متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
علیت در پزشکی (6)
در شماره پیشین، به روابط علیتی در پزشکی با تأکید بر فرضیههای هنله-کخ و نیز معیارهای هیل (ارتباط علّی بین دو رخداد بر پایه شواهد اپیدمیولوژیک) اشاره شد. در این شماره، بحث با موضوع علیت تکاملی ادامه مییابد. این مفهوم در سالهای اخیر مطرح شده و در پی پاسخ به پرسش «چرایی» منشأ بیماریها است. علیت تکاملی برای نشان دادن اینکه «بهطورکلی، چرا برخی از انسانها مستعد ابتلا به برخی بیماریها بوده و برخی نیستند» کاربرد دارد و دربرگیرنده شش دسته میشود: قابلیت دفاع بدن، عفونتها، محیطهای جدید، ژنها، سازشهای طراحی و میراثهای تکاملی.
این دستهها بیشتر با علت بیماریها تلاقی دارند، برای نمونه، محیطهای جدید اغلب در تعامل با ژنها باعث ایجاد گوناگونی بیشتری در فنوتیپ میشوند که برخی از آنها غیرطبیعی هستند؛ نمونه آشکار آن، بیماری اسکوروی است که یک بیماری تمدنی برآمده از کمبود شدید ویتامین C در یک رژیم غذایی مدرن است.
علیت تکاملی بیماریها از این واقعیت برمیخیزد که ژنهایی که در یک زمان، سازگار با محیط و سودمند بودند، به دلیل تغییر در محیط، دیگر چنین نیستند. این امر بهویژه در مورد علیت در سرطان صادق است. اجزای مولکولی و ژنتیک با وجود اهمیتی که در بروز علل سرطان دارند، فقط نمایانگر علیت تقریبی هستند؛ علیت کاملتر به مؤلفههای تاریخی و تکاملی نیاز دارد. گفته میشود «بخش اصلی این استدلال، بر این فرض استوار است که برخی ژنها (جهش نیافته) و گوناگونیهای ژنها یا آللهایی که در گذشته انتخاب شدهاند، به دلیل رمزگذاری کارکردهایی بوده که باعث بقا شده یا مزیت تولیدمثلی دارند و امروزه بهطور بالقوه و غیرمستقیم به دلیل تغییر در زمینه فیزیولوژیک که این ژنها جهت عمل نیاز دارند، باعث افزایش خطر ابتلا به سرطان میشوند»؛ برای نمونه بروز سرطان پستان در جامعه غربی بهویژه در بین راهبههای کاتولیک رومی بیشتر است؛ چراکه بدن آنها به دلیل باردار نشدن، بهطور مداوم در معرض استروژن قرار میگیرد.
اگرچه تعیین علت یا علل مشخص یک بیماری برای پزشکان با رویکرد زیست-پزشکی نقش بسیار اساسی دارد؛ ولی پزشکان معتقد به رویکرد انسانگرایانه، نسبت به آن تعهد کمتری دارند؛ ازاینرو گروهی استدلال میکنند که کوشش برای یافتن یک علت مکانیکی واحد برای یک بیماری، بهطور اساسی اشتباه است. گرچه گرایش به یافتن یک علت واحد طبیعی است، ولی این امر، برآمده از دید ناقص درباره چگونگی وقوع بیماری است. در بیشتر موارد، بیماری ناشی از اختلال در یک سیستم حیاتی است و این دیدگاه از نظریه عمومی سیستمها نیز پیروی میکند؛ بر این اساس بیماری را نمیتوان تنها بر پایه تعریف بیماری تفسیر کرد، یعنی بیماری صرفاً اختلال در فیزیولوژی بیمار نیست؛ بلکه عوامل روانشناختی و اجتماعی نیز در آن دخالت دارند. نمونه ساده آن، مرد سالمندی است که به دلیل ذاتالریه به بیمارستان منتقل میشود. او مدتی است که بهتنهایی زندگی میکند، از زانوی ناکارآمد رنج میبرد، قادر به دریافت تغذیه و مکملهای لازم نیست. خلاصه آنکه علت بیماری این شخص چندوجهی است و هیچ علتی در آن، علت غالب نیست.
با این رویکرد، به مفهوم گستردهتری از علیت در پزشکی میرسیم که از دید فلسفی، دلیل خاصی برای گزینش عوامل جسمی بهعنوان موارد مرتبطتر و علّی بیماریها از دیگر عوامل وجود ندارد. برای نمونه، درمان زخم معده یک تاجر از راه مداخله جسمی و نادیده گرفتن استرس برآمده از کار امری بیهوده است؛ ازاینرو میبایست در مداخلات پزشکی شغل، سبک زندگی، ویژگیهای شخصیتی و ... افراد در نظرگرفته شود. فقط در این صورت است که پزشکی مدرن میتواند بر دید محدود خود نسبت به علیت بیماری غلبه کرده، به بررسی تجارب بیماران از رنج بیماری بپردازد.
منبع:
Marcum, J. A. (2008).Humanizing modern medicine: an introductory philosophy of medicine(Vol. 99). Netherlands: Springer
نویسنده:
دکتر صادق یوسفی
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم