جهان‌بینی پزشکی (1)

جهان‌بینی در مفهوم کلی آن، متشکل از باورهایی است که امکان درک جهان و عمل در چارچوب آن را فراهم می‌کند. کانت از این اصطلاح برای درک حسی جهان استفاده می‌نمود؛ با این وجود، این مفهوم معنای گسترده‌تری یافته و فیلسوفان علم تعاریفی را برای آن پیشنهاد کرده‌اند. عده‌ای آن را نظامی از باورهای درهم تنیده می‌دانند، آن‌گونه که در جهان‌بینی نیوتنی، جهان به عنوان یک ماشین غول‌پیکر در نظر گرفته شده و یا در جهان‌بینی داروین، به ماهیت تکاملی دنیای بیولوژیک اشاره شده است. عده‌ای جهان‌بینی را نشان دهنده «مجموعه‌ای از نگرش‌ها در مورد طیف گسترده‌ای از مسائل اساسی» درنظر می‌گیرند. منظور از «نگرش»، موضع فرد نسبت به جهان، به ویژه از لحاظ ذهنی و مفروضات مرتبط با طبیعت هستی‌شناسی جهان است. بدین‌ترتیب، آن‌چه برای یک جهان‌بینی علمی اهمیت دارد، مجموعه‌ای از نگرش‌ها شامل مفروضات و یا پیش‌فرض‌های مختلفی است که برای تدوین نظریه‌های ‌علمی، قوانین و فرضیه‌ها به کار می‌آید.

از منظر کاربست این مفاهیم در حوزه سلامت، پزشکی مدرن را باید به طور قطع، برخاسته از دیدگاه‌های فرهنگ غرب دانست. مواضع متافیزیکی همراه با پیش‌فرض‌های آن و الزامات هستی‌شناسانه که اساس آنها مدل‌های زیست‌پزشکی و انسان‌گرایانه است، پیش از بررسی سایر مسائل این مدل‌ها، مورد بحث قرار می‌گیرند.

امروزه نقش‌آفرینان همه عرصه‌های مرتبط با سلامت اعم از آموزش، پژوهش و نیز ارائه خدمات با دو رویکرد غالب مواجهند: مدل زیست‌پزشکی و مدل انسان‌گرایانه. در مدل زیست‌پزشکی، موضع متافیزیکی مشتمل بر وحدت‌انگاری (Monism) مکانیکی بوده و پیش‌فرض متافیزیکی آن، تقلیل‌گرایی و الزامات هستی‌شناسانه این مدل فیزیکالیسم است. هم‌چنین این مدل از منظر معرفت‌شناسی، عینی‌گرا و از نظر اخلاقی، دچار ازهم‌گسستگی عاطفی است. به طور خلاصه، برای ارائه‌دهنده خدمات سلامت قائل به این مدل، بیمار، یک شیء مادی قابل تجزیه به مجموعه‌ای از اجزای فیزیکی است. از سوی دیگر در مدل انسان‌گرایانه، موضع متافیزیکی مشتمل بر دوگانه‌گرایی (Dualism) و یا به طور کامل‌تر کل‌گرایی (Holism) بوده و پیش‌فرض متافیزیکی آن، نوخاسته‌گرایی (Emergentism) است. نوخاسته‌گرایی، باوری در ارتباط با خودآگاهی و ماهیت ذهن است که می‌تواند با دیدگاه تقلیل‌گرایی در تضاد باشد. چراکه براین اساس، هر فرد، یک ذات غیر مادی نوخاسته با کلیتی یکپارچه و تقسیم‌ناپذیر و تجربه‌گر انواع مختلفی از حالات و رویدادها است. الزامات هستی‌شناسانه مدل به این مدل، بیمار، یک شیء مادی قابل تجزیه به مجموعه‌ای از اجزای فیزیکی است. از سوی دیگر در مدل انسان‌گرایانه، موضع متافیزیکی مشتمل بر دوگانه‌گرایی (Dualism) و یا به طور کامل‌تر کل‌گرایی (Holism) بوده و پیش‌فرض متافیزیکی آن، نوخاسته‌گرایی (Emergentism) است. نوخاسته‌گرایی، باوری در ارتباط با خودآگاهی و ماهیت ذهن است که می‌تواند با دیدگاه تقلیل‌گرایی در تضاد باشد. چراکه براین اساس، هر فرد، یک ذات غیر مادی نوخاسته با کلیتی یکپارچه و تقسیم‌ناپذیر و تجربه‌گر انواع مختلفی از حالات و رویدادها است. الزامات هستی‌شناسانه مدل انسان‌گرایانه نیز، Organicism است که بر اساس آن، کوچک‌ترین بخش به خودی خود، رفتار سیستم‌های سازمان‌یافته‌ای را که خود بخشی از آن است، توضیح می‌دهد و به عبارت دیگر، تقلیل‌گرایی را رد می‌کند. به‌علاوه این مدل، از منظر معرفت‌شناسی، ذهنی‌گرا و از نظر اخلاقی، بر مراقبت همدلانه تمرکز دارد. در شماره آتی تلاش می‌شود، به این مواضع متافیزیکی (وحدت‌انگاری، دوگانه‌گرایانه و کل‌گرایانه) پرداخته شود. لازم به توضیح است که گاهی ممکن است چنین ادعا شود که تفاوتی بین جهان‌بینی و پارادایم نیست. همان‌طور که در شماره‌های پیشین اشاره شد، معمولاً پارادایم یک قالب مشخصی دارد، در حالی‌که جهان‌بینی به برداشت و چگونگی تفسیر یک پارادایم توسط یک فرد وابسته است. توجیه این نگاشته، عدم اجماع در خصوص مفهوم این دو کلیدواژه فلسفی است.

منابع:

Marcum, J. A. (2008). Humanizing modern medicine: an introductory philosophy of medicine (Vol. 99). Netherlands: Springer.

نویسنده:

دکتر صادق یوسفی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم