متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
راهکارهای تنظیم رغبت به دنیا (زهد) در قرآن کریم
آموزه زهد، رسالت تنظیم و جهتدهی میل و رغبت مؤمنان به موضوعات مختلف زندگی را بر عهده دارد. این آموزه کمک میکند که دنیا و متعلقات آن به میزان واقعی خود، ارزشگذاری شوند. بر اساس آموزههای اسلامی، دنیا بهصورت مستقل کمارزش است و نباید غرق در محبت دنیا بود و بیش ازآنچه هست، به آن بها داد و بدان توجه کرد؛ بلکه نگاه به دنیا عمدتاً باید بهصورت مقدمه آخرت ساماندهی شود. ازاینرو، میل مستقل و اصیل افراطی به دنیا ازنظر قرآن کریم و روایات یک آسیب تلقی شده است. آموزههای دینی با راهکارهای مختلف، به تعدیل دلبستگی به دنیا اقدام کردهاند که در ادامه به برخی از این اقدامات اشاره میشود.
راهکارهای تنظیم رغبت از منظر قرآن کریم
1- معرفی زندگی دنیوی بهعنوان دار ابتلا
قرآن، زندگی دنیا را مایه آزمایش و ابتلا معرفی کرده است. همانطور که میفرماید: «و اعْلموا أنّما أمْوالکمْ و أوْلادکمْ فتْنة ... (انفال: 28)؛ و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است و (براى کسانى که از عهده امتحان برآیند)... در این آیه، مال و اولاد در دنیا مایه آزمایش دانسته شده است. این تفسیر از دنیا که ارزش اصالی را از آن میگیرد و دنیا را بهعنوان جایگاهی برای آزمایش معرفی میکند، از دلبستگی و اعتماد و اطمینان به دنیا میکاهد. این مضمون، در آیات متعددی تکرار شده است؛ ازجمله: انبیاء: 35؛ تغابن: 15؛ فجر: 15-16.
دنیا در نگاه قرآن کریم بهخودیخود ارزشمند نیست تا جایی که اگر در مسیر آخرت و کسب رضای خداوند و قرب به او به کار گرفته نشود، لهو و لعب خوانده شده است. در سوره مبارکه حدید آمده است: «اعْلموا أنّما الْحیاة الدّنْیا لعبٌ و لهْوٌ و زینةٌ و تفاخرٌ بیْنکمْ و تکاثرٌ فی الْأمْوال و الْأوْلاد کمثل غیْثٍ أعْجب الْکفّار نباته ثمّ یهیج فتراه مصْفرًّا ثمّ یکون حطاماً و فی الْآخرة عذابٌ شدیدٌ و مغْفرةٌ من اللّه و رضْوانٌ و ما الْحیاة الدّنْیا إلاّ متاع الْغرور»(حدید: 20). در این آیه دنیا بازیچه، لهو (چیزی که انسان را از امور مهم بازمیدارد (طباطبایی. 1417 ق: 19/164))، زینت، مایه تفاخر و تکاثر در اموال و اولاد معرفی شده و برای درک بهتر این معنا مثالی قابل تأمل بیان شده است. دنیا بدون جهتدهی در مسیر رضای خدا و آخرت به بارانی میماند که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مىبرد. سپس خشک مىشود؛ بهگونهای که آن را زردرنگ مىبینى. سپس تبدیل به کاه مىشود! نظیر این مثال با بیانی دیگر در آیه 24 سوره مبارکه یونس نیز آمده است: «إنّما مثل الْحیاة الدّنْیا کماءٍ أنْزلْناه من السّماء فاخْتلط به نبات الْأرْض ممّا یأْکل النّاس و الْأنْعام حتّى إذا أخذت الْأرْض زخْرفها و ازّیّنتْ و ظنّ أهْلها أنّهمْ قادرون علیْها أتاها أمْرنا لیْلاً أوْ نهاراً فجعلْناها حصیداً کأنْ لمْ تغْن بالْأمْس کذلک نفصّل الْآیات لقوْمٍ یتفکّرون؛ مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین- که مردم و چهارپایان از آن مىخورند- مىروید؛ تا زمانى که زمین، زیبایى خود را یافته و آراسته مىگردد، و اهل آن مطمئن مىشوند که مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (براى نابودى آن) فرامىرسد؛ (سرما یا صاعقهاى را بر آن مسلط مىسازیم) و آنچنان آن را درو مىکنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! اینگونه، آیات خود را براى گروهى که مىاندیشند، شرح مىدهیم!»
2- زندگی اخروی زندگی واقعی انسان
قرآن در تعابیری، زندگی واقعی انسان را زندگی اخروی دانسته است. در سوره مبارکه فجر گزارش شده است که وقتی قیامت اتفاق میافتد، انسان با دیدن جهنم متذکر میشود و میگوید که ای کاش برای زندگیام چیزی میفرستادم: «کلاّ إذا دکّت الْأرْض دکًّا دکًّا... و جیء یوْمئذٍ بجهنّم یوْمئذٍ یتذکّر الْإنْسان... یقول یا لیْتنی قدّمْت لحیاتی (فجر: 21-24)؛ چنان نیست که آنها مىپندارند! در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود... و در آن روز جهنم را حاضر مىکنند؛ (آرى) در آن روز انسان متذکّر مىشود؛ امّا این تذکّر چه سودى براى او دارد؟! مىگوید: اى کاش براى زندگیام چیزى از پیش فرستاده بودم!» این تعبیر لطیف نشان میدهد که ازنظر آیات وحی، زندگی حقیقی، زندگی اخروی است (ر.ک: طباطبایی. 1417 ق: 20/476). در جای دیگر فرموده است: «... إنّ الدّار الْآخرة لهی الْحیوان لوْ کانوا یعْلمون (عنکبوت: 64)؛ و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند!» که این تعبیر نیز حاکی از حقیقی بودن زندگی اخروی است. تفسیر نمونه ذیل این آیه آورده است: «حیوان» به اعتقاد برخی مفسران و کتب لغت معنی مصدری دارد و به معنای زندگی است و به این حقیقت اشاره دارد که زندگی اخروی عین زندگی و حیات است؛ گویی زندگی در همه ابعادش در جوشش است و چیزی جز «حیات» در آن نیست (مکارم شیرازی و دیگران. 1374: 16/340). خدای متعال در توصیف پیامبران میفرماید: «و اذْکرْ عبادنا إبْراهیم و إسْحاق و یعْقوب أولی الْأیْدی و الْأبْصار*إنّا أخْلصْناهمْ بخالصةٍ ذکْرى الدّار» (ص: 45-46)؛ یعنی ما آنان را با [صفت بسیار پرارزش] یاد کردن سراى آخرت با اخلاصى ویژه خالص ساختیم که نشاندهنده اهمیت زندگی اخروی در نگاه قرآن است.
3- قلیل بودن دنیا در مقایسه با آخرت
خدای متعال دنیا را با وصف قلیل همراه کرده است تا قدر و ارزش واقعی آن را در مقابل آخرت نشان دهد. در سوره مبارکه نساء میفرماید: «...قلْ متاع الدّنْیا قلیلٌ و الْآخرة خیْرٌ لمن اتّقى...» (نساء: 77)؛ به آنها بگو: سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است! و سراى آخرت، براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است!» شبیه این مضمون در آیه 38 سوره مبارکه توبه نیز تکرار و متاع زندگی دنیا کم دانسته شده است: «...فما متاع الْحیاة الدّنْیا فی الْآخرة إلاّ قلیلٌ» (آیات مشابه: اعلی: 17؛ قصص: 60) درک درست قدر و ارزش دنیا انسان را از شیفتگی و حب افراطی به دنیا بازمیدارد و باعث میشود به میزان اهمیت واقعیاش به آن اهتمام ورزد.
در مقابل، آیات قرآن آخرت را بهتر و باقیتر معرفی کرده است: «و الْآخرة خیْرٌ و أبْقى» (اعلی: 17). در سوره مبارکه قصص نیز نظیر این معنا بیان شده است: «و ما أوتیتمْ منْ شیْءٍ فمتاع الْحیاة الدّنْیا و زینتها و ما عنْد اللّه خیْرٌ و أبْقى» (قصص: 60). در این آیه میفرماید که آنچه به شما داده شده متاع زندگى دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است. علامه طباطبایی مراد از «ما عنْد اللّه خیْرٌ و أبْقى» را زندگی آخرت میداند و میفرماید: زندگی دنیا زودگذر و پایانپذیر است و در مقابل آن زندگی اخروی قرار دارد که همیشگی و ماندگار است (طباطبایی. 1417 ق: 16/62).
4- نتایج محبت بیشازحد به دنیا
از راهکارهای قرآنی برای کاستن از میل و رغبت به دنیا، توجه دادن به آثار محبت بیشازحد به دنیاست. در آیات 175-176 سوره مبارکه اعراف میخوانیم: «و اتْل علیْهمْ نبأ الّذی آتیْناه آیاتنا فانْسلخ منْها فأتْبعه الشّیْطان فکان من الْغاوین * و لوْ شئْنا لرفعْناه بها و لکنّه أخْلد إلى الْأرْض و اتّبع هواه... (اعراف: 175-176)؛ و بر آنها بخوان سرگذشت آنکس را که آیات خود را به او دادیم؛ ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد! و اگر مىخواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانشها) بالا مىبردیم؛ (اما اجبار، برخلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستى گرایید، و از هواى نفس پیروى کرد!» علامه طباطبایی درباره معنای واژه اخلاد میفرماید: اخلاد به معناى ملازمت دائمى است و «اخلاد الی الارض»، یعنی چسبیدن به زمین که کنایه از میل به تمتع از لذات دنیوى و ملازمت آن است. این آیه نشان میدهد که میل بیشازحد به دنیا انسان را از رفعت و تعالی بازمیدارد و زمینه تبعیت از هوای نفس را فراهم میکند.
از دیگر آثار میل و رغبت بیشازحد به دنیا که در روایات به آن اشاره شده حرص، اندوه و حس ناکامی است. در سخنان گهربار امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) آمده است: «منْ لهج قلْبه بحبّ الدّنْیا الْتاط قلْبه منْها بثلاثٍ؛ همٍّ لا یغبّه و حرْصٍ لا یتْرکه و أملٍ لا یدْرکه (شریف الرضی. 1414 ق: 508)؛ هر کس دلش به عشق دنیا شیفته شد، دلش با سه چیز دنیا همراه خواهد بود: اندوهى که او را رها نکند و حرصى که او را ترک ننماید و آرزویى که آن را در نیابد».
برایناساس، قرآن کریم و روایات با طرح زندگی دنیوی بهعنوان دار ابتلا، معرفی زندگی اخروی بهعنوان زندگی واقعی و توجه دادن به قلیل بودن دنیا در مقایسه با آخرت و بیان نتایج محبت بیشازحد به دنیا، رغبت انسان را تعدیل کرده است.
منابع:
قرآن کریم.
شریف الرضی، محمد بن حسین (1414 ق). نهجالبلاغه (للصبحی صالح). قم: هجرت.
طباطبایی، سیدمحمدحسین(1417 ق). المیزان فى تفسیر القرآن. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1374). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیة.
مکارم شیرازى، ناصر (1373). ترجمه قرآن. قم: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى.
نویسنده:
دکتر محمود شکوهی تبار
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم