متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
نام بخش مربوطه |
تاریخ علوم پزشکی |
||
عنوان مقاله |
نقش طبهای مکمل و جایگزین در روند طبیسازی |
||
نویسنده/ نویسندگان |
|||
نام و نام خانوادگی |
وابستگی سازمانی |
پست الکترونیک نویسنده رابط مکاتبات |
|
مریم محسنی سیفآبادی |
گروه تاریخ علوم پزشکی، دانشکده طب ایرانی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران. |
||
متن مقاله |
|||
بازتاب اقبال جامعه جهانی به طبهای سنتی در مقالات علمی و دانشگاهی از تسریع این روند رو به گسترش حکایت دارد. مقالاتی ازجمله: «طبیسازی اجتماعی و طبهای مکمل و جایگزین؛ تکثرگرایی خدمات سلامت در نظام جامعه سلامت برزیل» نوشته تسر و بارس؛ «بازبینی طبیسازی: نقد مفروضات دانش پزشکی» نوشته کوریا؛ «مبانی انسانشناختی طب سنتی ایرانی با تأکید بر آراء ابن سینا و مقایسه آن با طب مدرن» نوشته اردکانی و صیدی. این مقالات مدعی هستند که سرخوردگی و نارضایتی مردم از نوع درمان و هزینههای سنگین طبیسازی، سبب رویگردانی آنها از زیستپزشکی شده و در مقابل، ارزشهای نهفته در طبهای مکمل و جایگزین، تمایل به استفاده از این طبها را در جامعه افزایش داده است. طبهای سنتی با نگاهی جهانشمول، نهتنها به دنبال حفظ تعادل در بدن انسان، بهعنوان جهان کهتر هستند، بلکه در پی این هستند که بین این جهان کهتر و جهان مهتر که کل نظام هستی را در برمیگیرد تعادل برقرار کنند؛ چراکه سلامت واقعی را در گرو ایجاد این تعادل میدانند. در طبهای سنتی برخلاف زیستپزشکی، محوریت بیماری نیست، بلکه سلامتی است. بازسازی رابطه پزشک و بیمار، روشهای درمانی سادهتر، ارزانتر و درعینحال مؤثرتر و کمعوارضتر، توجه همزمان به دو بعد جسمانی و روحانی انسان و ... سبب محبوبیت سریع این طبها در سراسر جهان شده است (تسر؛ بارس. 2008: 914-920)؛ اما بهکارگیری طبهای سنتی نشان داد که خود این طبها نهتنها سبب رهایی جامعه از سلطه پزشکی نمیشوند، بلکه شکلهای جدید و گستردهتری از کنترل اجتماعی را نیز به دنبال دارند (بارکر. 2014: 106؛ منجمی، موسوی. 1401: 1-18). حوزه پزشکی در طبهای سنتی بسیار گستردهتر از پزشکی مدرن است. سته ضروریه یا شش اصل ضروری در طب سنتی، تقریباً تمام حیطههای فردی و اجتماعی انسانها مانند آبوهوا، خوردن و آشامیدن، حرکت و سکون، احتباس و استفراغ، خواب و بیداری و تمام حالت نفسانی را در برمیگیرد (ر.ک: گیلانی. 1397). این طبهای مکمل این قابلیت را دارند که جهت طبیسازی را معکوس کنند؛ یعنی پدیدههایی را که پزشکی مدرن طبیسازی کرده را طبیزدایی کنند و سپس خودشان آن را کمینیزشن کنند (منجمی، موسوی. همان). شاید اینطور انگاشته شود که این توجه گسترده به رعایت سلامت در حیطههای مختلف، در حقیقت به سود خود فرد است و او را از بیمار شدن و هزینههای سنگین درمانی که ناشی از روند طبیسازی است، در امان نگه میدارد؛ ولی در عمل نتیجه متفاوت است. هزینههای فراوانی که افراد در ازای خرید کالاها و خدمات سلامت در حوزه طب سنتی میپردازند، روند صعودی پرشتابی به خود گرفته است. آمار مؤسسه تحقیقاتی بازار پلاریس نشان میدهد که فروش محصولات گیاهی درمانی در سال 2019 میلادی از هزینههای طبیسازی زیستپزشکی پیشی گرفته و این روند، با سرعت رو به فزونی است؛ بهطوریکه بزرگترین کارخانههای چندملیتی و داروسازی و پزشکی شروع به سرمایهگذاری در این حیطه کردهاند و کشورهای پیشرو در این حیطه، مانند چین و هند سالانه سود فراوانی از فروش داروها و خدمات طبهای سنتی خود در سطح بینالمللی به دست میآورند (ر.ک: نئوگی و همکاران. 2014: 76-168). داروهای گیاهی بهصورت سنتی و کارخانهای در بازارهای رسمی و غیررسمی عرضه میشوند و افزون بر درمان انواع بیماریها جسمی و روحی، مدعی کنترل روند طبیعی بدن هم هستند. انواع داروها با عنوانهای ضد افسردگی، ضد پیری، ضد سفیدی موی سر، تقویت مو، تقویت اعضای رئیسه مانند قلب و مغز و کبد و ... حتی برای افراد سالم نیز تجویز میشوند. همانطور که در نوشتار پیشین بیان شد، پژوهشهای انجامشده، بهویژه در حیطه فلسفه پزشکی نشان میدهد که محدود کردن طبیسازی به پزشکی مدرن، خطایی معرفتشناسانه است و طبیسازی بهمثابه تکنولوژی بوده و شامل حیطه گستردهای از علوم مختلف است که افزون بر علوم پزشکی، شامل علوم پایه و حتی علوم انسانی هم میشود و جامعه پزشکی، تنها لایه رویین و پیدای آن است. ازاینرو، طبهای مکمل نهتنها مانعی بر سر راه طبیسازی نشدند، بلکه سبب گسترش حیطه طبیسازی و فروش بیشتر کالا و خدمات سلامتی نیز شدند. بهبیاندیگر، طبیسازی با استفاده از نقابها و نامهای مختلف و با سرعتی بیش از گذشته در حال گسترش کنترل خود در بخشهای مختلف جامعه است و از این راه سود سرشاری را نصیب سرمایهگذاران این حیطه میکند. بهطورکلی، طبیسازی از ملزومات گفتمان زیستپزشکی بوده و گفتمان زیستپزشکی بخشی از گفتمان علمی غالب در دوره مدرن است و هر طبی با هر عنوان «طب سنتی»، «طب مکمل» و یا «طب جایگزین» در این گفتمان به کار گرفته شود، همان روند را دنبال میکند. در حقیقت، برای کنترل طبیسازی باید به دنبال تغییری کلیتر در گفتمان پزشکی و از آن مهمتر در گفتمان غالب علمی بود. |
|||
منابع |
|||
|
|||
جملات مهم (دو سه جمله) |
|||
|