کتاب «من لایحضره الفقیه»

در ادامه معرفی جوامع حدیثی شیعه، به معرفی یکی دیگر از جوامع حدیثی متقدم، یعنی کتاب شریف «من لایحضره الفقیه» و مؤلف آن، مرحوم شیخ صدوق، می‌پردازیم.

شیخ صدوق

ابوجعفر محمدبن ‏‌علی‌بن حسین‌بن بابویه قمی، معروف به «شیخ صدوق» از بزرگ‌ترین محدثان شیعه است. پدرش علی‌بن حسین‌بن بابویه قمی (م 329 ق) از فقها و محدثان بزرگ شیعه در عصر غیبت صغری و مدفون در منطقه مرکزی قم است. وی که تا سالیان طولانی فرزند نداشت، در نامه‌ای از امام زمان (عج) درخواست کرد تا برایشان دعا کنند. امام در توقیع مبارک خود، او را بشارت دادند که ما برای تو دعا کرده‌ایم و به‌زودی دارای دو پسر فقیه خواهی شد. در اثر دعای امام زمان (عج) شیخ صدوق در حدود سال‌های 306 هجری به دنیا آمد.

خود او در کتابکمال‌الدینمی‌گوید: محمّدبن علیّ‌‏الاسود که اشتیاق مرا در تعلیم علم می‌دید، می‌گفت: «اشتیاق تو در علم‌آموزی عجیب نیست؛ زیرا تو در اثر دعای امام عصر(عج) به دنیا آمده‌ای.» خود شیخ صدوق نیز به این مطلب افتخار می‌کرد و می‌گفت: «من به دعای صاحب‌الامر (عج) متولد شده‌ام.»

شیخ صدوق در کثرت مشایخ، در میان عالمان شیعه کم‌نظیر است و اساتید وی را بیش از 250 تن برشمرده‌اند. وی پس از پدرش، شاگرد محمدبن حسن‌بن ولید شد. از بین مشایخ متعدد وی، ابن ولید (م 343 ق) در تکوین شخصیت علمی صدوق، به‌ویژه در زمینه‌های حدیثی و رجالی، مؤثرتر بوده است. شیخ صدوق پس از چند سال کسب علم از مشایخ قم، به شهر بزرگ ری مهاجرت کرد و این شهر را محل سکونت خود قرار داد و سپس ازآنجا به شهرهای زیادی سفر کرده، از مشایخ آن دیار اعم از شیعه و سنی روایت نقل کرده است. در سال‌های 352 تا 368 به نیشابور، مشهد، مرو، بغداد (مدینه السلام)، کوفه، مکه، همدان، بلخ، سرخس، سمرقند و گرگان سفر کرد. وی از جوانی بر کرسی تحدیث نشست و بزرگانی از امامیه همچون: شیخ مفید، سیدمرتضی علم‌الهدی، حسین‌‎بن‌‏عبیدالله غضائری از او روایت شنیده‌اند.

شیخ صدوق ازنظر وسعت معلومات و کثرت کتب و مصنفات، در بین دانشمندان فردی کم‌نظیر است. وی کم‏‌و‏بیش سیصد کتاب و رساله در موضوعات مختلفی از قبیل تفسیر، حدیث، اخلاق، عقاید، فقه و رجال نوشته بود که متأسفانه، امروزه از میان آثار ارزنده و متعدد وی، کمتر از بیست اثر به دست ما رسیده است.

شیخ صدوق پس از هفتادوچند سال زندگانی درخشان و پرافتخارش سرانجام، سال 381 هجری در ری چشم از جهان فروبست و آرامگاهش در شهر ری به نام «ابن‌بابویه» زیارتگاه مسلمانان است.

کتاب «من لایحضره الفقیه»

نام کامل این اثر،کتاب من لایحضره الفقیهاست؛ عنوانی که مرحوم صدوق در مقدمه کتاب، بدان تصریح کرده است. به اقتضای معنای عبارت، همانا لفظ «کتاب» نیز جزء عنوان است؛ یعنی «کتاب آن‌کس که دسترسی به فقیه ندارد»، مؤید این نکته آن است که مرحوم صدوق، نام این کتاب را از یکی از آثار محمدبن زکریای رازی به نامکتاب من لایحضره الطبیباقتباس کرده است. به این کتاب به‌اختصار، الفقیه نیز اطلاق می‌شود.

شیخ صدوق تألیف الفقیه را در سال 368 هجری به درخواست یکی از سادات بزرگوار شهر بلخ در ایلاق آغاز کرد. او از شیخ صدوق درخواست کرده بود مانند کتاب من لایحضره الطبیب محمدبن زکریای رازی در علم طب، او هم کتابی در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده کسانی قرار گیرد که به علما و فقهای بزرگ دسترسی ندارند؛ ازاین‌رو موضوع اصلی کتاب، روایات فقهی است.

مشخصه‌های کتاب من لایحضره الفقیه

با بررسی مقدمه و متن کتاب، برخی از ویژگی‌های آن عبارت‌اند از:

  1. احادیث آن از کتاب‌های اصول مشهور و مرجع نقل‌شده است و ازاین‌جهت معتبر هستند. کتاب در چاپ‌های رایج در چهار جلد تنظیم‌شده و مشتمل بر حدود شش هزار حدیث است.
  2. چون موضوع اصلی کتاب احکام فقهی است، ابواب کتاب بر اساس ابواب و مباحث فقهی سامان‌یافته است. مرحوم صدوق در لابه‌لای مباحث فقهی این کتاب، گاه به‌تناسب بحث، برخی از ادعیه، زیارات و روایات اخلاقی را نیز آورده است؛ مثلاً پس از کتاب الحج (در پایان جلد دوم فقیه) متن زیارت پیامبر اکرمﷺ و ائمه اطهار(علیهم‌السلام)، موضع قبر ایشان، زیارت جامعه کبیره و رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام) را نقل کرده است. بخش پایانی نیز با عنوان «کتاب النوادر» مجموعه‌ای مشتمل بر 158 حدیث خواندنی شامل وصایا و مطالب اخلاقی از معصومین (علیهم‌السلام) است.
  3. شیخ صدوق در این کتاب، مجموعه روایات فقهی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را که از دیدگاه خود، صحیح، معتبر و حجت بین خود و خدا می‌دانسته، جمع‌آوری کرده است؛ هرچند سند روایت را در کتاب، حذف و یا ناقص نقل کرده است.
  4. مرحوم صدوق در پی تصنیف کتابی فقهی بوده است نه حدیثی و چون فقه مأثور (روایی) از الفاظ روایات اخذ می‌شود، احادیث فقهی را نقل کرده است.
  5. شیخ صدوق همچون کلینی، روایات مختلف و متعارض را نقل نکرده است، بلکه فقط آنچه را که مطابق فتوای خودش بوده، نقل کرده است.
  6. به‌‏منظور پرهیز از طولانی شدن کتاب، اسناد روایات را حذف کرده است و برای اینکه موجب ارسال (مرسل شدن) روایات نشود، مشیخه‌ای در آخر کتاب فراهم کرده و بسیاری از اسناد خود را در آنجا ذکر نموده است. (مشیخه در لغت، اسم مکان از «شیخ» به معنای محل ذکر مشایخ است و در اصطلاح، فهرستی از سندهایی است که برای اتصال سلسله سند به مشایخ یا کتبی که روایات از آن‌ها نقل‌شده است، به کار می‌رود).
  7. مشیخه ذکرشده در آخر کتاب کامل نیست و نزدیک به 120 راوی و طرق خود به آن‌ها را ذکر نکرده است.
  8. صدوق در بعضی از موارد، حدیث را به‌صورت نقل به معنا می‌آورد و نص روایت را ذکر نمی‌کند؛ لذا در تعارض بین این کتاب و سایر کتب در الفاظ حدیث، کتب دیگر متقدم می‌شوند.
  9. روایات منسوب به ائمه (علیهم‌السلام) را دو گونه نقل می‌کند: گاه به‌صورت «قال الصادق» و گاه «روی عن الصادق». گفته‌شده مورد اول درجایی به‌کاررفته است که به صدور حدیث اطمینان دارد و دومین مورد، در مواردی بوده که این اطمینان حاصل نشده است.

اکثر فتواهای شیخ صدوق در کتاب فقیه، با فتوای مشهور علمای شیعه موافقت دارد، اما موارد نادری نیز فتواهای شاذ و خلاف مشهوری در این کتاب به چشم می‌خورد؛ مانند جواز وضو با گلاب، وجوب تحت الحنک برای شخص معمم، وجوب قنوت و وجوب غسل روز جمعه.

منابع:

دانش حدیث، به قلم مدرسان دانشگاه قرآن و حدیث، نشر جمال، 1395. صص 232-227

نویسنده:

دکتر هادی حجت

دانشگاه قرآن و حدیث