خداگرایی و نفی خودگرایی و نقش آن در خویشتن‌داری از منظر قرآن کریم

«خودگرایی»، به مفهوم اصالت قائل شدن برای خویشتن و تمرکز بر خود و امیال نفسانی، به تضعیف تقوا و خویشتن‌داری از نگاه قرآن می‌انجامد. نقش تبعیت از هوای نفس، به‌عنوان یکی از مظاهر خودگرایی در تضعیف تقوا و سوق دادن انسان به فساد، مورد توجه قرآن کریم است. خدای سبحان در سوره جاثیه می‌فرماید: «أمْ حسب الّذین اجْترحوا السّیّئات أنْ نجْعلهمْ کالّذین آمنوا و عملوا الصّالحات... أ فرأیْت من اتّخذ إلهه هواه و أضلّه اللّه على‏ علْمٍ و ختم على‏ سمْعه و قلْبه و جعل على‏ بصره غشاوةً... (جاثیه: 21-23)؛ آیا کسانى که مرتکب کارهاى بد شده‏اند، پنداشته‏اند که آنان را مانند کسانى قرار مى‏‌دهیم که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌‏اند؟... پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش و دلش مهر زده و بر دیده‌‏اش پرده نهاده است؟...». بر اساس این آیه، کسانی که مرتکب بدی‌ها و گناهان می‌شوند، همان کسانی هستند که خودگرا و هواپرست‌اند؛ یعنی معبود قرار دادن نفس، انسان را به ارتکاب بدی‌ها و زشتی‌ها می‌کشاند که نتایجی همچون گمراهی و مهر زدن بر دل آنان با خود به همراه دارد. در سوره فرقان نیز آمده است: «و إذا رأوْک إنْ یتّخذونک إلاّ هزواً أ هذا الّذی بعث اللّه رسولاً إنْ کاد لیضلّنا عنْ آلهتنا لوْ لا أنْ صبرْنا علیْها... أ رأیْت من اتّخذ إلهه هواه أ فأنْت تکون علیْه وکیلا (فرقان: 41-43)؛ و چون تو را ببینند، جز به ریشخندت نگیرند، [که] آیا این همان کسى است که خدا او را به رسالت فرستاده است؟ چیزى نمانده بود که ما را از خدایانمان- اگر بر آن ایستادگى نمى‏کردیم- منحرف کند... آیا آن‌کس که هواى [نفس‏] خود را معبود خویش گرفته است، دیدى؟ آیا [مى‌‏توانى‏] ضامن او باشى؟» این آیه بیانگر آن است که استهزاء پیامبر و شرک، به دلیل معبود قرار دادن هوای نفس است. در سوره قصص نیز ایمان نیاوردن به پیامبر و گمراهی، حاصل تبعیت از هوای نفس دانسته شده است: «و قلْ فأْتوا بکتابٍ منْ عنْد اللّه هو أهْدى‏ منْهما أتّبعْه إنْ کنْتمْ صادقین فإنْ لمْ یسْتجیبوا لک فاعْلمْ أنّما یتّبعون أهْواءهمْ و منْ أضلّ ممّن اتّبع هواه بغیْر هدىً من اللّه... (قصص: 49-50) بگو: «پس اگر راست مى‏‌گویید، کتابى از سوی خدا بیاورید که از این دو، هدایت‌کننده‌تر باشد تا پیروی‌اش کنم» پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که تنها هوس‌های خود را پیروى مى‏‌کنند و کیست گمراه‌‏تر از آنکه بی‌رهنمایی خدا از هوسش پیروى کند؟...» در سوره ص نیز تبعیت از هوای نفس موجب گمراهی معرفی شده است: «... لا تتّبع الْهوى‏ فیضلّک عنْ سبیل اللّه... (ص: 26)‏؛ ...از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به درکند...».

در مقابل، عبادت خدا و خداگرایی در قرآن کریم با تقوا و دوری از فساد ارتباط دارد. عبودیت خداوند به این معناست که انسان خود را عبد و بنده خداوند بداند. مهم‌ترین ویژگی «عبد» این است که به دنبال برآوردن اراده و رضایت مولای خود باشد و این می‌تواند دربرگیرنده همه نیت‌ها و افعال انسان در طول زندگی‌اش باشد و تنها شامل عبادات خاصی، مثل نماز و روزه نیست. بنابراین، عبادت خدا به معنای خداگرایی است که نقطه مقابل خودگرایی و نفس‌پرستی است. در این زمینه، در سوره بقره آمده است: «یا أیّها النّاس اعْبدوا ربّکم الّذی خلقکمْ و الّذین منْ قبْلکمْ لعلّکمْ تتّقون (بقره: 21)؛ اى مردم، پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‌‏اند، آفریده است، پرستش کنید. باشد که به تقوا گرایید». با توجه به اینکه «لعلّکمْ تتّقون» متعلق به «اعْبدوا» است (طباطبایی 1417 ق، 1/57)، در آیه شریفه تقوا به‌عنوان نتیجه عبادت مطرح شده است (مکارم شیرازی و دیگران 1374، 1/118).

در سوره عنکبوت نیز به ارتباط بین عبادت و پرهیز از فساد اشاره شده است: «وإلى مدْین أخاهمْ شعیْبًا فقال یا قوْم اعْبدوا اللّه وارْجوا الْیوْم الآخر ولا تعْثوْا فی الأرْض مفْسدین (عنکبوت: 36)؛ و به‌سوی [مردم‏] مدْین، برادرشان شعیب را [فرستادیم‏]. گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید و به روز بازپسین امید داشته باشید و در زمین سر به فساد برمدارید». همچنین در جای دیگر این سوره، نماز به‌عنوان یکی از بارزترین مصادیق عبادات، عامل دوری از فحشا و منکرات معرفی شده است: «اتْل ما أوحی إلیْک من الْکتاب و أقم الصّلاة إنّ الصّلاة تنْهى‏ عن الْفحْشاء و الْمنْکر و لذکْر اللّه أکْبر و اللّه یعْلم ما تصْنعون (عنکبوت: 45)؛ آنچه از کتاب به‌سوی تو وحى شده است، بخوان و نماز را برپا دار که نماز از کار زشت و ناپسند بازمى‌‏دارد و قطعاً یاد خدا بالاتر است و خدا مى‏‌داند چه مى‏‌کنید».

نکته قابل توجه اینکه، دنیاگرایی و توجه و تمرکز بر اهداف دنیوی و همچنین خودگرایی باعث توسعه و تشدید امیال نفسانی شده، به تضعیف تقوا می‌انجامد؛ چراکه امیال نفسانی انسان را به اهداف آنی و کوتاه‌مدت و پست دعوت می‌کند و او را به گمراهی و سقوط می‌کشاند. همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید: «... فلا تتّبعوا الْهوى‏ أنْ تعْدلوا... (نساء: 135)؛ ... پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق‏] عدول کنید...». این آیه نشان می‌دهد که تبعیت از هوای نفس موجب انحراف از حق می‌شود. در جای دیگر حضرت یوسف(علیه السلام) از نفس به‌عنوان دعوت‌کننده به بدی‌ها یاد کرده است: «... إنّ النّفْس لأمّارةٌ بالسّوء إلّا ما رحم ربّی... (یوسف: 53)؛ ... و من نفس خود را تبرئه نمى‏‌کنم؛ چراکه نفس قطعاً به بدى امر مى‏کند، مگر کسى را که خدا رحم کند...». ولی آخرت‌گرایی و خداگرایی مانع از گسترش و تشدید امیال نفسانی می‌شود؛ زیرا وقتی انسان به خود و امیال و نفسانیات خود توجه می‌کند، به‌صورت طبیعی هدف اصلی او برآوردن هرچه بیشتر و بهتر امیال نفسانی خواهد بود و این باعث فربه‌تر شدن خواسته‌های نفس و گسترش آن می‌شود. در مقابل، کسی که خود را بنده خدا می‌داند، اساساً به دنبال برآوردن خواسته‌های خود نیست، بلکه در پی اطاعت از اوامر و نواهی خداوند خواهد بود؛ لذا دایره خواسته‌های نفسانی‌اش کوچک است و رشد و گسترش نمی‌یابد. درنتیجه، چنین انسانی در پرتو معارف الهی، متوجه اهداف متعالی و بلندمدت است و این مسیر درنهایت به تقویت خویشتن‌داری می‌انجامد.

 بر این اساس، قرآن انسان‌ها را به خداگرایی و آخرت‌گرایی دعوت می‌کند و همان‌طور که بیان شد، آن را راه رسیدن به خویشتن‌داری معرفی می‌کند. آیات یادشده نشان داد که یکی از آسیب‌های خویشتن‌داری، خودگرایی و نفس‌پرستی است که باعث تضعیف آن می‌گردد و در مقابل، خداگرایی به تقویت خویشتن‌داری می‌انجامد.

منابع:

قرآن کریم.

طباطبایی، سیدمحمدحسین (1417 ق)، المیزان فى تفسیر القرآن‏‏، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏.

فولادوند، محمدمهدى (‏1418 ق)، ترجمه قرآن (فولادوند)، تهران: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى‏.

مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1374)، تفسیر نمونه‏، تهران: دار الکتب الإسلامیة.

 

نویسنده:

دکتر محمود شکوهی تبار

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم