واقع گرایی و ضدواقع گرایی (2)

در شماره‌ پیشین، بحث پیرامون «واقع‌گرایی» و «ضد واقع‌گرایی» آغاز و به کلیاتی از آن اشاره شد. در این شماره و چند شمارة آینده به این دو مفهوم بیشتر پرداخته می‌شود. به‌طور گزیده، واقع‌گرایی هم یک مفهوم متافیزیکی (وجود جهان مستقل از ذهن) و هم یک مفهوم معرفت‌شناختی (قابل دستیابی بودن دانش مستقل از ذهن) است. واقع‌گرایی گونه‌هایی دارد که به برخی از آن‌ها، ازجمله: واقع‌گرایی مستقیم، واقع‌گرایی تصویری (بازنمایی گرایی)، واقع‌گرایی انتقادی و واقع‌گرایی علمی در ادامه این سلسله گفتار، اشاره خواهد شد.
واقع‌گرایی مستقیم، نخستین گونه‌ای است که به آن پرداخته می‌شود. واقع‌گرایی مستقیم را برآمده از فهم متعارف بشری می‌دانند؛ به این معنا که بیشتر اوقات، درک یک شیء در یک مکان مشخص، نیازی به توجیه ندارد. پیروان این دیدگاه باورمندند، ادعاهای درست یا اشتباه ما درباره جهان، مستقل از شناخت ما از آن است. به‌عبارت‌دیگر، حواس ما دسترسی مستقیم و یا تماس بی‌درنگ با جهان را برای ما فراهم می‌کنند؛ بنابراین این‏گونه دریافت، بدون هیچ تغییر و تحولی صورت می‌گیرد و تصویری که از جهان خارج بر ذهن ما نقش می‌بندد، ازنظر ماهیت با وجود خارجی یکسان است. جذابیت اصلی این‌گونه واقع‌گرایی این است که هرگونه تردید شکاکانه درباره رقابت میان تجربیات ذهنی ما و واقعیت عینی را انکار می‌کند. بااین‌حال، این رویکرد کاملاً تضمین‌شده یا بدون مشکل نیست.
اگرچه واقعگرایی مستقیم به یک فهم متعارف بشری متوسل می‌شود که به نظر مصون از شکاکیت است؛ ولی فهم متعارف بشری غیر نقاد یا خام بیشتر فریب میخورد؛ به‌عنوان‌نمونه این فهم، قرن‌ها زمین را مسطح می‌دانست، ادعایی که اکنون پذیرفتنی نیست؛ بنابراین باید گفت، ادراک‏های ما ذهنی هستند و اثبات درستی آن‌ها به شواهد دیگری بستگی دارد. ازآنجاکه درنهایت، دسترسی بی‌درنگ به اشیاء شدنی نیست و این دسترسی به‌وسیله حواس، ازنظر زمانی و مکانی وساطت یا تعیین می‌شود، واقع‌گرایی مستقیم با شکست روبرو می‌شود. در شماره آینده این گفتار پیگیری می‌شود.

منبع:

Marcum, J. A. (2008). Humanizing modern medicine: an introductory philosophy of medicine (Vol. 99). Netherlands: Springer

نویسنده:

دکتر صادق یوسفی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم