متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
در این شماره، به بحث ماهیت بیمار در جهانبینی پزشکی پرداخته میشود. بدیهی است که یکی از مهمترین مؤلفههای هر جهانبینی پزشکی، ماهیت بیمار است. همگی آگاهیم که در پزشکی محوریت با بیمار است و چنین باید باشد؛ چراکه بدون او، پرداختن به پزشکی چندان قابل دفاع به نظر نمیرسد. همچنین درک بیمار بهنوبۀ خود، دیگر اجزای جهانبینی پزشکی، مانند ماهیت بیماری و سلامتی را تحت تأثیر قرار میدهد.
همانطور که پیشتر اشاره شد، مدل زیست پزشکی، بیمار را بهعنوان یک بدن مکانیکی متشکل از قطعات جداگانهای در نظر میگیرد که برای اهداف کارکردی با یکدیگر تعامل دارند؛ اگرچه بین قطعات تعامل وجود دارد، اما ماهیت بیمار دچار فروکاهش شده و تنها به اعضای بدن محدود میشود. گفته میشود این دیدگاه، دلیل اصلی بحران کیفیت مراقبتهای سلامت در عصر پزشکی مدرن است. در مدلهای انسانگرایانه، بیمار متشکل از ذهن و بدن یا تلفیق آن دو یا بهعنوان یک فرد یا نفس واحد، در بستر محیط فرهنگی و اجتماعیاش تعریف میشود. این دیدگاه، با در نظر گرفتن بیمار بهعنوان یک کل و نه صرفاً بهعنوان ارگانیسمی متشکل از ارگانها، میتواند به حل بحران کیفیت مراقبت کمک کند (البته ذکر این نکته را لازم میدانم که این نوع نگرش بدون لحاظ نمودن دین بوده است و بهطور مشخص به روح اشاره نمیشود). در چند نوشتار آینده، برداشتهای رویکردهای زیستپزشکی و انسانگرایانه از بیمار با توجه به این تفاوتها بررسی میشود.
بهطور سنتی، دکارت را منبع نگاه مکانیکی به بدن انسان در نظر میگیرند. از سویی، او ذهن را از بدن جدا و هویت و حیات و نشاط فرد را به ذهن او نسبت میدهد و از سوی دیگر، بدن را به ماشین ساختهشده از مواد بیجان تقلیل میدهد؛ برای نمونه در مقاله «درباره انسان» اظهار میدارد: «من تصور میکنم که بدن فقط یک مجسمه یا یک ماشین ساختهشده از خاک است». درو لدر Drew Leder)) بدن دکارتی را با یک جسد مقایسه میکند و استدلال میکند که جسد دکارتی تأثیر شدیدی در عمل طب جدید داشته است: «طب مدرن با روح کاملاً دکارتی، همچنان از جسد بهعنوان ابزار روششناختی و ایدئال نظمدهنده استفاده میکند».
اوج ماشینانگاری بدن انسان در عمل پزشکی، توسط پزشکان متأثر از فلسفه مکانیکی نیوتن حاصل شد.
پس از نیوتن، یاترومکانیسم (Iatromechanism؛ کاربرد فیزیک در پزشکی؛ تبیین عمل پزشکی با اصول مکانیک) به رویکرد غالب پزشکی تبدیل شد و تاکنون بهطور فزایندهای بر عمل پزشکی تأثیر گذاشته است. امروزه، مدل استاندارد دانش و عمل پزشکی صرفاً گسترش و کاربرد جهانبینی مکانیکی نیوتنی است؛ برای نمونه: مدل مکانیکی نیوتنی در ژنتیک و سایبرنتیک گسترش یافته است. بر اساس جهانبینی مکانیکی نیوتنی، بدن در چهارچوب یک شیء علمی به مجموعهای از اجزای جداگانه تقلیل مییابد؛ بهعبارتدیگر بدن یک ماشین با اجزای قابل تعویض در نظر گرفته میشود، این همان نگاه تقلیلگرایانه رویکرد زیستپزشکی به بیمار است. توضیح مبسوط آن تبدیل بدن به یک ساختار سلسلهمراتبی به روش خاص است. در این حالت، بدن از سیستمهای تشریحی مختلفی مانند سیستم تنفسی یا قلبی- عروقی تشکیل شده است. این سیستمها بهنوبۀ خود از اندامهای مختلفی مانند ریهها و قلب به وجود آمدهاند که آنها نیز بهنوبه خود از بافتهای اپیتلیال، عضلانی، عصبی و غدهای تشکیل شدهاند. سرانجام، برای تکمیل سلسلهمراتب، این بافتها از انواع مختلف سلولی ساخته شدهاند که خود از مولکولهای مختلفی شکل گرفتهاند. افزون بر این، توجه به این نکته ضروری است که بدن بیمار بهطورکلی از بافتاری که در آن زندگی میکند، محروم است؛ برای بدن مکانیزه، بدن علمی یک شیء جهانی و انتزاعی است که از قوانین فیزیک و شیمی تبعیت میکند یا منوط به آنهاست.
یک مؤلفه مهم در توسعه دیدگاه بیومکانیکی به بدن، ظهور فناوریهای پزشکی است. فناوری مدرن پزشکی، دادههای کمّی و عینی مهم درباره وضعیت بیماری را فراهم میکند. به گفته یان مک وینی، «یک موضوع ثابت فناوری پزشکی، گرایش پزشکی به غلبه ارزشهای مکانیکی عینی، دقت و استانداردسازی است». این گرایش، از دو جهت باعث مکانیکی شدن بدن بیمار میشود: نخست، فراهم نمودن جایگزینی قسمتهای ماکرو (اندام) یا میکرو (مولکول) بدن بیمار با بخشها و قطعات مصنوعی؛ دوم، فراهم نمودن یک چهارچوب ماشینی که بدن بیمار به آنها متصل است و هیبریدهای بدن-ماشین را تشکیل میدهد. بنابراین، فناوری بهطور قابل توجهی به توسعه یک جهان ماشینی پزشکی کمک میکند؛ جهانی که پزشکان در آن، بخشی از بدن دچار بیماری را تشخیص داده و برای اصلاح یا جایگزینی آن از داروها یا روشهای جراحی استفاده میکنند.
جهان ماشین پزشکی که بدن بیمار در آن واقع شده است، در نیمه گذشتۀ قرن بیستم فوقالعاده پیشرفت کرد. از گوشی پزشکی و میکروسکوپ گرفته تا دستگاههای قلب و ریه یا دیالیز و روشهای مختلف تصویربرداری. این رویکرد جهان ماشینی همچنین با تولید شماری دارو مانند انسولین، هپارین و آنتیبیوتیکهای مختلف به درمان بیماریها کمک کرد. باید پذیرفت که این پیشرفتهای فناورانه باعث بسیاری از «معجزات» - مانند جراحی قلب باز و مداخلات سرطان خون کودکان-در پزشکی مدرن است. طرفداران رویکرد جهان ماشینی نیز از این روش برای بازتعریف بیمار بهعنوان بدن مکانیکی استفاده کردهاند. این نوشتار در شماره بعد ادامه مییابد.
منابع:
Marcum, J. A. (2008). Humanizing modern medicine: an introductory philosophy of medicine (Vol. 99). Netherlands: Springer
نویسنده:
دکتر صادق یوسفی
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم