متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
جایگاه دانش پزشکی در تقسیمبندی علوم از دیدگاه ابوسهل مسیحی جرجانی
شیخ الاجلّ، العالم الفاضل الحکیم الکامل و الفیلسوف النقریس و المحقّق الرئیس قدوة الحکماء و امام الاطباء، ابوسهل عیسی بن یحیی مسیحی جرجانی، فیلسوف و ریاضیدان و طبیب بزرگ ایرانی در نیمه دوم سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری بود. وی حدود سال 360 قمری در سرزمین جرجان در خانوادهای نصرانی (مسیحی) متولد شد. برای یادگیری علوم عقلی به کانون علم آن دوره، یعنی بغداد رفت و در آغاز جوانی طبیبی چیرهدست شد. او به دعوت ابوعلی مأمون بن محمد خوارزمشاه، حاکم آل مأمون در حدود سال 386 یا 387 قمری، به خوارزم رفت و در آن دربار ارج و قرب یافت و کتب فراوانی نگاشت. ابوسهل در آن دیار با اندیشمندان بزرگی، همچون ابوریحان بیرونی و ابوعلی سینا همنشین شد و با آنها به بحث و تبادل علمی پرداخت (اسماعیلی. 1399).
ابوسهل تا حدود سال 404 قمری در گرگانج (پایتخت حکومت آل مأمون) و در دربار ابوالعباس خوارزمشاه زیست و پسازآن به دلیل احتمال حمله سلطان محمود غزنوی، از خوارزم به دربار آل زیار در جرجان کوچ کرد و مدتی در این سرزمین زندگی کرد. به گفتۀ نظامی عروضی در کتاب چهارمقاله، در سال 401 قمری به همراه ابوعلی سینا خوارزم را ترک کرد و در بیابانهای خوارزم به دلیل طوفان شن و تشنگی در چهلسالگی درگذشت. البته این مطلب کاملاً مستند نیست؛ چراکه طبق برخی قرائن تاریخی، ابوسهل تا حدود 416 قمری در قید حیات بوده است (اسماعیلی. 1399).
معروفترین کتاب طبی ابوسهل مسیحی، المائة فی الطب یا صد باب مسیحی است که تا مدّتها از متون مهم علم طب بود. از دیگر کتب ایشان، الطب الکلّی، تشریح المسیحی (اظهار حکمة اللّه تعالی فی خلق الانسان)، تلخیص السّماء و العالم ارسطو، اصناف العلوم الحکمیّة، ارکان العالم و دوازده رساله در ریاضی برای ابوریحان بیرونی را میتوان نام برد.
از مباحث کلیدی و مهم و همچنین مورد علاقه فیلسوفان و اندیشمندان در طول تاریخ، تقسیمبندی (categorization) علوم بوده است. این تقسیمها همواره برای مطالعه دقیق دانشهای گوناگون ضرورت داشته است. این اندیشمندان گاه کتب و رسائلی مستقل در باب طبقهبندی علوم نگاشتهاند. ازجمله این کتب مستقل میتوان رسالۀ اقسام العلوم العقلیة ابن سینا، احصاء العلوم فارابی و اصناف العلوم الحکمیة ابوسهل مسیحی را نام برد.
تقسیمبندی علوم در تاریخ تمدن اسلامی، حرکتی علمی، مهم و تعیینکننده به شمار میآمد. از صدر اسلام تاکنون، تقسیمبندیهای مختلفی از دانش ارائه شده است. تقریباً نخستین تلاش جدی مسلمانان در این زمینه از سده سوم هجری و بهوسیلۀ ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی (185-252 ق) آغاز شد که بر مبنای تقسیمبندی ارسطو بود؛ ولی کتاب احصاءالعلوم فارابی قدیمیترین کتابی است که با چهارچوبی منسجم تقسیمبندیای تقریباً کامل و جامع از علوم ارائه میدهد. فارابی در این کتاب بیان داشته است که وقتی انسان بخواهد علمی را فراگیرد و در آن پژوهش کند، باید بداند که به چه کاری اقدام میکند و در چه چیز به پژوهش میپردازد و چه سودی از این کار حاصلش میشود و همچنین میتواند در میان علوم به مقایسه بپردازد تا بداند کدام علم برتر و کدامیک سودمندتر است (گوتاس. 1390؛ کیانی. 1390؛ قنادی نژاد. 1398).
برادر وزیر معروف ابوالعباس خوارزمشاه، یعنی ابوالحسن سهل بن محمد سهلی (سهیلی)، از ابوسهل مسیحی خواست تا رسالهای در باب طبقهبندی علوم بنگارد. ابوسهل احتمالاً در بین سالهای 399 تا 404 ق رسالۀ اصناف العلوم الحکمیه را برای ایشان به رشته تحریر درآورد. تنها یک نسخه از این رساله به شماره Acad 44 در کتابخانه لیدن هلند موجود است که در سال 1370 شمسی بهوسیلۀ محمدتقی دانشپژوه در مجله تحقیقات اسلامی به چاپ رسید (مسیحی. 1370).
در این رساله، ابوسهل علوم را تعریف و اقسام آن را بدون نظمی منطقی ذکر کرده است. او نخست علوم را به دو قسم کلّی و جزئی تقسیم میکند:
1. قسم اوّل را از باب تسمیه کلّ به جزء و نیز به دلیل اینکه این قسم از علوم به جمیع موجودات از جمیع وجوهشان نظر دارند، علم کلّی نامیده است. علم کلی هم به دو قسم، یعنی علم طبیعی و علم الهی (مابعدالطبیعه) تقسیم میشود.
2. قسم دوم، علم جزئی است که در آن، نظر در موجود خاص و خواص و لوازم آن، از جهت خاص بودنش است. این علم شامل علم طب، فلاحت (کشاورزی) و کیمیا است (مسیحی. 1370).
به باور ابوسهل مسیحی، علوم جزئی در مقایسه با علوم کلّی، علم نیستند؛ چون اول اینکه جزئی هستند و صرفاً در موجود خاص نظر دارند. دوم اینکه، ناقص هستند و در آن موجود خاص نیز همه وجوه را در نظر نمیگیرند. سوم اینکه، غیر حقیقی هستند؛ زیرا آن موجود خاص را همانطور که هست از نظر نمیگذرانند. درنهایت، باید گفت که علوم جزئی صرفاً نفس را آماده دریافت علوم کلّی میکنند (مسیحی. 1370).
علم الهی علمی است که نخست بهطور مطلق در موجود و انحای موجودات بسیط از حیث وجودشان نظر میافکند و سپس واحد و اقسام آن را مورد بررسی قرار میدهد. ابوسهل چنین علمی را فوق طاقت بشر میدانست و معتقد بود که تنها تعدادی محدود به درک آن رسیدهاند.
علم طبیعی هم علمی است که موجودات را از نظر مرکّب، کثیر و متغیّر بودن بررسی میکند. از نظر وی، تعداد افرادی که از این علم برخوردار میشوند بیشتر از کسانی هستند که دارای علم الهی هستند. این علم شامل هندسه و عدد، نجوم، موسیقی، علم المناظر و علم الحیل است.
ابوسهل غایت علم اخلاق، سیاست و امور مدنی را عمل میدانست و معتقد بود که این علوم از حیث مورد عمل واقع شدن، مقدّم بر علوم صرفاً علمی هستند، اما از حیث معلوم بودن، متأخّر از آن هستند. از نظر ابوسهل، ازآنجاکه در همه علوم امکان خطا و اشتباه هست، وجود ملاکی برای تشخیص صحیح از ناصحیح و حقّ از باطل لازم و ضروری است و علم منطق عهدهدار چنین امری است (مسیحی. 1370).
درباره جایگاه دانش پزشکی (صناعة الطب) از دیدگاه ابوسهل مسیحی، باید گفت که او در رسالۀ خود علم طب را از علوم جزئیه میدانست و آن را همراه با علم کشاورزی جزء صناعات مهنیّه، یعنی دانشهای کاربردی آورده است. این نوع برداشت از جایگاه پزشکی در میان علوم، از اصول ارسطویی اقتباس شده که با برداشت جالینوس متفاوت است. ابوسهل علم طب را به دو شاخه علمی و عملی تقسیمبندی کرده است.
1. شاخه علمی طب، نگاه به بدن انسان از نظر سالم یا بیمار بودن جسم با آگاهی به سلامت و بیماری و دلایل آن است. ابوسهل بهترین کتب در این شاخه را کتب شانزدهگانۀ جالینوس و تفاسیر او بر کتب بقراط معرفی میکند.
2. شاخه عملی طب، حفظ سلامتی انسان تا زمانی است که سالم باشد و همچنین بازگرداندن سلامتی به شخص بیمار است. او بهترین کتب در این شاخه را المیامر جالینوس، کنّاش فولس، کناش اهرن اسکندرانی، کناش مسیح دمشقی، کناش ابن سرابیون و الجامع الکبیر محمّد بن زکریای رازی میداند (مسیحی. 1370؛ شریعت پناهی. 1393).
خلاصه اینکه، ابوسهل مسیحی در رسالۀ اصناف العلوم الحکمیّه، علوم را شامل دو قسم کلّی و جزئی میداند. علم طب را در زمره علوم جزئیه که علوم کاربردی هستند، میآورد و به دو شاخه علمی و عملی تقسیم میکند.
منابع:
- اسماعیلی، حمیدرضا (1399). ابوسهل مسیحی جرجانی استاد ابوریحان بیرونی و ابوعلی سینا. گرگان: میرداماد.
- مسیحی جرجانی، ابوسهل (1370). «اصناف العلوم الحکمیه». به کوشش محمدتقی دانشپژوه. مجله تحقیقات اسلامی. شماره 9. ص 211-219.
- گوتاس، دیمیتری (1390). «نظریه پزشکی و روش علمی در عصر ابن سینا». ترجمه دکتر سیدمهدی حسینی. ماهنامه علمی تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت. شماره 8. ص 56-60.
- کیانی فرید، مریم (1390). «تقسیمات علوم از منظر اندیشمندان متقدم». مجله سوره اندیشه. شماره 54 و 55. ص 170-178.
- قنادی نژاد، فرزانه (1398). «طبقهبندی علوم از دیدگاه دانشمندان دوره اسلامی از قرن 2 هجری تا عصر حاضر». مجله مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات. دوره 30 شماره دوم.
- شریعتپناهی، سیدماهیار (1393). «دانش طب و طبقهبندی علوم در تمدن اسلامی». فصلنامه علمی-پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی. شماره 14. ص 33-50.
نویسنده:
سرهنگ پزشک حمیدرضا اسماعیلی
بیمارستان 560 ارتش- گرگان