جهان‌بینی پزشکی و ماهیت بیمار (2)

در مطلب پیشین، بحث ماهیت بیمار در جهان‌بینی پزشکی آغاز شد. در این شماره این مبحث ادامه می‌یابد. همان‌طور که گفته شد، طرفداران رویکرد جهان-ماشین، بدن بیمار را به‌عنوان بدن مکانیکی در نظر می‌گیرند. مکانیک‌‌انگاری بدن پیامدهایی دارد که آن را می‌‌توان در قالب چهار مورد برشمرد.

پیامد یکم تکه‌‌تکه شدن بدن، یعنی تقسیم آن به قسمت‌‌های جداگانه است. پیامد دوم، ارائه یک بدن استانداردشده است؛ یعنی ایجاد یک بدن عمومی مرجع که داده‌‌های بالینی بدن بیماران با آن مقایسه می‌شود. وظیفه پزشک این است که بدن بیمار را به‌گونه‌ای بازشکل یا تغییر شکل دهد تا با بدن استاندارد مطلوب جامعه پزشکی مطابقت نماید. این بدن، بیشتر مردانه است؛ اگرچه اخیراً نیز یک بدن استاندارد زنانه برای زنان استفاده می‌شود. پیامد سوم، بدن نمایان است. فناوری‌‌های پزشکی، به‌ویژه فناوری تصویربرداری، به پزشکان اجازه می‌دهند تا قسمت‌های داخلی بدن بیمار را ببینند. بااین‌حال، نمایان شدن بدن، بدون مشکل نیست و معمولاً معضلات اخلاقی را هم برای بیمار و هم برای پزشک ایجاد می‌کند. پیامد نهایی که آزاردهنده‌‌ترین پیامد برای بیمار می‌باشد، بدن بیگانه است که در آن بیمار از بدن خود، بافتار زندگی و افراد دیگر بیگانه می‌شود. در این حال، کنترل بدن بیمار از دست او خارج شده، این حرفه‌‌مندان پزشکی هستند که در تلاش برای بهبودی، اختیار بدن یا بخشی از آن را در دست می‌گیرند؛ به‌عبارت‌دیگر بیمار یا بدن او تحت سیطره پزشکان قرار می‌گیرد؛ یعنی درک پزشکان از بدن فرد بیمار جدا از دیگر اجزای زندگی او صورت می‌گیرد که نتیجه نهایی آن، از دست رفتن هویت بیمار و بافتار زندگی اوست.

دانش و عمل پزشکی کاملاً با تأثیر مدل زیست‌پزشکی آشناست که در آن، جدایی دستگاه بدن بیمار از خود و بافتار زندگی‌اش رخ می‌دهد. این همان اصل جدایی (از اشیا و افراد مرتبط) است که به ارزش اصلی این مدل تبدیل گشته، بر پایه آن همه چیز خارج از بافتار خود، بهتر درک می‌شود.

هدف پزشکی علمی در مواجهه با بدن عینیت‌‌یافته و مکانیزه‌‌شده بیمار (بدون در نظر گرفتن بافتار زندگی او)، اصلاح یا جایگزینی قسمت آسیب‌دیده یا از بین رفته است؛ چراکه بدن‌های بیماران تقریباً یا به‌طور کامل، یکسان در نظر گرفته می‌شوند. با تقسیم بدن به مجموعه‌ای از قطعات، بیمار به‌عنوان یک شخص در نگاه پزشک جایگاهی ندارد و محروم از هر بعد اخلاقی و اجتماعی است.

جهان-ماشین زیست‌پزشکی، جهانی علمی و انتزاعی و دستاورد دستگاه‌های فنّاورانه است. با تکه‌تکه شدن، استانداردسازی، نمایان شدن و بیگانگی، بدن بیمار در پس زمینۀ این دنیای ماشین قرار می‌گیرد. اعضای بدن بیماران در جهان-ماشین پزشکی تبدیل به چرخ‌دنده می‌شود (دنیایی از ماشین‌های به‌هم‌پیوسته که در آن بدن بیمار تنها یک وسیله ناشناس و قابل تعویض است)؛ برای نمونه از یک دستگاه دیالیز کلیه برای درمان بیماران با وضعیت مشابه استفاده می‌شود. بیماران در این جهان-ماشین، وسایل مکانیکی قابل تعویض هستند.

ازآنجاکه بیمار به‌عنوان گردآیندی از اعضای بدن، تنها یک دستگاه مکانیکی دیگر در جهان-ماشین پزشکی است، از بدن جدا یا نادیده گرفته می‌شود؛ زیرا بدن بیمار در پس این جهان-ماشین قرار می‌گیرد؛ برای نمونه پزشکان بیشتر به خروجی دستگاه‌هایی که برای پایش بیمار استفاده می‌شود، اعتماد می‌کنند تا گزارش بیمار از تجربه بیماری خود. بیمار به جای فردی تبلوریافته در بدن، بیشتر به مجموعه‌ای از نتایج آزمایش‌ها، پیرو به‌کارگیری فناوری پزشکی تبدیل می‌شود. مدل بیومکانیکی بدن، درحال‌توسعه به سمت دو شکل ترکیبی از بدن انسان است: بدن ژنتیک و بدن سایبورگ* (Cyborg).

همان‌طور که در شماره‌های پیشین گفته شد، بدن بیمار نه‌تنها به قطعات ماکرو (اندام‌ها) منفرد، بلکه به قطعات کوچک (مولکول‌ها) نیز تقلیل می‌یابد؛ البته مهم‌ترین مولکول که در جامعه غربی به قامت نمادین دست یافته است، ماکرومولکول مسئول انتقال اطلاعات ژنتیک یا DNA است. تجزیه‌وتحلیل DNA و ژن‌های آن، دوره جدید پزشکی، یعنی پزشکی ژنومیک، به‌ویژه پروژه ژنوم انسانی را آغاز کرده است. ازآنجاکه در این وضعیت، منشأ بیماری‌ها ژنتیک پنداشته می‌شود، درمان شامل اصلاح یا جایگزینی ژن‌های معیوب خواهد بود؛ برای نمونه دانشمندان حوزه پزشکی اکنون می‌توانند ژن‌هایی را برای درمان بیماری‌ها وارد بدن کنند (مانند ژن‌درمانی). درنتیجه، بدن‌هایی را تولید می‌کنند که ازنظر ژنتیک، ترکیبی هستند.

افزون بر بدن با ژنتیک ترکیبی، ترکیبی نیز وجود دارد که بخشی از آن ماشین و بخشی انسان است (سایبورگ)؛ برای نمونه در سال 1998 در انگلیس یک تراشه فرستنده سیلیکونی در بازوی فردی کاشته شد. این تراشه اتصال او به رایانه را ممکن می‌ساخت که می‌توانست موقعیت وی را در بخش سایبرنتیک دانشگاه شناسایی کند و باز شدن درب‌ها و روشن شدن چراغ‌ها را هنگام عبور او از بخش فراهم می‌کرد. طب مدرن نیز مملو از سایبرگ است؛ اگرچه ترکیب سایبرگ در کنار ترکیب ژنتیک توانایی‌های بدن انسان را افزایش داده‌اند، بااین‌حال، مرز بین انسان و ماشین مبهم است.

*کوتاه شده سایبرنتیک (Cybernetic) و ارگانیسم (Organism)، موجودی با اجزای زنده و مکانیکی است.

منابع:

Marcum, J. A. (2008). Humanizing modern medicine: an introductory philosophy of medicine (Vol. 99). Netherlands: Springer

نویسنده:

دکتر صادق یوسفی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم