورد مانند کسی است که خداوند او را زنده کرده و برای او نوری قرار داده است که همراه اوست و اطرافش را روشن میکند و بدینوسیله میتواند نفع و ضرر خویش را بسنجد و آنچه را به نفع اوست، انتخاب کند؛ ولی کافر مانند کسی است که در تاریکیها گرفتار شده است و نجاتدهندهای برای او نیست و خود نیز راه رهایی از آن ندارد؛ هرچند میتوان در این آیه مرگ را استعاره از گمراهی و زندگی را استعاره از ایمان یا هدایت دانست، ولی با تأمل بیشتر در آن، معنای دقیقتری به دست میآید. خدای سبحان در قرآن مجید به انسانهای الهی زندگی جاویدی را نسبت میدهد که با مرگ سپری نمیشود و پس از مرگ نیز تحت ولایت خدا محفوظ است. زندگیای که در آن رنج و فرسودگی و ذلت و شقاوتی وجود ندارد، افراد در محبت پروردگار خود غرق و از تقرب به درگاه او خوشحالاند، جز خیر چیزی نمیبینند، همواره با سعادت مواجه میشوند، غرق در امنیت و سلام هستند بیآنکه آمیخته با خوف و خطر باشد، سعادت و خوشحالی و لذتی بیپایان که همیشگی است، چیزهایی را میبینند و میشنوند که انسانهای دیگر قادر به درک آن نیستند، عقل و ارادهشان به جاهایی میرسد که عقل و اراده مردم دیگر را راهی بدان نیست، از شعور و ارادهای فوق شعور و اراده دیگران برخوردارند که در واقع حیات انسانی منشأ این اراده و شعور است. آنان افزون بر زندگی نباتی و حیوانی، زندگی دیگری دارند که کافران از آن محروماند. در واقع، افرادی که مزین به علم و ایمان هستند و پروردگار خود را شناختهاند و از غیر او بریدهاند، حیاتی فوق حیات دیگر انسانها دارند. آنان چیزهایی را درک میکنند که در حد درک دیگران نیست؛ همانطور که خداوند فرموده است: ﴿منْ عمل صالحاً منْ ذکرٍ أوْ أنْثى و هو مؤْمنٌ فلنحْیینّه حیاةً طیّبةً...﴾؛ هر کس کار شایسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، درحالیکه مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى داریم (نحل، 97) و درباره انسانهای بیایمان فرموده است: ﴿...لهمْ قلوبٌ لا یفْقهون بها و لهمْ أعْینٌ لا یبْصرون بها و لهمْ آذانٌ لا یسْمعون بها أولئک کالْأنْعام بلْ همْ أضلّ أولئک هم الْغافلون﴾؛ آنها دلهایی دارند که با آن نمى فهمند و چشمانى که با آن نمى بینند و گوشهایی که با آن نمى شنوند؛ آنها همچون چهارپایاناند، بلکه گمراهتر! اینان همان غافلاناند (اعراف، 179).
بر پایه این تقریر، داشتن حیات دیگر درباره مؤمنان مجاز نیست؛ بلکه حقیقت است (طباطبایی 1417 ق، 7/337-338).
این آیات نشان میدهد که یکی از اهداف کلی دین رهایی مؤمنان از تاریکیها و رساندن آنان به حیات طیبه است.
قرآن در کنار این اهداف، به اهداف میانی نیز برای خلقت اشاره کرده است؛ ازجمله عبودیت پروردگار. خدای متعالی در سوره ذاریات میفرماید: ﴿و ما خلقْت الْجنّ و الْإنْس إلاّ لیعْبدون﴾ (ذاریات، 56). طبق این آیه هدف از خلقت، عبودیت خداوند است که بهعنوان غرض متوسط مطرح شده است (طباطبایی 1417 ق، 18/386).
ازجمله دیگر اهداف میانی که برای خلقت مطرح شده، مشخص شدن بهترین عملکرد است. در سوره ملک آمده است: ﴿الّذی خلق الْموْت و الْحیاة لیبْلوکمْ أیّکمْ أحْسن عملاً...﴾؛ آنکس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل مى کنید (ملک، 2). طبق این آیه، سنجش بهترین عملکرد انسان، از اهداف خلقت است. میتوان گفت که هدف نهایی خلقت فوز و فلاح است که همان وارد شدن در رحمت بیمنتهای الهی، زندگی متعالی در دنیا و نائل شدن به بهشت در آخرت است و ابزار دستیابی به آن، بهترین عملکرد یعنی عبادت خداوند است. درباره ارتباط اهداف کلی خلقت با خویشتنداری به نکات زیر میتوان اشاره کرد:
باور به این اهداف کلی مقدمه تلاش برای نیل به آن است. این تلاش مستلزم نوعی خویشتنداری است که خدای متعالی آن را تقوا نام نهاده است. طبق آموزههای قرآن کریم، انسان برای رسیدن به این اهداف باید از اهداف و خواستههای کوتاهمدت چشمپوشی کند و به تعبیری پای بر هوای نفس خویش بگذارد؛ همانطور که فرمود: ﴿أمّا منْ خاف مقام ربّه و نهى النّفْس عن الْهوى فإنّ الْجنّة هی الْمأْوى﴾؛ و آنکس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست (نازعات، 40-41)؛ زیرا همانطور که در آیات پیشین گفته شد، نیل به این اهداف، با ایمان و عمل صالح محقق میشود و عمل به بیشتر دستورات دینی مستلزم نادیده گرفتن اهداف کوتاهمدت و هدفگذاری بر روی اهداف بلندمدت است؛ دستوراتی همچون جهاد، انفاق، کنترل نگاه، عفت جنسی و... که عمل به آنها از مصادیق بارز گذشتن از اهداف مادی کوتاهمدت و مدنظر قرار دادن هدفهای بلندمدت است که مصداق خویشتنداری است.
باور به این اهداف باعث میشود که انسان هدفهای جزئی خود را در راستای رسیدن به اهداف کلی طراحی کند؛ زیرا تنها در صورتی به این هدفها میتوان دست یافت که اهداف جزئی انسان نیز همسو با این هدفهای کلی باشد. ضرورت وجود اهداف کلی با توجه به موانع و عوامل انحرافی و دوراهیها و بلکه چندراهیهایی که در مقاطع مختلف زندگی وجود دارد و انسان باید یکی را که منتهی به هدف کلی است، انتخاب کند، بیشازپیش روشن میشود؛ بر این اساس باور به هدفهای کلی خلقت به هدفهای جزئی و خویشتنداری انسان جهت میدهد.
منابع:
قرآن کریم.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1374)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
فضلالله، سیدمحمدحسین (1419 ق)، تفسیر من وحى القرآن، چاپ دوم، بیروت: دار الملاک للطباعة و النشر.
طباطبایی، سیدمحمدحسین (1417 ق)، المیزان فى تفسیر القرآن؛ چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم.
نویسنده:
دکتر محمود شکوهی تبار
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم