رئالیسم و آنتی‌رئالیسم پزشکی (2)

در شماره پیشین به‌طور مختصر به رئالیسم و آنتی‌‌رئالیسم پزشکی با تأکید بر نظرات پل تاگارد اشاره شد. در این شماره با اتکا به نظرات ویلیام استمپسی این بحث ادامه می‌‌یابد.
استمپسی گونه‌ای از رئالیسم (رئالیسم ارزش محور) را برای عمل پزشکی، به‌ویژه درزمینهٔ تشخیص، مطرح می‌کند که در بینابین رئالیسم علمی و ساخت‌گرایی اجتماعی قرار می‌گیرد. او می‌گوید: «رئالیسم ارزش محور که من مدافع آن هستم واقعیتی را به رسمیت می‌شناسد که به‌طور مستقل از نظریه‌پردازی ما وجود دارد، البته این واقعیت به شرطی قابل توصیف است که الزاماً متکی به برخی ساختارهای مفهومی خاص باشد. همچنین در مورد هر واقعیت ممکن است بیش از یک توصیف صحیح تجربی ارائه شود». استمپسی متعهد به موضع واقع‌گرایانه است؛ چراکه افراد در معرض بیماری‌ها واقع می‌شوند و در اثر آن‌ها جان خود را از دست می‌دهند. تجربه بیماری یک واقعیت بنیادین است. وی تصریح می‌کند: «ما می‌خواهیم نگاهمان به بیماری، بازتاب واقعیت درد و رنج یک بیمار و به همان اندازه تحقیقات درزمینهٔ علوم پایه باشد که در قرن بیستم، طب رایج غرب را ازنظر تجربی در درمان بیماری موفق نموده است». برای این منظور، هم حقایق و هم ارزش‌ها برای درک روند بیماری و تجربه بیمار از بیماری، بسیار مهم هستند. بر اساس استدلال استمپسی، «رئالیسم ارزش محور، پل بین حقیقت و ارزش است که باعث می‌شود نقش ارزش‌ها در تعیین حقایق ضروری باشند»؛ به‌بیان‌دیگر در یک چهارچوب مناسب برای توصیف مفهوم بیماری، طبقه‌بندی و تشخیص بیماری، ارزش‌ها را به‌اندازه حقایق ضروری می‌داند.
رویکرد بالین‌‌گران معتقد به انسان‌گرایی، ممکن است آن‌ها را در زمره آنتی رئالیست‌ها قرار دهد؛ مثلاً عده‌ای از آنان معتقدند که به‌طورکلی بیماری‌ها آن‌گونه که تصور می‌شوند، چیزهای واقعی نیستند و بیماری را همان اندازه که ایده‌ها، مفاهیم و مقوله‌ها واقعی هستند، واقعی می‌پندارند؛ به‌عبارت‌دیگر بیماری‌ها موجودات مستقلی مانند باکتری نیستند، بلکه انتزاعات یا مفاهیمی هستند که به‌طور مستقیم توسط پزشک مشاهده نمی‌شوند؛ بنابراین بیماری‌ها تنها در یک نگاه کل‌نگر به بروز بیماری، پاتوفیزیولوژی آن را به‌طور کامل بازنمایی می‌کنند و در این صورت است که امکان لمس آن‌ها به‌طور واقعی وجود دارد. می‌توان گفت، این گروه معتقد به آنتی‌رئالیسم مفهومی است و هدف آنان بازگرداندن عینی‌سازی بیش‌ازحد بیماری است که در مدل زیست‌پزشکی رخ داده و باعث شده است بیماری اغلب واقعی‌تر از خود بیمار در نظر گرفته شود.
درمجموع می‌توان گفت که بیشتر بالین‌‌گران با رویکرد زیست‌پزشکی، مفهومی از رئالیسم به‌ویژه، رئالیسم علمی را در نظر می‌گیرند که در آن موجودیت جهان‌بینی پزشکی واقعی بوده و به‌عبارت‌دیگر، بین آنچه ما در مورد جهان فکر می‌کنیم و نحوه واقع شدن آن، یک تناظر مستقیم یا بی‌واسطه وجود دارد؛ بنابراین باکتری‌ها موجوداتی واقعی هستند و مسئول یا علت بیماری‌هایی هستند که آن‌ها هم واقعی‌اند. از سویی، موضع بسیاری از بالین‌‌گران با رویکرد انسان‌گرایانه، ضد رئالیستی یا دست‌کم شکل ضعیفی از رئالیسم است که در آن موجودات غیر قابل مشاهده مانند باکتری‌ها و مفاهیمی مانند بیماری‌ها واقعی نبوده، بلکه انتزاعی هستند. در این رویکرد، علت بیماری تک عاملی نبوده، بلکه عوامل متعددی در آن دخالت دارند. با این توضیح، می‌توان نتیجه گرفت آن‌ها به بحران کیفیت مراقبت‌های ناشی از رویکرد رئالیسم زیست‌پزشکی می‌پردازند که تمرکز آن بیشتر بر روی بیماری است تا تجربه بیمار از بیماری.

منابع:

Marcum, J. A. (2008). Humanizing modern medicine: an introductory philosophy of medicine (Vol. 99). Netherlands: Springer.

 

 

نویسنده:

دکتر صادق یوسفی

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم