متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
بررسی رویکرد کتاب زینالاخبار گردیزی به تاریخ پزشکی ایران باستان
نیمههای قرن سوم هجری، همزمان است با آغاز دوران ضعف خلافت عباسی و ظهور سلسلههای کوچک و بزرگی که با استقلالهای نیمبند یا تمامبند، هرکدام قسمتی از خلافت عباسی را جدا کردند. ازجمله این سلسلهها، سامانیان بودند که در راستای کسب مشروعیت ملی، به احیاء و گسترش زبان پارسی دری همت گماشتند و راه را برای تألیف و تصنیف کتب پارسی در زمینههای مختلف، ازجمله تاریخ هموار ساختند. غزنویان که به گفته باسورث در فرهنگ ایرانی اسلامی مستحیل شده بودند (باسورث. 1362: 1/54)، میراثبر سامانیان در حیطه علمی و فرهنگی شدند. گسترش زبان فارسی در قلمرو غزنویان به آفرینش آثاری مختلف، ازجمله سه کتاب مهم در حیطه تاریخنگاری انجامید که عبارتاند از: تاریخ محمود ورّاق، تاریخ بیهقی و زینالاخبار گردیزی. از تاریخ محمود ورّاق که تاریخی عمومی بود، اثری برجای نمانده و از تاریخ بیهقی که درواقع ادامه تاریخ محمود ورّاق است، نیز تنها بخشی کوتاه شامل حکومت سلطان مسعود در دسترس است. حال، اگر تاریخ بلعمی را صرفاً یک ترجمه بدانیم، زینالاخبار گردیزی، بهعنوان اولین تاریخ عمومی فارسی، اهمیت بسیاری پیدا میکند. این پژوهش به دنبال بررسی رویکرد کتاب زینالاخبار گردیزی به تاریخ پزشکی ایران باستان است.
ابوسعید عبدالحیّ بن ضحاک بن محمود گردیزی، کتابزینالاخباررا بین سالهای 441-443 ق با نثری ساده و روان و جملات کوتاه به شکلی موجز به رشته تحریر درآورده است (صفا. 1378: 1/635). این کتاب سی باب و سه مقاله دارد که از ابتدای آفرینش هستی آغاز میشود و به ترتیب به تاریخ انبیاء، ملوک کلدانی، ملوک عجم، ظهور اسلام، تاریخ پیامبر اسلام، خلفای راشدین، بنیامیه، بنیعباس، امرای خراسان، سامانیان و غزنویان تا به سلطنت نشستن مودود بن مسعود میپردازد و سپس تقویمها، اعیاد، احوال و انساب و معارف ادیان و امم مختلف و بالاخره اخبار طبیبان را بیان میکند. منابع مؤلف شامل مشاهدات مؤلف (گردیزی. همان: 252-280)، مسموعات مؤلف از افراد موثق (گردیزی. 1384: 303) و کتب پهلوی، عربی و ... است که اغلب آنها امروزه در دسترس نیستند (گردیزی. همان: 219-220، 304، 370) و این مسئله بر اهمیت کتاب میافزاید.
گردیزی در دو بخش کتاب، یعنی تاریخ ملکوک کلدانی و عجم و همچنین بخش آخر کتاب که مربوط به تقویم، اعیاد، آداب و رسوم و احوال و معارف ملل و ادیان مختلف است، به تاریخ پزشکی در ایران باستان پرداخته است. او در ذکر تاریخ ایران پیش از اسلام افزون بر گزارش پنج بیماری، کوشیده است در راستای دست یازیدن به هدفی خاص، به ترسیم تاریخ پزشکی این دوره بپردازد.
شماره |
نام بیمار |
بیماری |
علت بیماری |
نوع درمان |
پزشک |
صفحه |
1 |
ضحاک |
دو مار یا دو زخم بر روی دو شانهاش |
____ |
هر روز دو مغز انسان غذای دو مار است یا بر روی دو زخم بگذارد |
___ |
67 |
2 |
فریدون |
کوری |
گریستن در غم از دست دادن ایرج |
به دنیا آمدن نوه دختری ایرج (منوچهر) |
___ |
71 |
3 |
کیکاووس و سپاهیانش |
کوری |
جادوی سمر بن عنتر |
جگر جادوگران را ساییدند آب آن در چشمها ریختند همه بینا شدند. |
سوذاوه دختر سمره |
73-74 |
4 |
شیرویه |
طاعون |
کشتن پدر و 12 برادر |
از طاعون بمرد |
___ |
102 |
5 |
مادر اسکندر مقدونی دختر فیلقوس و همسر دارا |
بوی بد دهان |
____ |
تلاش طبیبان بینتیجه بود. پس دارا او را درحالیکه اسکندر را باردار بود، نزد پدر بازگرداند. فیلقوس برای پنهان کردن این ننگ اسکندر را فرزند خود نامید. |
____ |
405-406 |
گردیزی در ابتدای کتاب، اقلیم چهارم یعنی نیمروز، خراسان، جبال، فارس و عراق را ایرانشهر مینامد که در میانه جهان قرار دارد (گردیزی. همان: 5) و در قسمت دوم کتاب که شامل تاریخ اقوام و علوم است پای از این فراتر نهاده و مکه، مدینه، حجاز و یمن را که در اقلیم سوم هستند را هم بخشی از ایرانشهر معرفی میکند (گردیزی. همان: 368). او در سراسر کتاب گزارشهایی مبنی بر محور قرار دادن ایران و بزرگداشت ایران و ایرانیان میآورد که در این پژوهش با توجه به هدف اصلی مقاله، تنها به گزارشهای پزشکی پرداخته میشود.
گردیزی، جمشید را نخستین کسی میداند که مرگ و بیماری را در جهان از بین میبرد (گردیزی. همان: 66). ازاینرو، میتوان مدعی شد که گردیزی جمشید را نخستین پزشک دانسته و از منظر او، نخستین پزشک نه به مدد تجربه و دانش بشری، بلکه به عنایت خداوند عزوجل موفق به از بین بردن بیماریها شده است. ازاینرو، کفر به خداوند سبب میشود که عنایت الهی از بین برود و ضحاک بر او مسلط شود و جادو و بیماری بر جهان مستولی گردد (گردیزی. همان: 67).
گردیزی، نخستین طبقهبندی اجتماعی را به ضحاک نسبت میدهد. ضحاک مردمان را به چهار گروه تقسیم میکند و طبیبان را در کنار دبیران و منجمان در طبقه سوم قرار میدهد؛ یعنی بعد از دانایان (طبقه اول) و لشکریان (طبقه دوم) و پیش از برزگران و بازرگانان و پیشهوران (طبقه چهارم) (گردیزی. همان: 68).
از نگاه گردیزی، در ایران باستان جادو سبب بیماری بوده و از بین بردن جادو سبب درمان بیماری میشده است (گردیزی. همان: 73-74)، ولی او در قسمت معارف هندوان چندین بار اشاره میکند که هندوان با کمک افسون و جادو به درمان بیماری میپرداختند
(گردیزی. همان: 406)؛ اما در تاریخ ایران باستان، در هیچ گزارشی جادو را درمانگر معرفی نکرده است. این دیدگاه گردیزی با کتب و آموزههای پیش از اسلام همخوانی دارد؛ مثلاً در کتاب مینویخرد (مینویخرد. 1385: 52)، جادوگری چهارمین گناه بزرگ شمرده میشود و یا طبق کتاب دینکرد هفتم (دینکرد هفتم. 1389: 214-215) و همچنین کتاب ورزیدگیهای زادسپرم (ورزیدگیهای زادسپرم. 1385: 56)، زمانی که مادر زرتشت برای رهایی از دردی که دیو تب و درد هنگام زایمان برای او ایجاد کرده بودند، قصد داشت به نزد جادوگری برود، فرشته اورمزد بر او بانگ میزند که پیش جادوگران مرو! چراکه درمانبخش تو نیستند. بعد او را راهنمایی میکند که برای رهایی از درد چه باید انجام دهد.
گردیزی، منشأ علم طب و دیگر علوم را منشأ الهی و متولی آن را مغان میداند. به گفته گردیزی، کتب این علوم را مغان در دژنبشت (دارالکتب) که خزانهای دور از دسترس عموم بود، نگهداری میکردند، تا اینکه اسکندر مقدونی بر ایران مسلط شد و دستور داد این کتب را ترجمه کنند و سپس ترجمهها را به یونان ببرند و اصل کتب را بسوزانند؛ بهطوریکه در ایران بهجز اندکی در گوشه و کنار کشور، کتابی نماند
(گردیزی. همان: 82).
در زمان شاپور بن اردشیر، اطلاعات پزشکی، زهرشناسی و پادزهرشناسی به چنان پیشرفتی میرسد که این پادشاه بدون ترس از گزیده شدن سپاهیانش با عقربها، از سم آنها در فتح حصار شهر نصیبین استفاده میکند (گردیزی. همان: 86).
شاپور با تهدید نظامی قسطنطنیه موفق میشود رومیان را وادار کند که ترجمه کتب طبی و دیگر علومی را که اسکندر به یونان فرستاده بود را بار ستوران کنند و به ایران بازگردانند (همان) و تأسیس شهر جندیشاپور که بعدها از مهمترین مراکز پزشکی ایران میشود هم در زمان همین شاپور اول انجام میشود (همان).
گردیزی در بیان خزائن بهجای مانده از خسروپرویز به انگشترهای نهگانه او اشاره میکند و از دو انگشتر نام میبرد که یکی پادزهری برای خنثی کردن تمام سموم نوشیدنی، خوردنی و بوییدنی بود و دیگری، انگشتری از جنس فلز بود و به هنگام حمام برای آبزن استفاده میشد و این نشاندهنده تبحر ایرانیان در پادزهر سازی و آشنایی با خواص فلزات و همچنین خواص آبزنها برای پیشگیری و درمان بیماریها بوده است (گردیزی. همان: 101-102).
گردیزی تنها با گزینش روایات مدنظرش و چینش خاص آنها، بیآنکه تحلیلی ارائه دهد و مستقیماً نظر خود را بیان کند، کوشیده است مخاطب به این نتیجه برسد که منشأ و مبدأ علم طب و دیگر علوم ایران است. او همچنین در بزرگداشت ایرانیان تا آنجا پیش میرود که برای تخفیف ننگ شکست ایرانیان در برابر اسکندر، میکوشد با نقل از منابعی بینامونشان، اسکندر را ایرانی و فرزند دارا معرفی کند. راز بزرگی که جز مادر و پدربزرگ مادری اسکندر، هیچکس حتی خود او و دارا از آن آگاهی نداشت (گردیزی. همان: 405-406).
بهطورکلی، رویکرد گردیزی به طب، متأثر از جو حاکم بر جامعه علمی آن زمان، رویکردی طبیعی- ماوراء الطبیعی است و میکوشد نشان دهد که منشأ همه علوم، ازجمله علم طب ایران بوده است، اما این مسئله باعث نشده که گردیزی نقش اقوام دیگر در پیشرفت دانش طب را کتمان کند. او در بخش دوم کتاب که به آداب و رسوم و معارف اقوام مختلف پرداخته و همچنین در بخش آخر که اخبار طبیبان را آورده است، نقش اقوام مختلف و بهطور خاص، اطبای یونانی، رومی، اسکندرانی و ... را در پیشرفت علم پزشکی بیان کرده است.
منابع
- باسورث، ا.ک (1362). تاریخ غزنویان. ترجمه حسن انوشه. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- دینکرد هفتم (1389). ترجمه محمدتقی راشد محصل. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- صفا، ذبیحالله (1378). تاریخ ادبیات در ایران. تهران: انتشارات فردوسی.
- گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود (1384). زین الاخبار. تصحیح رحیم رضازاده ملک. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- مینوی خرد، ترجمه احمد تفضیلی، تهران: چاپخانه زر.
- ورزیدگیهای زادسپرم (1385). ترجمه و تصحیح محمدتقی راشد محصل. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
جملات کلیدی
گردیزی تنها با گزینش روایات مدنظرش و چینش خاص آنها، بیآنکه تحلیلی ارائه دهد و مستقیماً نظر خود را بیان کند، کوشیده است مخاطب به این نتیجه برسد که منشأ و مبدأ علم طب و دیگر علوم ایران است.
نویسنده
مریم محسنی سیفآبادی
گروه تاریخ علوم پزشکی، دانشکده طب ایرانی، دانشگاه علوم پزشکی تهران.