خبر ناگوار؛ صداقت، راه نجات!

حضرت علی (علیه‌السلام) می‏‌فرمایند: «الصّدق ینجیک و إن خفته، الکذب یردیک و إن أمنته»؛ راست‌گویی تو را نجات مى‌‌دهد؛ هرچند از آن بیمناک باشى و دروغ تو را نابود مى‌‌کند؛ گرچه از آن خطرى براى خود حس نکنى (غررالحکم، ۱۱۱۸ ـ ۱۱۱۹).
همان‌گونه که مطلع هستید، قرار بر این بود که در هر جلسه، آیه‏ای کریمه از قرآن مجید یا یک حدیث شریف بیان شود و این آیات و روایات با موضوع و مبحث کلاس اخلاق پزشکی و اخلاق حرفه‌‌ای دانشجویان رشته‏های علوم پزشکی (اخلاق سلامت)، مرتبط باشد. از سه شماره پیشین، با آغاز مبحث «صداقت» یا به تعبیر دیگر، «حقیقت‌‌گویی» و با تمسک به آیه‌‌ای کریمه از قرآن کریم و احادیثی شریف از پیامبر گرامی اسلامﷺ به این موضوع پرداخته شد. در این شماره و در ادامه همان بحث، یک حدیث شریف دیگر از وجود مقدس و نورانی جانشین پیامبر اسلامﷺ، حضرت علی‌‌ابن ‌‌ابی‌‌طالب (علیه‌السلام) را بررسی می‌‌کنیم.
یکی از چالش‌‌های اخلاقی مراقبت سلامت، «نحوه ارائه خبر ناگوار»(how to tell bad news) به بیمار است. بنا بر ترجمه لفظی، این عبارت در برخی منابع فارسی، با عنوان «نحوه ارائه خبر بد» برگردان شده است. به نظر می‌‌رسد آن نام‌گذاری (bad news) برآمده از دیدگاه مادی‌‌گرایانه به زندگی است و در ترجمه آن به فارسی هم به این نکته دقت کافی نشده است. اگر مرگ پایان زندگی (end of life) و هدف از زندگی، لذت و رفاه بیشتر باشد (همان‏طور که نحله لذت‌گرایی از مکتب نتیجه‌‌گرایی غربی چنین می‏‌گوید)، «هر خبر ناگوار و ناراحت‌‌کننده‌‌ای که دیدگاه بیمار را نسبت به آینده‌‌اش تغییر می‌‌دهد» (مهام و همکاران، 1389) «خبر بد» خواهد بود. ابتلا به سرطان، بیماری پیش‌رونده با احتمال مرگ قریب‌‌الوقوع، مرگ جنین داخل رحم، لزوم قطع اندام و پدید آمدن خطای پزشکی؛ مصادیقی از خبر بد است. در این بستر فکری، گفتن چنین خبر بدی، چالش بسیار بزرگی است ( Buckman, 1984 ؛ زمانی و همکاران، 1398).
کسانی که می‌‌گویند بیمار از حقایق مربوط به بیماری خود خبر نداشته باشد، استدلال‌‌هایی هم در دفاع از دیدگاه خود ارائه نموده‌‏اند؛ ازجمله:
الف. آگاهی بیمار موجب می‌‌شود امید خود را از دست بدهد. در بسیاری از بیماری‌‌ها به‌ویژه سرطان، دستگاه دفاعی بدن نقش مهمی دارد و ناامید شدن بیمار، ممکن است قدرت دفاعی بدن او را کاهش دهد؛
ب. ممکن است بیمار، مضطرب و یا افسرده شود و حتی تا مرز خودکشی پیش رود؛
ج. هنگامی‏که دانستن یا ندانستن حقایق بیماری، تأثیری در پیش‌‌آگهی بیماری ندارد؛ دانستن فقط موجب می‌‌شود باقی‌مانده زندگی به کام بیمار تلخ شود؛
د. در موارد بسیاری، خانواده بیمار به دلیل آشنایی بیشتر با روحیه بیمار، مخالف آگاه شدن او هستند؛
ه. فرد بیمار، در این وضعیت و اکنون آمادگی روانی پذیرش خبر بد را ندارد و آگاه شدن، بی‌گمان به او آسیب می‏رساند.
و...
