احکام پیوند اعضا (3): دلایل جواز قطع عضو از بدن

در شماره پیشین، دلایل حرمت برداشت عضو از بدن مؤمن را برشمردیم. در این شماره، دلایل جواز برداشت عضو از بدن را بررسی می کنیم.

دلایل جواز قطع عضو از بدن
1- قاعده سلطنت
قاعده سلطنت یا تسلیط به معنای تسلط کامل مالک بر اموال خود است؛ یعنی مالک مجاز است هر کاری می‌خواهد با اموال و دارایی‌های خود انجام دهد، مگر مواردی که با دلیلی دیگر، از شمول این قاعده استثنا شده باشند (مصطفوی‌نیا. 1429 ق). به‌طریق‌اولی، انسان که بر اعضای بدن خود مالکیت تکوینی دارد مجاز به هر گونه دخل و تصرف در اعضای بدن خود است، مگر مواردی که با دلیلی دیگر، از شمول این قاعده استثنا شده باشند.

2- تفویض امور به مؤمن
در احادیث مختلف چنین آمده است که خدای تعالی امور مؤمن را به خود او تفویض کرده و او را صاحب‌اختیار و زمامدار امور خود قرار داده است؛ ازجمله روایت منسوب به امام صادق(علیه‌السلام) که می‌فرماید: «عن أبی‌عبدالله (علیه‌السلام) قال: إن الله تبارک وتعالى فوض إلى المؤمن کل شیء إلا إذلال نفسه (الحر العاملی. 1414 ق: 157)؛ خداوند همه چیز را به مؤمن تفویض کرده است، جز ذلیل کردن خودش».‏
به‌طبع، تفویض همه امور به معنی اذن تصرف در همه چیز است، مگر آنچه با دلیلی دیگر، از شمول این تفویض خارج شده باشد. پس طبق این قاعده اهدای عضو جایز است، مگر اینکه دلیلی معتبر برای حرام دانستن آن ارائه شود؛ مانند اینکه باعث خوار شدن مؤمن شود.
3- اختیار مجنی‌علیه در قصاص یا اخذ غرامت
در فقه اسلامی، مجنی‌علیه مخیر است جانی را قصاص یا او را عفو کند. این عفو می‌تواند بلاعوض یا به ازای دریافت عوض باشد؛ ولی در هر صورت، این مجنی‌علیه است که باید برای قصاص نشدن جانی رضایت دهد. با توجه به اینکه مجنی‌علیه مختار است در مقابل دریافت وجه از جنایت جانی چشم‌پوشی کند، می‌توان گفت که به‌طریق‌اولی با دریافت وجه می‌تواند اختیاراً عضو مورد توافق بدنش را برای قطع شدن و پیوند در اختیار طرف مقابل قرار دهد.
4- ارزش ایثار
ایثار و ازخودگذشتگی ازجمله مفاهیمی است که به‌عنوان ارزش در حوزه دین مطرح می‌شود. از ایثار به‌عنوان یکی از مکارم اخلاق، بلکه بالاترین و برترین آن‌ها یاد شده است. احادیث بی‌شماری از حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مدح ایثار نقل شده است؛ ازجمله: «الإیثار أعلى المکارم» (تمیمی آمدی. 1410 ق: 54)؛ «ألإیثار أعلى مراتب الکرم و أفضل الشّیم» (تمیمی آمدی. 1410 ق: 76) و «ألإیثار أحسن الإحسان و أعلى مراتب الإیمان» (تمیمی آمدی. 1410 ق: 90). به‌طبع، ایثار نیز مانند دیگر ویژگی‌های انسان می‌تواند دستخوش افراط‌وتفریط شود.‏ لذا به موازات آموزه‌‌های دینی برانگیزاننده ایثار، آموزه‌هایی نیز وجود دارد که ما را به اعتدال در ایثار رهنمون می‌سازد؛ ازجمله آیاتی در قرآن مجید که به میانه‌روی و اعتدال در ایثار امر می‌کنند و از افراط‌وتفریط در ایثار نهی می‌کنند؛ به‌عنوان‌مثال در آیه 29 سوره مبارکه اسراء آمده است: ﴿ولا تجْعلْ یدک مغْلوله إلى عنقک ولا تبْسطْها کلّ الْبسْط فتقْعد ملومًا محْسورًا؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده‌دستی منما تا ملامت‏ شده و حسرت‏زده بر جاى مانى﴾.
همچنین، روایاتی به دست ما رسیده که مضمون آن‌ها چنین است که اگر اقدام برای حل مشکل برادر دینی‌ات، ضرری به تو می‌رساند که بیش از نفعی است که به او می‌رسد، اقدام نکن؛ ازجمله از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: «عن أبی عبدالله (علیه‌السلام) قال: لا تدخل لاخیک فی أمر مضرته علیک أعظم من منفعته له» (الحر العاملی. 1414 ق: 316).
5- ارزش احیاء نفس
در آیه 32 سوره مبارکه مائده آمده است: ﴿ومنْ أحْیاها فکأنّما أحْیا النّاس جمیعًا؛ هر کس کسى را زنده کند، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است﴾. اهداء عضو به مؤمن و بازگرداندن او به زندگی طبیعی را شاید بتوان نوعی احیاء نفس به شمار آورد که برای آن اجری عظیم وعده داده شده است.
تا اینجا دلایل حرمت و جواز اهدای عضو را بررسی کردیم. ان‌شاءالله در شماره بعد به نتیجه‌گیری و ارائه حکم کلی اهدای عضو خواهیم پرداخت.

منابع:
- الحر العاملی، محمدبن الحسن (1414 ق). وسائل الشیعه. قم : مؤسسه آل البیت(علیهم‌السلام) لاحیاء التراث. جلد 16. ص 163 و 157.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد (1410 ق). غررالحکم و درر الکلم. قم: دارالکتاب الاسلامی. ص 54، 76 و 90.
- مصطفوی‌نیا، سیدکاظم (1429 ق). القواعد مائه قاعده فقهیه معنی و مدرکا و موردا. قم: مؤسسه نشر اسلامی. ص 136.
- مکارم شیرازی، ناصر (1411 ق). القواعد الفقهیة. قم: مدرسه الامام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام). جلد 2. ص 23.

 

نویسنده:

احمد مشکوری

دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم