آغاز حیات

«ولقدْ خلقْنا الْإنْسن من سللةٍ مّن طینٍ * ثمّ جعلْنه نطْفةً فى قرارٍ مّکینٍ * ثمّ خلقْنا النّطْفة علقةً فخلقْنا الْعلقة مضْغةً فخلقْنا الْمضْغة عظاماً فکسوْنا الْعظام لحْماً ثمّ أنشأْناه خلْقاً ءاخر فتبارک اللّه أحْسن الْخالقین»
«و همانا ما انسان را از عصاره‏اى از گل آفریدیم. سپس او را به‌صورت نطفه در جایگاهى استوار قرار دادیم. سپس از نطفه، لخته خونى آفریدیم، آنگاه لخته خون را پاره‌‏گوشتى ساختیم و پاره گوشت را به‌صورت استخوان‏هایى درآوردیم و استخوان‏ها را با گوشت پوشاندیم، سپس آن را آفرینش تازه‏اى دادیم، پس شایستۀ تکریم و تعظیم است خداوندى که بهترین آفرینندگان است» (مؤمنون، 12 – 14)

همان‌گونه که آگاه هستید، قرار بر این بود که در هر جلسۀ درس، آیه‌‌ای کریمه یا یک حدیث شریف بیان شود و این آیات و روایات، با موضوع و مبحث کلاس اخلاق پزشکی و اخلاق حرفه‌‌ای دانشجویان رشته‌‌های علوم سلامت، مرتبط باشد. آیات کریمه‌‌ای که در این شماره به آن‌ها پرداخته می‌شود، به موضوع «آغاز حیات» اشاره دارد و برای این جلسه مناسب به نظر می‌‌رسد.
یکی از مباحث چالش‌‌برانگیز اخلاق پزشکی، موضوع آغاز حیات و سقط‌جنین است. موضوع سقط‌جنین، در دنیا موافقان و مخالفان بسیاری دارد و توافق و اجماعی در مورد این بحث وجود ندارد و هر مکتب فلسفی، بر پایه مبانی خود به آن پرداخته است. بر همین اساس، هر جامعه‌‌ای بر مبنای دیدگاه غالب خود با این موضوع روبرو شده و برای آن دستورالعمل صادر نموده است. کارگزاران جامعه بر پایه مبانی فکری خود و با مراجعه به منابع خود، به یک استنتاج اخلاقی دراین‌باره می‌‌رسند و بر پایه همین استنتاج، مواد قانونی را برای این موضوع ارائه نموده و اجرا می‌‌کنند.
مهم‌ترین پرسش مطرح شده در موضوع آغاز حیات که پاسخ به آن بسیار کلیدی و تعیین‌کننده می‌باشد این است که «جنین از چه زمانی، مانند دیگر انسان‌‌ها و یک انسان به شمار می‌‌آید و همچون دیگر انسان‌‌ها شأن اخلاقی پیدا می‌‌کند؟»(Aramesh, 2010). پاسخ به این پرسش، راهبردی و اساسی است و بر پایه این پاسخ و زمان تعیین‌شده، شیوه تعامل با جنین آشکار می‌‌شود.
در کشور ما بر پایه فرهنگ عمومی کشور، مسلمان بودن بیشتر جمعیت، مذهب رسمی و قانون اساسی به‌عنوان میثاق ملی ایرانیان، گفتمان اخلاقی و نیز حقوقی (قوانین و دستورالعمل‌‌ها) باید منطبق با شرع مقدس اسلام باشد. بر پایه اصول 4 و 174 قانون اساسی، ابتنای قوانین بر پایه موازین اسلامی تا زمان پایداری حکومت جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن، قابل تغییر نیست (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1358)؛ بنابراین در موضوع آغاز حیات و سقط‌جنین، رویکرد اخلاق پزشکی و تصمیم‌‌گیری اخلاقی در کشور ما و نیز قانون و آیین‌‌نامه‌‌های مرتبط با این موضوع، باید با موازین اسلامی منطبق باشد.
به نظر می‌‌رسد مهم‌ترین منابع بایدها و نبایدهای اخلاقی حوزه سلامت در جوامع مسلمان و در کشور ما قرآن کریم، سنت معصومان(علیهم‌السلام) و عقل است. روش زندگی یک مسلمان واقعی باید با منابع دینی منطبق بوده و با قرآن کریم، سنت معصومان(علیهم‌السلام) و عقل ناسازگار نباشد.
از زمان استقرار نطفه در رحم و پس‌ازآن، آموزه‌‌های اسلام برای جنین حرمت قائل می‌‌شود. ما پزشکان، این زمان را همان لانه‌‌گزینی در نظر می‌گیریم. از این زمان، هرگونه تعدی بدون عذر به جنین و هر اقدام بدون دلیل موجه که مانع ادامه حیات و رشد جنین شود حرام، معصیت و گناه کبیره است و مشمول مجازات دنیوی (دیه) و اخروی است (احمد، 1384؛ آصف، 1384).
در دو آیه از قرآن کریم به موضوع استقرار جنین در رحم اشاره شده است؛ آیه سیزدهم سوره مبارکه مؤمنون که در آغاز متن بیان شد: ﴿ثمّ جعلْناه نطْفةً فی‏ قرارٍ مکینٍ﴾ و آیه 21 سوره مبارکه مرسلات: ﴿فجعلْناه فی‏ قرارٍ ﴾.
یکی از روایاتی که در ذیل این آیه کریمه می‌‌توان به آن پرداخت روایتی است که اسحاق ابن عمار از امام موسی ابن جعفر(علیه‌السلام) نقل کرده است: «قلت لابی الحسن(علیه‌السلام): المراه تخاف الحبل فتشرب الدواء فتلقی ما فی بطنها. قال: لا، فقلت: انما هو نطفه، فقال: ان اول ما یخلق نطفه» (حر عاملی، 1416 ق: 2/ 25-26)؛ به حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) عرض کردم، زنی از آبستنی‌اش می‌ترسد، دارویی می‌خورد تا آنچه در بطن دارد، بیندازد، (آیا چنین عملی جایز است؟) فرمود: خیر! عرض کردم (جنین در مرحله) نطفه است. فرمود: اولین چیزی که خلق می‌شود، نطفه است.
همچنین از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است که فرموده‌‌اند: «فی الکافی ابن محبوب عن رفاعة قال: قال أبو عبد الله(علیه‌السلام): ... ان النطفة إذا وقعت فی الرحم تصیر الى علقة، ثم الى مضغة، ثم الى ما شاءالله و ان النطفة إذا وقعت فی غیر الرحم لم یخلق منه شی‏ء ...»(حر عاملی، 1416 ق: 2/ 338- 339).
بنابراین، می‌‌توانیم بگوییم که آموزه‌‌های اسلام، برای جنین لانه‌‌گزینی نموده در رحم، حریم و حرمت و احترام قائل است و اجازه تعدی به او و بازداری از رشد او را نداده است؛ ولی باید توجه داشت که بر پایه همین آموزه‌‌ها، با وجودی که سقط‌جنین دوماهه گناه و ممنوع است، اما «قتل نفس» نیست؛ ولی پس از دمیده شدن روح در کالبد جنین، یعنی با پایان چهار ماه تمام از زندگی جنینی، سقط‌جنین برابر با «قتل نفس» است و دیه‌‌ای همچون قتل دیگر انسان‌‌ها برای مرتکب چنین جنایتی در نظر گرفته شده است.
در ادامه، روایت‌هایی مرتبط با این آیات مطرح شده است:
 امام صادق(علیه‌السلام) از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نقل نمودند که فرمودند: «... فاذا نشأ فیه خلق آخر و هو الروح فهو حینئذ نفس ألف دینار کاملة إذا کان ذکرا و ان کان أنثى فخمسمائة دینار» (حر عاملی، 1416 ق: 29/312- 313).
امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «قلت: فان وکزها فسقط الصبى لا یدرى حیا کان أو میتا؟ قال هیهات یا أبا شبل إذا بلغ اربعة أشهر فقد صارت فیه الحیوة و قد استوجب الدیة» (حر عاملی، 1416 ق: 29/ 315).
ازاین‌روی پس از پایان چهار ماه جنینی، هرگونه تعدی به جنین و آسیب به او، برابر با تعدی و آسیب به یک انسان در نظر گرفته می‌‌شود و همان دیه را بر عهده گناه‌کار می‌‌گذارد.
اگر بخواهیم این موضوع را از دیدگاه چهار اصل اخلاق پزشکی (ولی با قرائت مبتنی بر آموزه‌‌های اسلامی) بنگریم، از سویی باید گفت که اصل «عدالت» حکم می‌‌کند در سبک‌‌سنگین نمودن اصول «ضررنرسانی» و «سودرسانی» برای مراقبت زن باردار، به این نکته توجه کنیم که جنین «قدرت انتخاب» ندارد. پس باید بیشتر مراقب او بود.
از سوی دیگر، انجام هر اقدامی مخالف آموزه‌‌های دینی، مصداق روشنی از نقض حق‌‌الله، حق‌‌الناس و حق‌‌النفس است. ازاین‌رو، به‌هیچ‌وجه نباید بخشی از جورچین سقط‌جنین جنایی قرار گرفت؛ زیرا این کار، نقض اصل «ضررنرسانی» است. حتی راهنمایی برای دستیابی به دارو یا فرد انجام‌دهنده هم نادرست است و حتی اگر کسی درخواست‌کننده را فقط راهنمایی هم کند، به‌اندازۀ خودش در این کار غیراخلاقی شریک است.

منابع:
سوره مبارکه مؤمنون، آیات کریمه 12 تا 14.
آرامش، ک. (1388). این همانی و شخصانیت در کرانه های زندگی. اخلاق و تاریخ پزشکی. 3(1). 48-59.
احمد, ن. (1384). سقط جنین از دیدگاه فقه مقارن. باروری و ناباروری. 6(4): 369.
 آصف, م. (1384). سقط جنین در فقه اسلامی. باروری و ناباروری. 6(4): 390.
حر عاملی، محمد ابن حسن (محقق: حسینی جلالی، محمدرضا). 1416. تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه. ج 2و 29. مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاءالتراث. قم. ایران.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (1358).

نویسنده:

دکتر محسن رضایی آدریانی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم