متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
نقش استعاذه به خداوند در ارتقای سلامت معنوی از منظر قرآن کریم
از نیازهای اساسی انسان، نیاز به امنیت است که ازنظر برخی محققان، بعد از نیازهای فیزیولوژیک قرار دارد. این نیاز، هنگامی بیشتر مورد توجه انسان قرار میگیرد که مشکلی برای او پیش میآید و به نحوی ازاینجهت احساس خطر میکند. یکی از گروههایی که بیش از دیگران با این چالش مواجهاند، افراد دارای بیماری مزمن یا افرادی هستند که با یک بیماری شدید دستوپنجه نرم میکنند. تحقیقات مختلف نیز نشان میدهد که یکی از چالشهای معنوی بیماران، احساس عدم پشتیبانی و رهاشدگی از سوی خداوند (Chaturvedi.2007) است.
قرآن کریم، همانطور که منبع برآورده شدن همه نیازها را خدای متعالی بیان میکند، در خصوص نیاز به امنیت نیز حضرت حق را بهعنوان منبع مطمئن برآورده شدن نیازها معرفی میکند و از مفهوم استعاذه برای این منظور بهره برده است. این واژه مصدر از ریشه «عوذ» و به معنای پناه بردن، اعتصام (ابن منظور. 1414 ق: 9/۴۶۴)، التجاء، پیوسته شدن و پناهندگی به اوست (ابن اثیر. 1367: 3/۳۱۸) و از مهمترین الفاظ در بحث استعاذه، واژه «اعوذ» است که به معنای حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شرّ، و پناه بردن به کسی که میتواند آن را دفع کند، آمده است (طباطبائی. 1417 ق: ۲۰/392). در قرآن کریم، مشتقات واژه «عوذ»، هفده مرتبه در قالب واژههایی همچون عذت، اعوذ، یعوذون، معاذ، اعیذها و إستعذ به کار رفته است.
در اهمیت استعاذه همین بس که پیامبران و اولیای الهی همواره به خداوند پناهنده میشوند. رسول مکرم اسلامﷺ از سوی خداوند مأمور شده است که به مردم اعلام کند: ﴿قلْ أعوذ بربّ النّاس...﴾ (ناس: 1)؛ «اعوذ» فعل مضارع است و بر استمرار دلالت میکند؛ یعنی پیامبر خدا با این اعلام از سیره عملی خود خبر داده است و همواره به خداوند پناه میبرند. حضرت نوح(علیهالسلام) از درخواستهای جاهلانه مردم به خداوند پناهنده شد (هود: 47). حضرت موسی(علیهالسلام) در مقاطع مختلف، مانند مقابله با فرعونیان و دوری از تهمتهای آنان (دخان: 20) و برای دوری از رفتارهای جاهلانۀ بیخردان و در شمار آنان نبودن (بقره: 67) و در برابر تهدید قتل از سوی فرعون (غافر: 27) به خداوند پناه برد. حضرت یوسف(علیهالسلام) در موقعیت سخت ایجادشده از سوی زلیخا و در برابر درخواستش، به حصن حصین حضرت حق پناهنده شد (یوسف: 23). حضرت ایوب(علیهالسلام) نیز هنگام طلب عافیت و رفع گرفتاری از پروردگار، به او پناه برد. زمانی که جبرئیل بهصورت یک بشر بر حضرت مریم(علیهاالسلام) وارد شد، وی از ترس اینکه نکند قصد سوء داشته باشد خود را به خداوند سپرد تا رحمت الهی شامل حالش گردد (مریم: 18). بنابراین، پناه بردن به خداوند را میتوان از ویژگیهای مشترک انبیا و اولیای الهی دانست.
با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که پناه بردن به خداوند از جهات مختلف سودمند است؛ چراکه این کار موجب ایمنی از شرور (سوره فلق)، وسوسه (سوره ناس)، موجب جلب رحمت الهی و پذیرفته شدن توبه (توبه،118)، حفظ عفت و رهایی از آلودگی (یوسف: 23- 24؛ مریم: 18)، مصون ماندن از خطر متکبران و منکران قیامت (غافر: 28)، رهایی از جهل و نادانی (بقره: 67) و فرار از ظلم و ستم (یوسف: 79) است. برایناساس، پناه بردن به خداوند آرامش انسان را دوچندان مینماید. زندگی در دنیایی که پر از عدم قطعیتها، ناکامیها و سختیهاست، بدون یک پناهگاه مطمئن که انسان بتواند در ناملایمات به او اعتماد و اطمینان داشته باشد و در پناه او باشد، بهراستی سخت و نشدنی است. از سوی دیگر، انسان میتواند با پناهنده شدن به محضر حضرت حق، خود را از گناه دور نگه دارد و زندگی اخلاقی خود را بیشازپیش تضمین نماید.
سوره مبارک ناس در معرفی ملجأ و مقامی که باید به آن پناهنده شد، ویژگیای خاص دارد. در این آیات، خداوند با سه وصف یاد شده است: «رب الناس»، «ملک الناس» و «اله الناس». «رب» به معنی مالک مدبر است؛ کسی که صاحباختیار و تدبیرکنندۀ امور و مربی است؛ فردی که انسان در همه نیازهایش به او پناه میبرد. دومین وصف، پادشاهی و تسلط است؛ کسى که داراى سلطنت و قدرت و حکم نافذ است و میتواند با اعمال قدرت و سلطنتش خطر را دفع کند؛ مانند پادشاهان و حاکمان و سومین وصف، معبود است؛ همان کسی که انسان بهصورت فطری وقتی برایش گرفتاری پیش میآید بدو پناه میبرد (طباطبائی. 1417 ق: 20/396). سوره ناس با این بیان، مخاطبان خود را راهنمایی میکند که بهترین پناه خداوند است و باید در مواجهۀ با شرور به حضرت حق پناهنده شد.
باید توجه داشت که پناه بردن به خداوند میتواند لفظی و عملی باشد. مشهورترین عبارت استعاذه لفظی «أعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم» است که نظم واژهای آن با آیه ۹۸ سوره نحل سازگار است که فرمود: ﴿فإذا قرأْت الْقرْآن فاسْتعذْ باللّه من الشّیْطان الرّجیم﴾ و در روایات بسیاری، بر برتری آن بر دیگر وجوه صحه گذاشته شده است. گفته شده است که پیامبر اکرمﷺ در روایتی با تأکید بر الهی بودن این شکل از استعاذه، آن را به ابن مسعود تعلیم داده است (زمخشری. 1407 ق: 2/۶۳۳ -۶۳۴).
پناه بردن عملی نیز میتواند مصادیقی بیشمار داشته باشد. یکی از این روشها تعویذ است. نقل شده است که رسول اکرمﷺ تلاوت معوذتین را بهترین روش در پناه ماندن میدانستند و در عمل، بارها امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را به این دو سوره تعویذ میکردند (طبرسی. 1372: ۱۰/۸۶۶).
افزون بر آن، در عالم، مؤثر و علتی غیر از خداوند وجود ندارد و همه چیز با اذن و اراده خدای سبحان محقق میشود. همۀ تلاشهای انسان در واقع توسل به حضرت حق و پناهنده شدن به اوست تا او اراده کند و امری را ایجاد کند. ما را از خطری برهاند و خیری بر ما برساند. برایناساس، همۀ تلاشهای انسان برای پیشگیری یا رهایی از یک شرّ میتواند مصداق پناه بردن به او باشد. همچنین، بهصورت خاص دعا کردن نیز یکی از افعال ویژه در خصوص پناهنده شدن به حضرت حق است و میتواند ازاینجهت آرامشبخش باشد.
با توجه به توضیحات فوق، پیشنهاد میشود که به بیماران، مسئلۀ لزوم پناه بردن به خداوند در مشکلات، توجه داده شود. طبیعتاً پیشازاین مسئله، نیاز است اوصاف خداوند به آنان یادآوری و مصادیق مختلف لفظی و عملی پناه بردن به حضرت حق توضیح داده شود.
منابع:
- ابن اثیر، مبارک بن محمد (1367). النهایة فی غریب الحدیث و الأثر. قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
- زمخشرى، محمود بن عمر (1407 ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل. بیروت: دار الکتاب العربی.
- طباطبائی، محمدحسین (۱۴۱۷ ق). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: اسالمی.
- طبرسى، فضل بن حسن (1372). مجمعالبیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصرخسرو.
- Chaturvedi, S. (2007). Spiritual issues at the end of life. Indian Journal of Palliative Care, 13(2), 48.
نویسنده:
دکتر محمود شکوهیتبار
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم