متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
جایگاه علم طب در طبقهبندی علوم از منظر ارسطو
ارسطو (Aristotle) در سال 384 ق.م در شهر استاگیرا (Stagira)، واقع در شمال شرقی یونان دیده به جهان گشود. او در هفدهسالگی رهسپار شهر آتن شد و به مدت بیست سال در آکادمیای افلاطون (plato) به تحصیل و تحقیق پرداخت و پس از وفات افلاطون، آتن را به مقصد آسیای صغیر ترک کرد. ارسطو در سال 349 ق.م به دعوت فیلیپ (Philip)، پادشاه مقدونی، بهعنوان مربی فرزندش، اسکندر (Alexander) سیزدهساله به «پلا» (Pella) پایتخت آن سرزمین مهاجرت کرد و پس از اتمام دورۀ تحصیل اسکندر، به زادگاه خویش استاگیرا بازگشت. پس از قدرتگیری اسکندر، در سال 335 ق. م دوباره عازم آتن شد و مدرسهای به نام لیسیوم (Lyceum) را در حومۀ آن شهر بنیان نهاد، اما با مرگ اسکندر در سال 323 ق.م احساسات ضد مقدونی در آتن اوج گرفت و ارسطو ناگزیر به ترک آن شهر شد. او با اشاره به اعدام سقراط (Socrates) میگوید که اجازه نمیدهد آتنیها «دوباره نسبت به فلسفه مرتکب گناه شوند». پس به سرزمین مادریاش، خالکیس (Chalcis) پناه برد و یک سال بعد در سن 62 سالگی به مرگ طبیعی درگذشت (Shields. 2020).
طبقهبندی علوم یکی از موضوعاتی است که در طول تاریخ اندیشۀ بشر همواره مورد توجه اندیشمندان و متفکران ملل مختلف قرار گرفته است. اینکه علوم را باید بر اساس چه ملاکها و معیارهایی از یکدیگر متمایز کرد و فلسفۀ تقسیمبندی و طبقهبندی علوم چیست، ازجمله پرسشهایی هستند که دانشمندان در طول تاریخ جوابهای متفاوت و گهگاه متضادی به آن داده و بهتبع آن، دستهبندیهای مختلفی را از علوم مطرح زمانۀ خود ارائه کردهاند.
ارسطو در کتب اخلاق نیکوماخوس (Nicomachean Ethics)، مابعدالطبیعه (Metaphysics) و منطق (Organon)، برای نخستین بار طبقهبندی نسبتاً جامعی از علوم ارائه میدهد و این طبقهبندی، مبنا و اساس طبقهبندی علوم در دوران طلایی تمدن اسلامی (Islamic Golden Age) و پسازآن قرونوسطی (Middle Ages) اروپا میشد. ازآنجاییکه این طبقهبندی اولین و پایهایترین طبقهبندی مکتوب موجود است، این نوشتار میکوشد به ترسیم جایگاه علم طب در آن بپردازد.
از منظر ارسطو، تمام علوم به لحاظ علم بودن یکسان هستند و در یک سطح قرار دارند و وجه تمایزشان تنها از جهت هدف و غایت آنها است؛ بهعبارتدیگر تمام علوم به دنبال شناخت علت هستند، اما اینکه هدفشان از حصول این شناخت و معرفت چیست، با یکدیگر متفاوت هستند. «بهطورکلی هر علمی مبتنی بر تفکر یا متضمن تفکر، با علل و مبادی، به معنی کموبیش دقیق این کلمات سروکار دارد، ولی هر یک از این علوم به موجودی معین و جنسی معین میپردازد ... و شریفترین علوم باید به شریفترین جنس موجود بپردازد» (ارسطو. 1378: 238 و 241). بهاینترتیب، ملاک تقسیمبندی علوم از دیدگاه ارسطو، هدف و غایت مدنظر از این علوم است و این هدف و غایت با موجود و جنس معینی که مورد بررسی هر علم است، رابطهای مستقیم دارد.
در یونان قدیم، واژۀ فلسفه (Philosophy) به تمام علوم (Sciences) اطلاق میشد و به همین علت، ارسطو دستهبندی علوم را ذیل مفهوم فلسفه انجام میدهد. او ابتدا بین علم (فلسفه) و غیر علم (خرافات، اسطورهها و...) تمایز قائل میشود و سپس علوم را به سه دستۀ نظری، عملی و تولیدی تقسیم میکند (ارسطو. 1378: 239؛ ارسطو. 1398: 145).
دستۀ اول، علوم نظری (Theoretical Sciences): ارسطو هدف شناخت علوم نظری را حقیقت میداند. در این علوم، معرفت از این حیث که معرفت است، مدنظر است و هدف، عمل نیست. این علوم شامل علوم غیرمادی (Metaphysics)، (الهیات) و علوم مادی (Physics)، (ریاضیات و طبیعیات) هستند. الهیات (Theology) به غیر مادیات که مسلماً ثابت نیز هستند، میپردازد و ریاضیات (Mathematics) شامل علوم مادی بدون حرکت و طبیعیات (Natural Philosophy) نیز دربرگیرندۀ مباحث مادی متحرک هستند (ارسطو. 1378: 239-242).
دستۀ دوم، علوم عملی (Practical Sciences): هدف شناخت این علوم عمل است و در این علوم، حتی اگر به بررسی چگونگی اشیاء پرداخته شود، منظور خود معرفت نیست؛ بلکه رابطۀ این معرفت با کاربرد نسبی و کنونی آن است. در علوم عملی، معرفت با توجه به یک هدف و مقصود عملی مدنظر قرار میگیرد. این علوم شامل اخلاق (Ethics)، تدبیر منزل (Economics) و سیاست مدن (Politics) است و همانطور که از نام آن پیداست، بیش از آنکه مبتنی بر معرفت و معرفتشناسی باشد، به مباحثی همچون اعمال، کنشها و واکنشها میپردازد (ارسطو. 1378: 216 و 217).
دستۀ سوم، علوم تولیدی (Productive Sciences): هدف این علوم، تولید و ساختن است و به معرفت از این حیث که به تولید و آفرینش میانجامد، میپردازد. شاید بتوان آن را معادل علوم زیباشناسی امروزی دانست که شامل علوم هنری، فنی و گفتاری است و منبعشان قوۀ تخیل و تفکر و حاصلشان تولید است (همان).
از منظر ارسطو، در بین تمام علوم، علوم نظری بالاترین جایگاه را دارد؛ چراکه در این علوم، معرفت نه برای تولید چیزی یا تأمین و فراهم کردن اثر و نتیجهای، بلکه تنها برای شناختن خود معرفت جستجو میشود و کسی که معرفت را برای خود معرفت جستجو میکند، فوق کسی است که معرفت را برای به دست آوردن نتیجۀ عملی آن جستجو میکند؛ بهعبارتدیگر آن علمی بالاتر است که برای خودش خواستنی باشد و نه صرفاً برای نتایجش. علوم نظری خود به سه بخش الهیات، ریاضیات و طبیعیات تقسیم میشود که به ترتیب ازنظر اهمیت، حکمت علیا، حکمت وسطی و حکمت سفلی نامیده میشوند (ارسطو. 1378: 239-242) و علم طب (Medicine) زیرمجموعۀ طبیعیات یا همان حکمت سفلی است (ابنسینا. 1405: 5-7) و ازآنجاییکه این علم مانند دیگر علوم زیرمجموعۀ طبیعیات دارای دو بخش نظری و علمی است، شاید بتوان این علوم، یعنی طبیعیات را بهنوعی حدفاصل علوم نظری و عملی دانست؛ ولی احتمالاً به علت پررنگتر بودن بخش نظریشان در پایینترین بخش علوم نظری قرار گرفتهاند و نام حکمت سفلی بر آنها نهاده شده است.
ابنسینا معتقد است که مفهوم دو بخش نظری و عملی برای علم طب به این معنا نیست که بخش آموزش نظری و کاربرد علمی از هم جدا هستند؛ چراکه طب نظری و عملی هر دو یک علم هستند یکی از آنها علم اصول طب و دیگری علم روش بهکارگیری این اصول است. در واقع، طب نظری (Theoretical Medicine) و عملی (Practical Medicine) دو جنبه از علم طب هستند نه دو علم جداگانه (ابنسینا. 1426: 1/21).
درنتیجه، ارسطو در طبقهبندی علوم، علم طب را ذیل علوم نظری، یعنی بالاترین بخش علوم قرار داده است؛ ولی در تقسیمبندی علوم نظری، این علم به علت اینکه افزون بر جنبۀ نظری دارای جنبۀ علمی نیز هست، ذیل طبیعیات یا همان حکمت سفلی آورده شده که در واقع، پایینترین بخش علوم نظری است.
منابع:
ابنسینا، حسین بن عبدالله (1426 ق). القانون فی الطب. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- ابنسینا، حسین بن عبدالله (1405 ق). منطق المشرقیین و القصده المزدوجه فی المنطق. قم: (بینا).
- ارسطو (1378). اخلاق نیکوماخوس. ترجمه لطفی، محمدحسن. تهران: طرح نو.
- ارسطو (1378). متافیزیک (مابعدالطبیعه). ترجمه لطفی، محمدحسن. تهران: طرح نور.
- ارسطو (1398). منطق (ارگانون). ترجمه ادیبالدین سلطانی، میرشمس. تهران: نگاه.
-Shields, Christopher. Aristotle. https://plato.stanford.edu/entries/aristotle/. First published Thu Sep 25, 2008; substantive revision Tue Aug 25, 2020.
نویسنده:
مریم محسنی سیفآبادی
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم