متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
خویشتنداری نقش مهمی در سلامت اجتماعی و معنوی ایفا میکند. تقوا، مفهوم نزدیک به خویشتنداری در قرآن کریم است. این مفهوم را میتوان نوعی خاص از خویشتنداری دانست که طی آن انسان مؤمن با نیتی الهی برای رسیدن به اهداف متعالی، از اهداف کوتاهمدت نفسانی چشم میپوشد. این پژوهش به دنبال معرفی سازوکارهای ارتقای خویشتنداری از منظر قرآن کریم است و در این راستا به اهداف انسان و نقشی که میتواند در خویشتنداری ایفا کند، اشاره خواهد داشت. اهداف و معیارهای انسان یکی از ارکان خویشتنداری به شمار میآید. یکی از اقدامات قرآن کریم برای ارتقای خویشتنداری مخاطبانش، تعدیل دلبستگی به دنیا و تعالی اهداف آنان است. قرآن کریم مخاطبان خود را به صرفنظر از اهداف گذرا و پست دنیوی و هدفگذاری بر آرمانهای متعالی دنیوی و اخروی دعوت میکند.
قرآن کریم در این مورد میفرماید: ﴿و اتْل علیْهمْ نبأ الّذی آتیْناه آیاتنا فانْسلخ منْها فأتْبعه الشّیْطان فکان من الْغاوین و لوْ شئْنا لرفعْناه بها و لکنّه أخْلد إلى الْأرْض و اتّبع هواه ...﴾؛ و بر آنها بخوان سرگذشت کسى را که آیات خود را (معارف کتاب آسمانى یا مقام استجابت دعا را) به او دادیم، اما او (بهواسطه کفر در اعتقاد و کفران در عمل) از آنها تهى گشت، پس شیطان او را دنبال کرد و او عاقبت از گمراهان گردید و اگر مىخواستیم حتماً (مقام) او را بهوسیله آن آیات (بهاجبار) بالا مىبردیم؛ و لکن او (را طبق سنّت اختیار بشر در انتخاب راه، آزاد گذاشتیم و او) به پستى گرایید و دل بر زمین بست و از هواى خود پیروى نمود (اعراف: 175-176).
آیات نورانی وحی اقدامات متعددی در راستای تعدیل دلبستگی به دنیا و تعالی اهداف انجام داده است که در ادامه به بیان راهکارهای قرآنی در این زمینه میپردازیم. این راهکارها عبارتاند از:
در ادامه به توضیح کوتاه این راهکارها و بخشی از آیات مرتبط با آنها میپردازیم.
1. توسعه دید انسان به هستی
یکی از اقدامات قرآن در راستای تعدیل دلبستگی به اهداف دنیوی و تعالی معیارهای انسان، تغییر نوع نگرش او به هستی است. ازنظر قرآن، هستی و حیات دو بخش مهم دارد که عبارت است از دنیا و آخرت؛ همانطور که میفرماید: ﴿لهم الْبشْرى فی الْحیاة الدّنْیا و فی الْآخرة ...﴾ (یونس: 64). البته برای دنیا و آخرت دو معنا ذکر شده که شایان توجه است: الف) دو ساحت زمانی که شامل حیات پیش از مرگ و پس از مرگ میشود؛ ب) ظاهر و باطن هستی؛ چنانکه خداوند میفرماید: ﴿یعْلمون ظاهراً من الْحیاة الدّنْیا و همْ عن الْآخرة همْ غافلون﴾ (روم: 7). به تبع این شناخت، ساختار انسان نیز از دو جهت برخوردار است: الف) وجودی که در این دنیا محقق میشود و ب) وجودی که پس از مرگ ظهور خواهد یافت که طبق آموزههای قرآنی، مقدمات آن در دنیا فراهم میگردد. این شناخت تمرکز انسان را از دنیا و بهرهمندی صرف از آن منصرف کرده، میزان محبت انسان را به دنیا و آخرت بر اساس اهمیت آن تنظیم میکند. نقش اعتقاد به وجود زندگی پس از مرگ در ایجاد تقوا در آیات قرآن ذکر شده است؛ ازجمله در سوره بقره که میفرماید: ﴿لیْس الْبرّ أنْ تولّوا وجوهکمْ قبل الْمشْرق و الْمغْرب و لکنّ الْبرّ منْ آمن باللّه و الْیوْم الْآخر... أولئک هم الْمتّقون﴾ (بقره: 177).
2. معرفی زندگی دنیوی بهعنوان دار ابتلا
قرآن زندگی دنیا را مایه آزمایش و ابتلا معرفی کرده است؛ همانطور که میفرماید: ﴿و اعْلموا أنّما أمْوالکمْ و أوْلادکمْ فتْنة ...﴾ (انفال: 28). در این آیه مال و اولاد در دنیا وسیلهای برای آزمایش بیان شده است. این نوع نگاه به دنیا که ارزش اصلی را از آن میگیرد و دنیا را بهعنوان جایگاهی برای آزمایش معرفی میکند، از دلبستگی و رکون به دنیا میکاهد. این مضمون در آیات متعددی تکرار شده است؛ ازجمله: انبیاء: 35؛ تغابن: 15 و فجر: 15-16.
دنیا از نگاه قرآن کریم بهخودیخود ارزشمند نیست تا جایی که اگر در مسیر آخرت و کسب رضای خداوند و قرب به او به کار گرفته نشود، لهو و لعب خوانده شده است. در سوره حدید چنین آمده است: ﴿اعْلموا أنّما الْحیاة الدّنْیا لعبٌ و لهْوٌ و زینةٌ و تفاخرٌ بیْنکمْ و تکاثرٌ فی الْأمْوال و الْأوْلاد کمثل غیْثٍ أعْجب الْکفّار نباته ثمّ یهیج فتراه مصْفرًّا ثمّ یکون حطاماً و فی الْآخرة عذابٌ شدیدٌ و مغْفرةٌ من اللّه و رضْوانٌ و ما الْحیاة الدّنْیا إلاّ متاع الْغرور﴾ (حدید: 20). در این آیه دنیا بازیچه، لهو[1] و زینت و مایه تفاخر و تکاثر در اموال و اولاد معرفی شده و برای درک بهتر این معنا مثالی قابل تأمل بیان شده است. دنیا بدون جهتدهی به مسیر رضای خدا و آخرت، به بارانی میماند که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرومیبرد سپس خشک مىشود بهگونهای که آن را زرد رنگ مىبینى سپس تبدیل به کاه مىشود! همانند این مثال با بیانی دیگر در آیه 24 سوره یونس نیز آمده است: ﴿إنّما مثل الْحیاة الدّنْیا کماءٍ أنْزلْناه من السّماء فاخْتلط به نبات الْأرْض ممّا یأْکل النّاس و الْأنْعام حتّى إذا أخذت الْأرْض زخْرفها و ازّیّنتْ و ظنّ أهْلها أنّهمْ قادرون علیْها أتاها أمْرنا لیْلاً أوْ نهاراً فجعلْناها حصیداً کأنْ لمْ تغْن بالْأمْس کذلک نفصّل الْآیات لقوْمٍ یتفکّرون﴾؛ مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین- که مردم و چهارپایان از آن مىخورند- مىروید تا زمانى که زمین، زیبایى خود را یافته و آراسته مىگردد؛ و اهل آن مطمئن مىشوند که مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (براى نابودى آن) فرامىرسد (سرما یا صاعقهاى را بر آن مسلط مىسازیم)؛ و آنچنان آن را درو مىکنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! اینگونه، آیات خود را براى گروهى که مىاندیشند، شرح مىدهیم! آیات مشابه این مضمون عبارتاند از: محمد: 36 و انعام: 32.
3. زندگی اخروی، زندگی واقعی انسان
قرآن در تعابیری زندگی واقعی انسان را زندگی اخروی دانسته است. در سوره فجر گزارش شده است که وقتی قیامت اتفاق میافتد انسان با دیدن جهنم متذکر میشود و میگوید: ای کاش برای زندگیام چیزی میفرستادم: ﴿کلاّ إذا دکّت الْأرْض دکًّا دکًّا... و جیء یوْمئذٍ بجهنّم یوْمئذٍ یتذکّر الْإنْسان... یقول یا لیْتنی قدّمْت لحیاتی﴾ (فجر: 21-24). این تعبیر لطیف نشان میدهد که ازنظر قرآن، زندگی حقیقی زندگی اخروی است (ر.ک: طباطبایی 1417 ق، 20/476). در جای دیگر میفرماید: ﴿إنّ الدّار الْآخرة لهی الْحیوان﴾ (عنکبوت: 64) که این تعبیر نیز بیانگر حقیقی بودن زندگی اخروی است. تفسیر نمونه ذیل این آیه آورده است: «حیوان» به اعتقاد برخی مفسران و کتب لغت معنی مصدری دارد و به معنای زندگی است و به این حقیقت اشاره دارد که زندگی اخروی عین زندگی و حیات است؛ بهگونهای که گویی زندگی از همه ابعاد آن در جوشش است و چیزی جز «حیات» در آن نیست (مکارم شیرازی و دیگران 1374، 16/340).
4. قلیل بودن دنیا در مقایسه با آخرت
خدای متعال دنیا را با وصف قلیل همراه کرده است تا قدر و ارزش واقعی آن را در مقابل آخرت نشان دهد. در سوره نساء میفرماید: ﴿قلْ متاع الدّنْیا قلیلٌ و الْآخرة خیْرٌ لمن اتّقى﴾ (نساء: 77). شبیه این مضمون در آیه 38 سوره توبه نیز تکرار شده و متاع زندگی دنیا کم دانسته شده است: ﴿فما متاع الْحیاة الدّنْیا فی الْآخرة إلاّ قلیلٌ﴾ (توبه: 38؛ آیات مشابه: اعلی: 17؛ قصص: 60). درک درست قدر و ارزش دنیا، انسان را از شیفتگی و حب افراطی به دنیا بازمیدارد و باعث میشود به میزان اهمیت واقعیاش به آن اهتمام ورزد.
در مقابل، آیات قرآن آخرت را بهتر و باقیتر معرفی کرده است: ﴿و الْآخرة خیْرٌ و أبْقى﴾ (اعلی: 17). در سوره قصص نیز نظیر این معنا بیان شده است: ﴿و ما أوتیتمْ منْ شیْءٍ فمتاع الْحیاة الدّنْیا و زینتها و ما عنْد اللّه خیْرٌ و أبْقى﴾ (قصص: 60) در این آیه میفرماید آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است. علامه طباطبایی مراد از ﴿ما عنْد اللّه خیْرٌ و أبْقى﴾ را زندگی آخرت میداند و میفرماید: زندگی دنیا زودگذر و پایانپذیر است و در مقابل آن زندگی اخروی قرار دارد که همیشگی و ماندگار است (طباطبایی 1417 ق، 16/62).
بهاینترتیب، قرآن کریم با توسعه دید انسان به هستی، معرفی زندگی دنیوی بهعنوان دار ابتلا، توجه دادن به اینکه زندگی اخروی زندگی واقعی انسان است و یادآوری قلیل بودن زندگی دنیوی در مقایسه با زندگی اخروی، معیارها و اهداف انسان را ارتقا میدهد تا بدینوسیله انسان را از توجه صرف به اهداف گذرا و پست دنیوی بازدارد و به اهداف و آرمانهای متعالی دعوت کند تا انسان بتواند هر چهبهتر در مسیر خویشتنداری گام بردارد.
[1]. چیزی که انسان را از امور مهم بازمیدارد (طباطبایی 1417 ق، 19/164).
منابع:
قرآن کریم.
طباطبایى، محمدحسین (1390 ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
مکارم شیرازى، ناصر و همکاران (1371)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
نویسنده:
دکتر محمود شکوهی تبار
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم