متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
فیض کاشانی و کتاب الوافی
پس از درگذشت شیخ طوسی (م 460 ه. ق)، حدیث شیعه دچار رکودی شد که از سده ششم تا آغاز سده یازدهم و پیدایش محمدون ثلاث دوّم ادامه داشت؛ ازاینرو این پنج سده را میتوان «دوران فترت» یا دوران رکود حدیث شیعه نامید. در این مقطع، تنها شاهد شماری تکنگاریهای حدیثی در زمینههای گوناگون هستیم؛ ولی هیچ جامع حدیثی گردآوری نشد. ازآنجاکه کتب چهارگانه، هیچیک بهتنهایی دانشمندان را از مراجعه به دیگر کتابهای حدیثی بینیاز نمیکرد، از سده یازدهم به بعد، در روزگار حاکمان صفوی و با رشد و گسترش تشیع در ایران، کوششهای نوینی برای احیای دوباره فعالیتهای حدیثی و گردآوری کتابهایی جامعتر با چینشهایی متفاوت آغاز شد. کتابهای «الوافی»، «وسائلالشیعه» و «بحارالانوار» سه جامع حدیثی متأخر شیعه به شمار میروند که در این دوره سامان یافتند و در ادامه به معرفی اجمالی این آثار میپردازیم. این شماره به معرفی کتاب الوافی و نویسنده آن، فیض کاشانی اختصاص دارد:
فیض کاشانی
محمد بن مرتضی، مشهور به «ملامحسن فیض کاشانی» در سال 1007 هجری قمری در کاشان متولد شد. پدرش شاهمرتضی، مردی فقیه، متکلم، مفسر و ادیب بود. مقدمات علوم دینی را در کاشان، نزد عمو و داییاش فراگرفت و در بیستسالگی همراه با برادرش عبدالغفور، برای ادامه تحصیل بهسوی اصفهان (که پایتخت و مرکز عالمان آن عصر بود) رهسپار شد. وی همچنین در طی سفری به شیراز، به مدت دو سال، نزد سیدماجد بحرانی (م 1028 ه. ق) به فراگیری دانش حدیث پرداخت و از وی اجازه نقل روایت گرفت. وی دوباره به اصفهان بازگشت و از پیشگاه درس شیخ بهایی (م 1031 ه. ق) بهرهمند گردید. در دوران ریاضت ملاصدرا در کهک قم، به همراه ملاعبدالرزاق لاهیجی، مدت هشت سال، از محضر ایشان بهره برد. ملاصدرا آن دو را به دامادی برگزید و القاب «فیض» و «فیاض» را بر آنها نهاد. با بازگشت ملاصدرا به شیراز، فیض نیز به همراه استاد، دوباره به شیراز سفر کرد و حدوداً دو سال در آنجا ماند. سپس به کاشان بازگشت و به تدریس، تبلیغ و تألیف مشغول شد. وی همچنین در ادبیات فارسی، صاحب ذوق و قریحه است و اشعار زیبای فارسی او گواه این گفتار است. وی در حدیث، به شیوه اخباریها عمل کرده و این شیوه، او را به رویارویی با اصولیان کشانده است. مخالفانش او را به داشتن باورهای صوفیانه متهم میکردند (صوفیه باورهای ویژهای داشتند و به ظواهر شرع پایبند نبودند). این اتهام پوچ است؛ چراکه منش و آثار مرحوم فیض کاشانی نشان میدهد که وی عارفی عالیمقام، محدثی زبردست و مسلمانی متعهد و پرهیزکار بوده است.
از ویژگیهای علمی فیض کاشانی، درهم نیامیختن دانشهای گوناگون است. او باوجودی که استاد دانشهایی چون فلسفه، عرفان و حدیث است، ولی در کتب تفسیر وارد بحثهای فلسفی نمیشود؛ چنانکه در کتب حدیثی خود نیز محدث محض است و به شیوه آنان به شرح و ارزیابی احادیث پرداخته و از تأویلات عرفانی دوری کرده است.
فیض کاشانی دارای تألیفات بسیاری در دانشهای گوناگون است. برخی از پژوهشگران، فهرستی بالغبر یکصد و چهل کتاب و رساله از وی را گردآوردهاند. در تفسیر قرآن، کتاب تفسیر «صافی» و «أصفی» را نوشته است. در حدیث، کتابهای «الوافی» (مجموع روایات کتب چهارگانه)، «الشافی» (خلاصه الوافی با حذف اسناد و روایات متعارض) و «نوادرالاخبار» (احادیث غیر مذکور در کتب چهارگانه) را تألیف کرده است. در عقاید و معارف، کتب «عینالیقین» و «اصولالمعارف» و در اخلاق، «مهجةالبیضاء» را به نگارش درآورده است.
سرانجام، فیض کاشانی پس از 84 سال عمر پربرکت، در سال 1091 هجری، در زادگاهش کاشان، چشم از جهان فروبست.
کتاب الوافی
مرحوم فیض کاشانی کتاب خود را الوافی نامیده است و دراینباره مینویسد: «سمّیته بالوافی لوفائه بالمهمّات و کشف المبهمات»؛ یعنی این کتاب را ازآنجهت الوافی نامیدم که تمام مباحث مهم را در بردارد و از مطالب مبهم، پرده برمیدارد.
وی در مقدمه کتاب، انگیزه خود از تألیف را مشاهده کاستیهای موجود در کتب چهارگانه بیان کرده است. این کاستیها از دید فیض عبارتاند از:
الوافی دارای سه مقدمه، چهارده جزء و یک خاتمه (شامل مشیخه فقیه و تهذیبین) است. فیض کاشانی آنگونه که خود تصریح کرده است، در سال 1068 قمری و پس از نه سال و یک ماه کوشش، تألیف و تنظیم این مجموعه عظیم را به پایان رسانده است.
ویژگیهای کتاب الوافی
برخی از ویژگیها و برتریهای آن عبارتاند از:
علل کمتوجهی به کتاب الوافی
باوجود همه برتریهایی که در کتاب الوافی بوده، این کتاب با استقبال چندانی از سوی فقیهان روبرو نشده است. دراینباره میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
با توجه به برتریهای بسیار کتاب الوافی، بهویژه شروح و توضیحات ارزشمند آن، شایسته است فقیهان و پژوهشگران امروزی، با آگاهی بیشتری به این کتاب ارزشمند مراجعه کنند و در احیای بیشازپیش آن بکوشند.
منبع:
دانش حدیث، به قلم مدرسان دانشگاه قرآن و حدیث (1395). نشر جمال، ص 242-238.
نویسنده:
دکتر هادی حجت
دانشگاه قرآن و حدیث
چند حدیث از الوافی (باب اطعمه و اشربه)
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: آنگاهکه سفره ناهار و شام گسترده میشود، بسمالله بگو؛ همانا شیطان به اصحابش میگوید که خارج شوید، در اینجا برای ما غذا و قرارگاهی نیست و اگر فراموش کند که بسمالله بگوید، به اصحابش میگوید بیایید که اینجا غذا و محل استقرار فراهم است (الوافی، ج20، ص: 473).
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: هرگاه برای غذا دستت را شستی آن را با دستمال خشک نکن، چون تا زمانی که دستانت مرطوب باشد، در غذا برکت است (الوافی، ج 20، ص 472).
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: ترنج را پس از غذا بخورید؛ چراکه خاندان محمّدﷺ چنین مىکنند (الوافی، ج19، ص 408).