در کشورهای پیشرو در حوزه اخلاق سلامت، برای پیروز شدن بر این چالش، شیوه‌‏نامه‌‏ای طراحی شده است که انصافاً در بسیاری از موارد، مشکل را حل نموده و چالش را برطرف می‌‌کند (Buckman, 2005). در همان کشورها حتی با وجود به‌کارگیری این شیوه‌‌ها، در برخی موارد باز هم این معضل همچنان پابرجاست. یکی از راه‌‌های «مدیریت دقیق اطلاعات سلامت» در این‌گونه موارد، «آشکار کردن محدود [حقایق برای بیمار]، آشکارسازی گام‌به‌گام، آشکار نکردن، فریب و حتی دروغ گفتن» به بیمار است (Beauchamp and Childress 2013).
ما اکنون در حوزه اخلاق سلامت در کشورمان، در وضعیت گذار هستیم. بنا به دلایل فرهنگی-اجتماعی فراوان، ازجمله: رسوبات برجای‌مانده از ‌‌دوران طولانی خودکامگی‌‌های ستم‌شاهی، گفتن حقایق به بیمار برای کارکنان سلامت دشوار است. از سوی دیگر، بنا بر عوارض توسعه به سبک غربی، آلودگی به دنیامداری و تجمل‌‌خواهی و دل بستن به زرق‌وبرق دنیا در جامعه ما پخش شده و آمادگی دل کندن از دنیا را در بخش قابل توجهی از جامعه ما کم کرده است. ازاین‌رو، مشکل ما در گفتن حقیقت و ارائه «خبر ناگوار» به بیمار، دوچندان است. چنین اخباری برای انسان‌‌هایی که از تعلّقات خود به دنیای مادی رها نشده‌‌اند، «ناگوار» و «ناخوشایند» است. دست‌‌کم برای پیشگیری از تشدید این فرآیند معیوب، پیشنهاد این است که برای نامیدن چنین رخدادهایی، به جای تعبیر «خبر بد»، تعبیر «خبر ناگوار» به کار رود.
بسیاری از ما، نه آموزش شیوه «گفتن خبر ناگوار» را دیده‌‌ایم و نه حاضریم وقت کافی (برای نمونه بر پایه شیوه‏نامه باکمن) برای این کار اختصاص دهیم. دقیقه‌‌های همکاران متخصص ما ارزشمند و همچون طلاست! در این فضا، نگفتن حقیقت به بیمار (به تعبیری، پاک کردن صورت‌مسئله) بسیار آسان‌‌تر از گفتن آن است؛ ازاین‌روی ممکن است از گفتن حقایق بیم داشته باشیم و یا بپنداریم دروغ گفتن به بیمار، خیال ما را آسوده و چالش را حل می‌‌کند. در اینجاست که بایستی به یاد این فرمایش گوهربار مولای متقیان بیفتیم که راست‌‌گویی موجب نجات جامعه ما از این وضعیت نه‌چندان مناسب است. باید بدانیم که به‏رغم نگرانی ما، راست‌گویی و گفتن حقایق به بیمار؛ راه نجات ما از این وضعیت است. در منابع موجود اخلاق پزشکی، در دفاع از لزوم گفتن حقایق به بیمار، دلایل بسیاری گفته شده است؛ ازجمله:
الف. بیمار اختیار دارد و ممکن است بخواهد، بداند. این حق اوست که ازآنچه به او و زندگی‌‌اش مربوط می‌‌شود، آگاه باشد؛
ب. هنگامی‌که بیمار از وضعیت سلامت خود آگاه باشد؛ بهتر و جد‌ی‌تر در پی تأمین، حفظ و ارتقای سلامت خود خواهد بود؛
ج. آگاه شدن بیمار توسط یک متخصص سلامت، او را از بلاتکلیفی نجات می‌‌دهد؛
د. ممکن است بیمار، کار ناتمام یا زمین‌‌مانده داشته باشد و هنگامی‌که بداند زمان زیادی برای او باقی نمانده، بتواند کارهای خود را اولویت‌‌بندی کند و برخی چالش‌‌های زندگی خصوصی‌‌اش را به سرانجام برساند؛
ه. امکان جبران خطاهای گذشته و توبه به درگاه خداوند متعال، فراهم می‌‌شود؛
و. گفتن حقیقت به بیماران، توان پذیرش وضعیت بالینی را برایشان افزایش می‌‌دهد؛
ز. آگاهی بیمار، شکایت‌‌های بعد را کم می‌‌کند؛
ح. آگاهی بیمار، عوارض درمان را کاهش می‌‌دهد؛
ط. آگاهی بیمار، نتایج درمان را بهبود می‌‌بخشد.
ی. ...
از سوی دیگر، باید توجه کنیم که دروغ ‌‌گفتن به بیمار، با وجود ظاهر ایمن آن، آسیب‌‌هایی به همراه دارد؛ ازجمله:
الف. مواجهه مدیریت نشده بیمار و آگاه شدن از راه (های) دیگر بدون حضور پزشک، ممکن است موجب هیجان بیمار و آسیب بیشتر به وی شود؛
ب. آگاهی بیمار از اینکه به او دروغ گفته شده، می‌‌تواند موجب برآشفتگی و خشم او شود؛
ج. هنگامی‌که بیمار از دیگر راه‌‌ها، به حقایق بیماری خود پی ببرد، متوجه پنهان‌‌کاری درمانگر شده و اعتماد بیماران و جامعه به کارکنان سلامت از بین خواهد رفت؛
د. ممکن است آگاه شدن بیمار، به صورت ناگهانی، مدیریت نشده و حساب نشده باشد. این امر می‌‌تواند برای بیمار، آسیب جدی ایجاد کند؛
ه. ممکن است موجب سرسری گرفتن و ساده‌‌انگاری بیماری شود و بیمار سبک زندگی خود را برای کمک به بهبود بیماری، تغییر ندهد.
ح. ...
باید همه بکوشیم تا شرایط را به‌گونه‌ای تغییر دهیم که درباره حقایق مربوط به بیمار، به او دروغ نگوییم.
نکته تکمیلی بحث این است که اگر نگاه به زندگی بر پایه آموزه‌‌های وحیانی باشد و بدانیم هر آنچه از سوی خداوند متعال به انسان می‌‌رسد، نیکوست و آنچه ناگواری بر ما وارد می‌‌شود، از خود ما و کردار ماست (نساء، 79)، رویارویی با ناملایمات زندگی، همچون بیماری جدی، نه‌تنها ناگوار نخواهد بود؛ بلکه «أحلی من العسل» است. هرچه در زندگی، معنویت بیشتر گسترش یابد، انسان می‌‌تواند با قدرت بیشتری با مشکلات روبرو شود. نمونه حاضر آن، تصویر لحظه اسارت شهید عزیزمان، شهید محسن حججی است.
روح او و روح سردار او، سردار دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی و همه شهیدان راه حق و حقیقت، با انبیاء و معصومین (علیهم‌السلام) محشور باد!

منابع:
1. غررالحکم، (۱۱۱۸ ـ ۱۱۱۹) به نقل از: (http://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/1203466)
2. مهام، سعید. اکبری حقیقی، فیض‌الله. باقری، علیرضا. پور رضا، ابوالقاسم. شمشیری، احمدرضا. 1389. «بررسی نحوه انتقال خبر ناگوار به بیماران مبتلا به سرطان در بیمارستان مفید و انستیتو کانسر در سال 1389»، فصلنامه اخلاق پزشکی، شماره 4 (13): 143-125.
3. Buckman, R. 1984. »Breaking bad news: Why is it still so difficult?,« British Medical Journal no. 288 (6430):1597-1599.
4. زمانی، احمدرضا. معتمدی، نرگس. فرهادی، امیرحسین، 1398. «بررسی میزان استرس پزشکان عضو هیئت‌علمی و دستیاران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در رابطه با انتقال خبر بد به بیماران»، مجله دانشکده پزشکی اصفهان، شماره 37 (530): 637-644.
5. Buckman, R. A. 2005. »Breaking bad news: The S-P-I-K-E-S strategy«,Community Oncology no. 2 (2):138-142. doi: 10.1016/S1548-5315(11) 70867-1.
6.Beauchamp, Tom L. and James F. Childress. 2013. Principles of biomedical ethics. 7th ed. New York: Oxford University Press.

نویسنده:

دکتر محسن رضایی آدریانی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم