متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
نقش زهد در ارتقای سلامت معنوی
مفهوم «زهد»، بهعنوان یکی از آموزههای دینی تأثیرگذار در شکلگیری نیازها، انگیزهها و اهداف زندگی است. در ادامه این نوشتار، نخست به تعریف لغوی و اصطلاحی زهد در روایات پرداخته، در ادامه به نقش آن در تأمین و ارتقای سلامت معنوی اشاره میکنیم.
زهد در لغت به معنای «اندک بودن» و «کم ارزش بودن چیزی» است و با توجه به ملازمت غالبی آن با «بیرغبتی»، این کلمه در بیرغبتی هم به کار رفته است. در روایات معصومین (ع)، بیشتر معنای دوم یعنی بیرغبتی، به کار رفته است.
زهد در روایات اسلامی به چند معنا به کار رفته است. با دقت در این روایات میتوان متوجه شد که برخی از آنها زهد را در سطح میل و رغبت تعریف کردهاند و برخی دیگر، نشانههای هیجانی آن را بیان کرده و برخی نیز نشانههای رفتاری آن را گوشزد کردهاند که با تمایز و کنار هم گذاشتن این سه سطح، تصویری صحیح از زهد ترسیم میشود که به ترتیب ذکر خواهد شد.
گروه نخست روایات
در بخشی از روایت معروف به جنود عقل و جهل، امام صادق× ضمن تبیین جنود عقل و جهل، «زهد» را از سپاهیان خرد میشمارد و آن را مقابل «رغبت» تعریف مینماید: «... و الزّهْد و ضدّه الرّغْبة ... (کلینی. 1407 ق: 1/21)؛ زهد و ضدّش رغبت است...». در این روایت، زهد در تقابل و ضدیت با رغبت تعریف شده است؛ یعنی زهد برابر است با رغبت نداشتن، بیمیلی و مفاهیمی مانند آن. همچنین، در دو روایت ذیل زهد در همین معنا به کار رفته است:
- «... یا عیسى ازْهدْ فی الْفانی الْمنْقطع ... (صدوق. 1376: 609)؛ اى عیسى! در چیزی که فناپذیر است، رغبت نداشته باش».
- «قال علیّ بْن الْحسیْن إنّ الدّنْیا قد ارْتحلتْ مدْبرةً و إنّ الْآخرة قد ارْتحلتْ مقْبلةً و لکلّ واحدةٍ منْهما بنون فکونوا منْ أبْناء الْآخرة و لا تکونوا منْ أبْناء الدّنْیا ألا و کونوا من الزّاهدین فی الدّنْیا الرّاغبین فی الْآخرة ... (کلینی. 1407 ق: 2/132)؛ على بن الحسین (علیهالسلام) فرمودند: دنیا پشت کرده، کوچ میکند و آخرت روى آورده، مىآید و براى هر یک از این دو فرزندانى است، شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید و از زاهدان در دنیا و راغبان در آخرت باشید».
گروه دوم روایات
دستهای از روایات به نشانههای هیجانی و عاطفی زهد اشاره دارند؛ برای نمونه در روایتی امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ به پرسش حفض بن غیات که میپرسد: «ما الزّهْد فی الدّنْیا» پاسخ دادند: «قدْ حدّ اللّه ذلک فی کتابه فقال لکیْلا تأْسوْا على ما فاتکمْ و لا تفْرحوا بما آتاکمْ؛ خداوند آن را در کتابش تعریف کرده است. پس فرمود: تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده است، شادمانى نکنید»(صدوق. 1376: 714).
همچنین، در روایتی مشابه از امام علی (علیهالسلام) آمده است: «الزّهْد کلّه بیْن کلمتیْن من الْقرْآن قال اللّه سبْحانه- لکیْلا تأْسوْا على ما فاتکمْ و لا تفْرحوا بما آتاکمْ و منْ لمْ یأْس على الْماضی و لمْ یفْرحْ بالْآتی فقدْ أخذ الزّهْد بطرفیْه (شریف الرضی. 1414 ق: 554)؛ همه زهد در دو کلمه از قرآن کریم فراهم است: خداى سبحان فرماید: "تا بر آنچه از دستتان رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید" و آنکه بر گذشته اندوهگین و به آینده شادمان نباشد، از دو سوى زهد گرفته است».
در همه این روایتها، زهد به این معنا دانسته شده است که «زاهد به دلیل از دست دادن چیزی ناراحت و به دلیل به دست آوردن چیزی خوشحال نمیشود». روایات دیگری نیز وجود دارد که زهد، توانمندی کنترل عاطفی (کنترل خوشحالی و ناراحتی) معنا شده (صدوق. 1398 ق: 307؛ صدوق. 1376: 424) که این روایات هم بیان دیگری از روایات پیشین است.
دسته سوم روایات
برخی روایات زهد را با یک ویژگی رفتاری تعریف کردهاند. پیامبر| فرمودند: زاهدترین مردم کسی است که از حرام دوری کند (صدوق. 1413 ق: 4/395) و در روایتی مشابه از منابع اهل سنت نقل شده است که پیامبر اکرم| فرمودند: از حرام دوری کن تا زاهد شوی.
به نظر میرسد، تعریف اصلی زهد که از هماهنگی بین لغت و معنای روایت نخست به دست میآید، بیرغبتی است و دو تعریف دیگر، یکی به پیامدهای عاطفی زهد اشاره دارد و به این معناست که زاهد به دلیل بیرغبتی به دنیا، هنگام از دست دادن نعمتها بیشازحد ناراحت نمیشود و هنگام به دست آوردن نعمتها، بیشازحد خوشحال نمیشود، و دیگری، پیامدهای رفتاری زهد را توضیح میدهد؛ زیرا کسی که به دنیا رغبت ندارد، از گناه دوری میکند.
برای توضیح دقیقتر این مفهوم، باید اذعان داشت که مراد از «زهد» هم به لحاظ عقلی و هم با لحاظ روایات دیگری که در این مورد وجود دارد، نمیتواند مطلق بیرغبتی به معنی ترک و رها نمودن مطلق مظاهر دنیا باشد؛ به دلیل اینکه اگر فرد بخواهد بهصورت کامل به دنیا بیرغبت باشد، باید از خود سلب حیات کند. پس ناچار، هدف دین از این واژه چیز دیگری است. با مراجعه به متون دیگر اسلامی، متوجه میشویم که منظور این متون، آن است که به امور دنیایی بهصورت مستقل رغبت نشان ندهید، بلکه اگر بهصورت وسیلهای، ابزاری و مقدمهای باشد، اشکالی ندارد؛ یعنی اگر امور دنیایی بهعنوان مقدمهای برای رسیدن به آخرت و ارزشهای والای انسانی باشد، هیچ اشکالی در آن نیست. در روایات، دنیا بهعنوان گذرگاه یاد شده است و رغبت به یک گذرگاه، بهصورت مستقل و بدون توجه به حیثیت گذرگاهی آن پذیرفته نیست. همچنین، مؤید این معنا از رغبت، روایاتی است که طبق آنها وقتی گروهی از مسلمانان زهد و بیرغبتی را به معنای ترک دنیا دانستند و در عمل نیز برخی از آنها خانه و خانواده خود را ترک کردند و به بیابانها رفتند، پیامبر اکرم| کار آنان را تأیید نکردند و از این قضیه بهشدت ناراحت شدند. همچنین، جمع روایاتی که از دنیا نهی و آن را بیارزش تفسیر کردهاند با متونی که برای دنیا ارزش قائل شده و بهصراحت توصیه کردهاند که سهم خود از دنیا را مورد استفاده قرار دهند و نعمتهای خدا را بر خود حرام نکنند، میتوان فهمید که مراد از نهی از رغبت در روایات، نهی از رغبت اصیل در مقابل رغبت ابزاری (تبعی) و در این صورت است که همه این توصیهها درست خواهند بود و هیچ تناقضی بین آنها وجود نخواهد داشت (رغبت اصیل نسبت به آخرت و رغبت تبعی و ابزاری نسبت به دنیا).
نقش زهد (تنظیم رغبت و میل به دنیا) در سلامت معنوی
پس از تعریف زهد، به نقشی که این آموزه میتواند در تأمین و ارتقای سلامت معنوی ایفا کند، میپردازیم:
1- ثبات هیجانی (تنظیم شادی و غم)
از پیامدهای تنظیم رغبت به شکل صحیح، توازن شادی و غم در ساختار روانی است. زمانی که رغبت بین دنیا و آخرت تنظیم شود و به هرکدام آنها بهاندازه سهمشان رغبت و میل تعلق گیرد، شاهد توازن شادی و غم خواهیم بود. در واقع، این توانمندی با تنظیم هیجانات ما در موقعیتهای ناخوشایند و خوشایند، به ما شخصیتی باثبات خواهد بخشید و از هیجانات آسیبزا حفظ خواهد کرد که آیات و روایات مربوط به این بخش، پیشتر ارائه شد. (ر.ک: حدید، 23؛ صدوق. 1376: 714)
2- آسایش
تنظیم رغبت، باعث آسودگی و آرمیدگی بدنی و روانی میگردد. در روایات آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «الرّغْبة فی الدّنْیا تکْثر الْهمّ و الْحزْن و الزّهْد فی الدّنْیا یریح الْقلْب و الْبدن (صدوق. 1362: 1/73)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: میل به دنیا غم و اندوه را زیاد مىکند و بیرغبتی به دنیا، دل و جسم را آسوده مىگرداند».
3- مقابله با سختیها
تنظیم رغبت، باعث بالا رفتن توان مقابله با دشواریها و سختیها میگردد. این مفهوم، به بعد مقابلهای تنظیم رغبت اشاره دارد. در روایتی آمده است: «و منْ زهد فی الدّنْیا هانتْ علیْه الْمصائب... (کلینی. 1407 ق: 2/131)؛ هر کس به دنیا بیرغبت گردد، مصیبتها برایش سبک میگردد...».
4- قدرت بازدارندگی
زهد، از ارتکاب محرمات، منکرات، کارهای ناشایست و بزه (فردی و جمعی) جلوگیری میکند. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «الزّهْد فی الدّنْیا ... الْورع عنْ کلّ ما حرّم اللّه عزّ و جلّ (کلینی. 1407 ق: 2/71)؛ زهد در دنیا... پارسایی از هر چیزی است که خداوند آن را حرام دانسته است».
5- تسهیل صفات مثبت
تنظیم زهد، باعث ارتقا و تسهیل برخی صفات مثبت مانند صبر، شکر و کوتاه شدن آرزو میگردد (عبدی و همکاران. 1393: 108). در روایتی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «الزّهْد فی الدّنْیا قصْر الْأمل و شکْر کلّ نعْمةٍ... (کلینی. 1407 ق: 5/71)؛ زهد در دنیا، کوتاه کردن آرزو و شکر هر نعمتی است...».
بر اساس مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت که زهد به معنی بیرغبتی به دنیا و مراد از آن نفی رغبت استقلالی به دنیا و نگاه ابزاری و مقدمهای به آن است و آثاری مانند ثبات هیجانی، آسایش، مقابله با سختیها، قدرت بازدارندگی و تسهیل صفات مثبت را با خود به همراه دارد.
منابع:
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1407 ق). الکافی (ط –الإسلامیة) چاپ: چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
شریف الرضی، محمد بن حسین (1414 ق). نهج البلاغة (للصبحی صالح). محقق/مصحح: صالح، صبحی. قم: هجرت.
صدوق (ابنبابویه)، محمد بن على (1398 ق). التوحید. قم: جامعه مدرسین.
صدوق (ابنبابویه)، محمد بن على (1376). امالی. تهران: کتابچى.
صدوق (ابنبابویه)، محمد بن على (1362). الخصال. محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر. قم: جامعه مدرسین.
صدوق (ابنبابویه)، محمد بن على (1413 ق). من لا یحضره الفقیه. محقق: غفارى، علیاکبر. چ دوم. قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
برگرفته از مقاله «الگوی نظری تنظیم رغبت بر اساس مفهوم زهد اسلامی»، علوم حدیث، نوشته عبدی حمزه؛ پسندیده؛ عباس؛ غروی، سیدمحمد (1393). سال نوزدهم، ش 3، ص 96-111.
نویسنده:
دکتر محمود شکوهی تبار
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم