متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
در همه ادیان آسمانی پایبندی به اصول و احکام خانواده، مقدس و نیکو به شمار آمده و به آن سفارش شده است. در دین اسلام نیز این بحث بسیار گسترده بوده و کمک فراوانی به سلامت خانواده و جامعه مسلمانان کرده است.
خانواده، مهمترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی است و از دلایل اهمیت این مسئله اینکه، خانواده نهتنها محیطی مناسب برای همسران است، بلکه وظیفه جامعهپذیری و تربیت نسلهای آینده را نیز بر عهده دارد. هر چه روابط درون خانواده محکمتر و با پشتوانه عاطفی بیشتر و سالمتر باشد، سلامت روان کودکان و والدین بیشتر تضمین خواهد بود و هر چه روابط درون یک خانواده ناهنجارتر و نابسامانتر باشد، احتمال دچار شدن کودکان و والدین به مشکلات روانی بیشتر است.
درباره خانوادههایی که به مسائل و چهارچوبهای زندگی خانوادگی پایبند نیستند و فرزندانی که در اینگونه خانوادهها رشد یافته و تربیت شدهاند آیات قرآنی و روایات و احادیث بسیاری وجود دارد که به مواردی اشاره میشود:
قرآن کریم میفرماید: «و نیز از هر فرومایه عیبجو که براى هر حق و باطلى سوگند مىخورد اطاعت مکن و کسى را که در بین مردم سخنچینی و فساد مىکند و کسى را که مانع رسیدن خیر به خلق مىشود و تجاوزگر و گناهکار است، کسى که افزون بر همه آن عیبها، بددهن و خشن است و مردم پدرى برایش نمىشناسند»(قلم: 10- 13).
عبارت «...عتلٍّ بعْد ذلک زنیمٍ» (...خشن و بیاساس و تبار است) اشاره به این است که شخص مورد نظر پسازآن معایب و رذایلی که برایش ذکر کردیم، عتل و زنیم نیز هست. بعضى از مفسران (آلوسی، 1415 ق: 29/ 27) گفتهاند که از تعبیر «بعْد ذلک» فهمیده مىشود که دو صفت اخیر از دیگر رذایلی که برایشان برشمرد، بدتر است. همچنین در تفسیر قمى در ذیل آیه «عتلٍّ بعْد ذلک زنیمٍ» آمده که «عتلٍّ» به معناى کسى است که کفرش عظیم باشد و «زنیمٍ» کسى است که پدرش معلوم نباشد و او را فرزند غیر پدرش بخوانند (طباطبائی، 1363: 19/ 632). امام على(علیه السلام) فرمودند: زنیم کسی است که ریشه و اصالت خانوادگى ندارد (طبرسی، 1384: 10/ 502). آیه شریفه دلالت دارد کسانی که در خانوادههایی به دنیا آمده و بزرگ شدهاند که برای مردم، پدر و مادرشان مشخص نیست، به بسیاری از رذایل اخلاقی آلودهاند و نباید از آنان اطاعت کرد.
قرآن کریم میفرماید: «و الْبلد الطّیّب یخْرج نباته بإذْن ربّه و الّذی خبث لا یخْرج إلّا نکداً کذلک نصرّف الْآیات لقوْمٍ یشْکرون؛ (اعراف 58) سرزمین پاکیزه و شیرین، گیاهش به فرمان پروردگار میروید، اما سرزمینهاى بدطینت [و شورهزار]، جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمیروید».
در حقیقت، آیه شریفه به یک مسئله مهم اشاره دارد که در زندگی این جهان و جهان دیگر در همهجا تجلی میکند و آن اینکه تنها «فاعلیت فاعل» برای به ثمر رسیدن یک موضوع کافی نیست، بلکه استعداد و «قابلیت قابل» نیز شرط است. از دانههای باران حیاتبخشتر و لطیفتر تصور نمیشود، اما همین بارانی که در لطافت طبعش کلامی نیست، در یکجا سبزه و گل میرویاند و در جای دیگر خس و خاشاک! (مکارم شیرازی و همکاران،1371: 6/216).
این مسئله در حکمت و عرفان اثبات شده که ادراک و علم از سنخ وجود است و درک و معرفت هر موجودی متناسب با رتبه وجودی اوست و در حقیقت، هیچ موجودی قادر نیست برتر از حیطه وجودی خود را ادراک نماید. بنابراین، ادراک و محبتی که افراد حلالزاده نسبت به پیامبران و اهلبیت÷ دارند، بر اساس حقیقت وجودی خودشان است، اما کسی که از راه زنا متولد شده است، بر طبق حقیقت وجودی خاص خود ادراک میکند و از آن فراتر نمیرود و قادر نیست مرتبه بالاتر انسانی در حقیقت را ادراک نماید و محبت ورزد، مگر اینکه بهواسطه اعتقاد حق و انجام اعمال نیک و پسندیده، خود را از آن نقص روحی نجات دهد و از مؤمنان شود (طباطبائی، 1386: 2/ 469).
همچنین دراینباره میفرمایند:
«أنّه یحنّ إلى الْحرام و الاسْتخْفاف بالدّین و سوء الْمحْضر (قمی، 1344 ق: ۱/ ۶۵۰)؛ فرزند زنا، متمایل به گناه و تحقیر کردن دین و بدرفتاری با مردم است».
بر اساس روایتی از امام صادق(علیه السلام) یکی از علل حرمت زنا، به دنیا آمدن فرزند نامشروع است که محروم از عوامل خانوادگی خواهد شد. بر اساس روایاتی نیز پیکنندۀ شتر حضرت صالح(علیه السلام) ولدالزنا بوده است (مجلسی، 1403 ق: 5 / 287 و 11 / 336) و یا قاتل حضرت یحیی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) هر دو ولد الزنا بودهاند (طبرسی، 1384: 6 / 504).
اگر وضعیت کنونی را در دنیا و برنامههایی که کشورهای مدعی آزادی برای همه کشورها تدارک دیدهاند رصد کنیم، میبینیم که از چندین دهه پیش در کشورهای غربی جنبش آزادی راه افتاده است. آنها به نام آزادی کانون خانواده را زیر سؤال بردند و احکام خانواده را شکستند و در پی آن به نام آزادی، روابط زن و مرد را آزاد کردند. امروزه حدود چهل درصد از زایمانهای کشورهای غربی را دختران مجرد انجام میدهند (صادقی گرمارودی). این معضل تک والدی و عوارض برآمده از آن بلای عظیمی برای این جوامع است. هماکنون، این جوامع دچار بسیاری از تهدیدها، ازجمله خشونت، قتل، غارت، اعتیاد و ... در مقیاسی گستره شدهاند تا جایی که به فکر ترمیم دوباره خانوادهها و حمایت از آنان افتادهاند.
طبق بررسیهای علمی در کشورهای مدعی آزادی، فرزندانی که تک والد هستند و از حضور پدر و مادر در کنار هم محروم هستند و ازنظر آن یک والد نیز این کودک یک موجود اضافه است که ناچار به نگهداری از ایشان هستند یا حتی از آن کودک هم نگهداری نمیکنند و او را به پرورشگاهها میسپارند، مشکلات بسیاری وجود دارد که به آنها میپردازیم (صادقی گرمارودی).
واقعه عظیم عاشورا به دست گروهی از فرزندان نامشروع زنان و مردانی که هیچ قیدوبند و تعهدی برای داشتن خانواده و تولد فرزندان نداشتند، رقم خورد. در زیارت عاشورا به بعضی از مطالب اشاره میشود. این زیارت که سندی معتبر دارد و به روایت بزرگان و دینشناسان موثق بوده و یک حدیث قدسی است، دارای ابعادی گوناگون ازنظر ادبی، اجتماعی، سیاسی، علمی و عرفانی بوده و نیازمند تأمل و اندیشه در تکتک ابعاد آن است. نکته مهمی که در زیارت عاشورا به آن اشاره شده و مورد توجه این مقاله است، اینکه ما در آغاز، یک خانواده را با همه سجایا و بزرگی شأن در نزد پروردگار و نزد مسلمانان برمیشماریم. در آنجا امام همام را با تکتک افراد خانوادهاش با اشاره به شأن و مقام آنها نزد پروردگار یاد میکنیم. میگوییم سلام بر تو ای پسر بهترین پیامبران، سلام بر تو ای پسر امیرمؤمنان (لقبی که بهغیراز بر حضرت علی× بر هیچیک از مخلوقات نهاده نشده است) و سلام بر تو ای پسر سرور زنان دو جهان. در زیارت، چنین پشتوانهای برای امام حسین(علیه السلام) آورده شده است. در همین زیارت از آل و خانوادههایی نیز یاد میکنیم که در قرآن کریم بهعنوان شجره ملعونه از آنها یاد شده است (اسراء: 60). در روایات نیز از بنیامیه بهعنوان مصداق شجره ملعونه یاد شده است (عیاشی، ۱۳۶۳: ۲/ ۳۲۰).
بر پایه روایتی که در تفسیر قمی آمده است، این آیه زمانی نازل شد که پیامبر اسلامﷺ در خواب، انسانهایی را دید که بوزینهوار از منبر او بالا میرفتند که در روایت، بنیامیه مصداق آن معرفی شدهاند (قمی، ۱۴۱۲ ق: ۱/ ۴۱۱.)
این روایت با اندکی تفاوت در برخی از منابع اهل سنت نیز آمده است (طبری، 1412 ق: ۱۵/ ۱۱۲- ۱۱۳؛ سیوطی، ۱۳۷۷ ق: ۵/ ۳۰۹- ۳۱۰).
توجه به این مطلب که چرا امام حسین(علیه السلام) بعضی از دشمنانشان را با کنیه به اسم مادرشان خطاب میکند، لازم و ضروری است؛ مثلاً ابن زیاد کسی است که از زبان مبارک امام حسین(علیه السلام) «زنازاده پسر زنازاده» خوانده شد (دشتی،1390: 297) یا خطاب به شمر ملعون فرمودند: یا بن راعیه المعزی؛ یعنی پسر زن بزچران. همچنین، آنجا که مروان با اصرار به حاکم مدینه، خواستار بیعت فورى و تهدید به قتل آن حضرت شد، امام در پاسخ مروان رو به او کرد و فرمود: «یا بن الزرقإ! انت تقتلنى ام هو؟ کذبت، والله و اثمت (ابن شهر آشوب، 1376 ق: 3/ 184)؛ اى پسر زرقإ! (زن کبود چشم) آیا تو مرا میکشی یا ولید خواهد کشت؟! دروغ گفتى، به خدا سوگند گناه کردى».
در زیارت عاشورا نیز از ابن زیاد با لفظ ابن مرجانه یاد شده است و همچنین بر پسر زن جگرخوار لعن میکند. میبینیم که در این زیارت، در سه جا اسم شخص کنیه به اسم مادر برده شده است. پس این مسئله باید بسیار اهمیت داشته باشد که سه بار تکرار شده است.
بنابراین، با توجه به مسائل پیشگفته ضروری است جامعهشناسان و سیاستمداران جامعه اسلامی همه کوشش خود را برای کمک به ایجاد خانوادههایی سالم و نسل سالم و مشروع، برای ادامه مسیر تکامل روانی افراد و جامعه اسلامی معطوف نمایند.
منابع:
قرآن کریم.
ابن شهر آشوب (1376 ق)، مناقب آل ابیطالب، نجف: حیدریه.
آلوسی، محمود بن عبدالله (1415 ق)، تفسیر روح المعانی، بیروت: دارالکتب العلمیه.
بیهقی، احمد بن حسین (1423 ق)، شعب الإیمان، ریاض: مکتبة الرشد للنشر والتوزیع.
دشتی، محمد (1390)، فرهنگ سخنان امام حسین(علیه السلام) ، قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرمؤمنان(علیه السلام).
سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر (1377 ق)، الدر المنثور، مصر: میمنیه.
صادقی گرمارودی، کیمیا، قابل دستیابی در ، https://rasekhoon.net/article/show/1486731، دسترسی در تاریخ 26/12/99.
طباطبائی، سیدمحمدحسین (1363)، تفسیر المیزان، مترجم: سیدمحمدباقر موسوی، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
طباطبائی، سیدمحمدحسین (1386)، نهایة الحکمة، با تصحیح و تعلیقه: غلامرضا فیاضى، قم: مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة الله علیه).
طبرسی، فضل بن حسن (1384)، مجمعالبیان، تهران: ناصرخسرو.
طبری، محمد بن جریر (1412 ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دارالمعرفه.
عبد بن حمید، ابومحمد (1408 ق)، مسند عبد بن حمید، قاهره: مکتبة السنه. پاورقی از: شیخ مصطفی عدوی.
عیاشی، محمد بن مسعود (1363)، تفسیر عیاشی، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیه.
قمی، عباس (1344 ق)، سفینة البحار، قم: دار الاسوه.
قمی، علی بن ابراهیم (1412 ق)، تفسیر قمی، بیروت: اعلمی.
مجلسی، محمدباقر (1403 ق)، بحارالانوار، تهران: مؤسسة الوفا.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1371)، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامی.
نویسنده:
زهره ساجد
واحد سلامت روان، مرکز بهداشت شهرستان، قم، ایران