متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
نقش سوره مبارک انشقاق در ارتقای سلامت معنوی
از چالشهای معنوی بیماران، پرسش درباره معنای زندگی است. اینکه انسان چه تفسیری از زندگی خود دارد و چه هدفی را برای آن در نظر گرفته است، تأثیر زیادی بر ارزشها و درنهایت، عملکرد او میگذارد. برخی معتقدند که برای زندگی انسان، هیچ هدفی وجود ندارد و معنای آن در بیمعنایی است و در مقابل، بسیاری از متفکران معتقدند که زندگی دارای غایت و معناست. قرآن کریم بهصورت روشن، زندگی را دارای هدف و غایت میداند و از تعبیرها و تفسیرهای مختلف برای بیان این معنا بهره برده است. سوره مبارکه انشقاق از سورههای مهم دراینباره است و تفسیری خاص از زندگی انسان را به دست میدهد که میتواند در پاسخ به این چالش معنوی بیماران مؤثر باشد و آثار خوبی برای آرامشبخشی به بیماران داشته باشد. در این راستا، سوره مبارکه انشقاق بهاختصار توضیح داده میشود و در ضمن، به نقش آن در حل بخشی از چالشهای معنوی بیماران اشاره میشود.
سوره مبارک انشقاق از دو دسته آیه تشکیل شده است؛ آیات 1 تا 15 و آیات 16 تا 25.
آیات 1-15
بسْم اللّه الرّحْمن الرّحیم
﴿إذا السّماء انْشقّتْ (1) و أذنتْ لربّها و حقّتْ (2) و إذا الْأرْض مدّتْ (3) و ألْقتْ ما فیها و تخلّتْ (4) و أذنتْ لربّها و حقّتْ (5) یا أیّها الْإنْسان إنّک کادحٌ إلى ربّک کدْحاً فملاقیه (6)؛ در آن هنگام که آسمان [کرات آسمانى] شکافته شود و تسلیم فرمان پروردگارش شود- و سزاوار است چنین باشد- و در آن هنگام که زمین گسترده شود و آنچه در درون دارد بیرون افکنده و خالى شود و تسلیم فرمان پروردگارش گردد- و شایسته است که چنین باشد- اى انسان! تو با تلاش و رنج بهسوی پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى کرد!﴾.﴿فأمّا منْ أوتی کتابه بیمینه (7) فسوْف یحاسب حساباً یسیراً (8) و ینْقلب إلى أهْله مسْروراً (9) و أمّا منْ أوتی کتابه وراء ظهْره (10) فسوْف یدْعوا ثبوراً (11) و یصْلى سعیراً (12) إنّه کان فی أهْله مسْروراً (13) إنّه ظنّ أنْ لنْ یحور (14) بلى إنّ ربّه کان به بصیراً (15)؛ پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود، بهزودی حساب آسانى براى او مىشود و خوشحال به اهل و خانوادهاش بازمىگردد و امّا کسى که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود، بهزودی فریاد مىزند واى بر من که هلاک شدم و در شعلههاى سوزان آتش مىسوزد؛ چراکه او در میان خانوادهاش پیوسته مسرور بود! او گمان مىکرد هرگز بازگشت نمىکند! آرى، پروردگارش نسبت به او بینا بود (و اعمالش را براى حساب ثبت کرد)!﴾.
آیات 1 تا 6 با طرح شرطهای پیاپی، خبر از روزی میدهد که آسمان با فرمانبرداری از پروردگارش شکافته میشود و زمین با پذیرش دستور الهی کشیده میشود و آنچه در دل دارد؛ مثل معادن، افرادی که در دل خاک آرمیدهاند و ... را خالی میکند و خدای سبحان با اشاره به این روز میفرماید که انسان در چنین روزی با خدای خود ملاقات خواهد کرد. در واقع، این آیات تفسیر و تعریفی خاص از زندگی انسان به دست میدهند. ازنظر این سوره، زندگی انسان از زمانی که متولد میشود تا زمان مرگ و انتقال به زندگی بعدی، عبارت است از حرکت به سوی خداوند و درنهایت، ملاقات با حضرت حق. البته این حرکت با سختیها همراه است. این مفهوم در آیات و سورههای دیگر قرآن کریم هم تکرار شده است و از ملاقات با خداوند بهعنوان یک نقطه عطف در زندگی انسان یاد کرده و بیانگر سیر دائمی تکامل موجودات به سوی پروردگار است: ﴿و أنّ إلى ربّک الْمنْتهى (نجم: 42)؛ و اینکه همه امور به پروردگارت بازمىگردد﴾ و ﴿و إلى اللّه الْمصیر (فاطر: 18)؛ بازگشت همه به سوى خداوند است﴾.
خطاب «یا ایها الانسان» که همه نوع انسان را شامل میشود، نشان میدهد که خداوند نیروهای لازم برای این حرکت مستمر به سمت «الله» را در وجود انسان قرار داده است و تأکید بر عنوان «رب» اشاره به این مهم دارد که این سعی و تلاش و تعریف از زندگی، جزئی از برنامه ربوبیت و تکامل و تربیت انسان است. همه ما مسافرانی هستیم که از سر حد عدم بار بسته و به اقلیم وجود گام نهادهایم.
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود اینهمه راه آمدهایم
این حرکت و درنهایت ملاقات، بر اساس حکم قطعی پروردگار است. همان پروردگاری که به آسمان با آن عظمت فرمان شکافته شدن میدهد و آسمان، چون دستور از سوی پروردگار و مالک مدبّرش صادر شده است، فرمان میبرد، و همو به زمین با این عظمت، دستور کشیده شدن میدهد و زمین گوش به فرمان خدای سبحان است. همان خدا حکم کرده است که زندگی انسان عبارت باشد از حرکت با سختی به سوی پروردگار و ملاقات با او و این لاجرم اتفاق میافتد. آنچه در این میان اختیاری است، نوع ملاقات با خداوند است. برخی سرور و خوشی اخروی را انتخاب کردند و عاقبت، حساب آسان و بهشت نصیبشان شد، و برخی سرور این دنیا را هرچند آمیخته به هزاران مشکل و سختی برگزیدند و آخرت را منکر شدند و پشت به خدا حرکت کردند که عاقبتشان آتش جهنم شد.
آیات 16-25
﴿فلا أقْسم بالشّفق (16) و اللّیْل و ما وسق (17) و الْقمر إذا اتّسق (18) لترْکبنّ طبقاً عنْ طبقٍ (19) فما لهمْ لا یؤْمنون (20) و إذا قرئ علیْهم الْقرْآن لا یسْجدون (21) بل الّذین کفروا یکذّبون (22) و اللّه أعْلم بما یوعون (23) فبشّرْهمْ بعذابٍ ألیمٍ (24) إلاّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات لهمْ أجْرٌ غیْر ممْنونٍ (25)؛ سوگند به شفق، و سوگند به شب و آنچه را جمعآورى مىکند، و سوگند به ماه آن گاه که بدر کامل مىشود، که همه شما پیوسته از حالى به حال دیگر منتقل مىشوید (مراحل را یکی پس از دیگری طی میکنید). پس چرا آنان ایمان نمىآورند؟! و هنگامى که قرآن بر آنها خوانده مىشود سجده نمىکنند؟! بلکه کافران پیوسته آیات الهى را انکار مىکنند! و خداوند آنچه را در دل پنهان مىدارند بخوبى مىداند! پس آنها را به عذابى دردناک بشارت ده! مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، که براى آنان پاداشى است قطعنشدنى!﴾
این آیات، برای ملموستر نشان دادن حرکت انسان به سوی خداوند و ملاقات با او، به طی مراحل بهوسیله انسان توجه داده است. اینکه انسان میبیند مراحل زندگی را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد. به تعبیر قرآن، روزگاری چیز قابل ذکری نبود و خداوند او را از نطفهای به وجود آورد، مراحل متعددی را در رحم مادر پشت سر گذاشت و به دنیا آمد، و مراحل مختلف مثل نوزادی، کودکی، نوجوانی و جوانی و... را پشت سر میگذارد. همه این موارد بیانگر این حرکت هرچند بهتدریج، ولی قطعی و گریزناپذیر است.
حال که زندگی انسان عبارت است از حرکت به سوی پروردگار و ملاقات با او و این حرکت را میتوان با طی مراحل بهروشنی نگریست و در این ملاقات، برخی با رحمت خداوند و برخی با غضب حضرت حق مواجه خواهند شد، انسان عاقل باید به دنبال راهی تضمینی برای ملاقات خوب با پروردگار باشد و تنها راهی که میتواند چنین تضمینی بدهد، رسول خداﷺ و جانشینان به حق آن حضرت و کتاب خداوند است که برای هدایت بشر نازل شده است. بنابراین، بسی جای تعجب است که انسان ایمان نمیآورد و وقتی کتاب مقدس الهی برایش قرائت میشود، سجده نمیکند.
همانطور که ملاحظه میشود، این سوره مبارکه نکاتی ویژه در معنای زندگی و تفسیر ما از حیات دنیایی به دست میدهد؛ زندگی انسان یعنی حرکت به سوی پروردگار و ملاقات با او. این مطلب، به تفسیر انسان از زندگی سامان میدهد. وقتی فرد چنین تفسیری از زندگی دنیوی خود داشته باشد، به دنبال ارزشهایی متناسب با آن خواهد بود و عملکرد متناسب با آنهم از او سر خواهد زد. در چنین نگاهی، اموری ارزشمند تلقی میشود که کمککننده به ملاقات مطلوب با خدای سبحان باشد و اموری بیارزش تلقی خواهد شد که برای این ملاقات سرنوشتساز مضر یا بیفایده باشد.
روشن است فردی که خود و زندگی دنیا را آفریده حضرت حق میداند و زندگی را حرکتی سخت به سوی ملاقات با «الله» تفسیر میکند و بزرگترین دغدغهاش ملاقات با خداوند و آمادگی برای آن اتفاق حیاتی است، با فردی که گمان میکند دنیا بهصورت تصادفی به وجود آمده و مشکلاتی نظیر بیماری نیز اتفاقی و برحسب تصادفی کور در زندگی او قرار گرفته است و درنهایت نیز به صورتی اتفاقی با مرگ از صحنه هستی محو و نابود میشود، بسیار تفاوت خواهد داشت.
زندگی انسان در این دنیا همراه با سختیهاست. تعبیر ﴿یا أیّها الْإنْسان إنّک کادحٌ إلى ربّک کدْحاً فملاقیه﴾ بیانگر وجود سختیها در حرکت به سوی پروردگار است؛ نکتهای که در دیگر آیات قرآن و روایات ائمه اطهار(علیهمالسلام) هم تکرار شده است. در سوره مبارکه بلد میخوانیم: ﴿لقدْ خلقْنا الْإنْسان فی کبدٍ (بلد: 4)؛ ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)!﴾ تعبیر «فی کبد» حاکی از آن است که انسان غرق در سختیهاست و سختیها او را فراگرفته است.
توجه به این نکته باعث میشود که انسان سختیها را بخشی از واقعیات عالم بداند که گریزی از آن نیست و دیگر اینکه، این مشکلات و سختیها تحت ربوبیت و مدیریت خدای متعال است؛ بنابراین از روی تصادف کور و بیهدف و بیفایده نیست. چنین تفسیری میتواند سختیها و مشکلات برآمده از بیماری را تحملپذیرتر کند. فردی که تصور میکند هدف از زندگی رسیدن به رفاه مطلق است، وجود مشکلات و سختیها را مزاحم و مانع رسیدن به این هدف ارزیابی میکند و در مقابل، فردی که سختیهای زندگی را بخشی از فرایند زندگی و همراه و همزاد انسان بداند، راحتتر آن را میپذیرد و با آن کنار میآید و با آرامش بیشتر به مقابله با آن میپردازد.
بیماران با بیماریهای سخت و مزمن، به مناسبت شرایط سختی که در آن قرار دارند، بیشتر متوجه معنای زندگی و معنای درد و رنجی که متحمل میشوند، میگردند. ممکن است انسان زمانی که غرق در خوشیها و رفاه است، از هدف و غایت زندگی خود غافل گردد؛ ولی وقتی با مشکلی، مثل بیماری و عوارض ناشی از آن مواجه میگردد، به دلیل نیازی که دارد، بیشتر متوجه هدف خلقت میگردد و دوست دارد معنایی برای درد و رنج خود بیابد. این سوره غایت زندگی انسان و نقطه عطف و اوج آن را ملاقات با پروردگار دانسته است. زندگی انسان هم عبارت است از سیر به سوی خدای متعال که البته این سیر با سختیهای خاص خود همراه است تا به ملاقات سرنوشتساز با حضرت حق برسد.
نکته قابل توجه برای درمانگر اینکه، پیش از ارائه سوره یادشده و توجه دادن به تفسیر خاص این سوره از زندگی انسان، مناسب است با طرح پرسشهایی، ذهنیت بیماران را با موضوع خاص این سوره مشغول سازند. همچنین، به تأثیر انواع تفسیرها از زندگی و تأثیر آن در فهم و کنار آمدن با شرایط خاصی که در آن واقع شدهاند، توجه داده شود. از بیمار بخواهید به پرسشهای ذیل پاسخ دهد.
- شما چه هدفی از زندگی خود دارید و بر اساس آن، چه تفسیری از زندگی در ذهن دارید؟
- این هدف چه تأثیری بر ارزشهای شما دارد؟
- از بیماران بخواهید بهصورت نمونه، چند ارزش از ارزشهای خود را مطرح و میزان تطابق این ارزشها با اهداف خود و تفسیری را که از زندگی دارند، بیان کنند.
- هدف و تفسیر شما از زندگی دنیوی، چه تأثیری بر عملکردتان میگذارد؟
پس از پاسخ به این پرسشها، سوره مبارکه انشقاق قرائت و تفسیر گردد و پس از اتمام، دوباره از بیماران بخواهید به پرسشهای یادشده پاسخ دهند و تفاوت پاسخهای خود را با پاسخهای قبلی بسنجند و درباره آنها مباحثه و گفتگو کنند.
پیشنهاد میشود جدولی طراحی گردد و از بیماران خواسته شود که چند نمونه از دغدغههای ذهنیشان را که برایشان اهمیت بیشتری دارد و ذهنشان را درگیر کرده است، بر اساس این سوره تحلیل کنند و خطاهای شناختی احتمالی خود را شناسایی و اصلاح نمایند.
منابع:
- قرآن کریم.
- مکارم شیرازى، ناصر و همکاران(1371). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیة.
- صبوحی، علی و همکاران ( 1394). تدبر در قرآن کریم. قم: مؤسسه تدبر در کلام وحی.
نویسنده:
دکتر محمود شکوهیتبار
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم