متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
نگاه کلنگر به سلامت در آموزههای اسلامی
مسئله سلامت و انسان سالم، از موضوعات بااهمیتی است که ماهیتی میانرشتهای دارد و میتواند در دانشهای مختلف مانند پزشکی، دینشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی، اخلاق، فلسفه و عرفان مورد بحث قرار گیرد. البته روشن است که در بین علوم یادشده، علوم پزشکی بیش از همه علوم با این موضوع مرتبط است. دین نیز از منظری دیگر موضوع سلامت را مورد توجه قرار داده است. ارتباط دین و سلامت از مباحثی مهم است که در چند دهه اخیر بیش از گذشته مورد توجه محققان قرار گرفته است. دین مبین اسلام برای این مسئله اهمیت بسیاری قائل است؛ بهگونهای که علم سلامت را همطراز و عدل علم ادیان قرار داده است؛ پیامبر اکرمﷺفرمود: «العلْم علْمان علْم الْأدْیان و علْم الْأبْدان؛ علم بر دو گونه است، علم ادیان و علم بدنها». عمل به بسیاری از واجبات و محرمات الهی نیز پیشگیری از ابتلای به امراض جسمی و روحی و تأمین سلامت را در پی دارد.
پیامبر اکرمﷺ از نعمت سلامتی، بهعنوان نعمت پنهان و ناشناخته یاد کرده است: «قال رسول اللّهﷺ: نعْمتان مجْهولتان الْأمْن و الْعافیة». امام علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه، از بیماری جسمی و روحی بهعنوان «بلا» یاد کرده است: «و قال(علیهالسلام) ألا و إنّ من الْبلاء الْفاقة و أشدّ من الْفاقة مرض الْبدن و أشدّ منْ مرض الْبدن مرض الْقلْب؛ فقر بلاست و سختتر از فقر، بیماری جسمی است و سختتر از بیماری جسمی، بیماری قلبی است». امام رضا(علیهالسلام) نیز درباره سلامتی فرمود: «الْعافیة ملْکٌ خفی؛ سلامتی دارایی مخفی است».
وجود روایات فراوان در حوزه سلامت نیز گویای اهمیت این موضوع در نگاه اسلام است. دانشمندان در طول تاریخ برداشتها و تعریفهای مختلفی از سلامتی داشتهاند و بر اساس آن رویکردهای متفاوتی در پیش گرفتهاند. در ادامه، به سه رویکرد عمده در این زمینه اشاره میشود و تبیین میشود که آموزههای مطرحشده در متون دینی اسلامی به کدام رویکرد نزدیکتر است.
رویکرد فراطبیعی
نخستین رویکرد، رویکرد فراطبیعی است. در تمدنها و فرهنگهای نخستین، عمدتاً به تبیین بیماری بر اساس عوامل فراطبیعی میپرداختند و بر آن بودند که با کشف و رفع این عوامل، از درد و آلام افراد بکاهند؛ برای نمونه میتوان از یونانیها و رومیها نام برد که علل و عوامل فراطبیعی را باعث بیماری میدانستند و به راههایی مثل جنگیری، دعا، موعظه و روشهای مشابه آن برای دستیابی به سلامتی متوسل میشدند.
رویکرد زیستی-پزشکی
در این رویکرد، اصول فیزیولوژیکی، تنها توجیهات پذیرفتنی در سلامت و بیماری است. همه اختلالات ناشی از عوامل جسمی شناخته شده یا قابل شناخت است و بیماری عمدتاً از میکروبها، ژنها و مواد شیمیایی و مانند آنها ناشی میشود. این رویکرد، سالها بر مجامع علمی حاکم بود و در قرن بیستم رویکرد غالب به شمار میرفت و مدتها طول کشید تا تعدیل شود و نقش عوامل غیر فیزیولوژیکی در سلامت نیز مورد توجه قرار گیرد. برخی، کلود برنارد را از نخستین پزشکانی دانستهاند که به سهم عوامل روانشناختی در بیماری جسمانی اشاره کرد.
متخصصان در رویکرد یادشده، نگاهی مکانیکی به جسم انسان داشتند و آن را به شکل یک ماشین، و بیماری را اختلال در کار ماشین تصور میکردند که پزشک وظیفه دارد این ماشین را ترمیم و تعمیر کند. فیلسوفان این رویکرد را «تحویلگرایی زیستشناختی» (biological reductionism ) نامیدهاند؛ به دلیل اینکه انسان را به ارگانیسم بیولوژیک و پزشکی را به زیستشناسی تقلیل داده است. دیوید مکللند، از محققان روانشناسی سلامت، این رویکرد را رویکردی مکانیکگرایانه توصیف کرده است و دراینباره مینویسد: «با بدن، مانند ماشینی رفتار میشود که با حذف یا جایگزین ساختن بخش بیمار یا از بین بردن جسم خارجیای که دلیل مشکل است، تعمیر میشود».
رویکرد کلگرایانه
در این رویکرد، افزون بر عوامل زیستی سلامت، به عوامل روانی، اجتماعی و معنوی نیز توجه میشود. این رویکرد مبتنی بر سیستمهای کلی و بر آن است که هیچ چیزی بهطور مجزا وجود ندارد و محققان را به داشتن دیدگاهی فراگیر درباره حرفه خود دعوت میکند تا آثار درمانشان را بر «کل» بیمار بسنجند، نه فقط بخشی که میخواهند «تعمیر کنند» و این نقطه مقابل رویکرد زیست- پزشکی است که کل را نادیده میانگارد و تنها به عوامل زیستی توجه دارد و بیمار را بهعنوان یک شخص فراموش میکند. البته رویکرد کلگرایانه عوامل زیستی را نادیده نمیگیرد. همانطور که جورج انگل در رسالهای در سال 1977 در دعوت به بسط الگوی زیست-پزشکی نوشت: «ما اکنون با این ضرورت و کار خطیر مواجهیم که رهیافت به بیماری را بسط دهیم تا شامل امور روانی-اجتماعی هم بشود، بیآنکه مزایای بیشمار رهیافت زیست- پزشکی فدا شوند».
توجه به آموزههای اسلامی نشان میدهد که نگاه اسلام بسیار نزدیک به نگاه کلگرایانه است. امام علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه، درباره ارتباط تقوا و سلامت جسمی میفرماید: «فإنّ تقْوى اللّه... شفاء مرض أجْسادکمْ؛ همانا تقوای الهی... شفای بیماری جسم شماست». علما در تفسیر این فراز نوشتهاند: انسان باتقوا به دلیل اینکه از حسد، کینه، بخل، طمع و ... که آثار زیانباری بر سلامتی افراد دارد، از بسیاری بیماریهای جسمی مصون است.
همچنین، وجود دعاهای فراوان و آیات قرآن که خواندن آن برای بیماران توصیه شده است و نیز روایات فراوانی که خطاب به خود بیمار، همراهان و پرستاران صادر شدهاند و در راستای پاسخگویی به چالشهای معنوی بیماراناند، همگی بیانگر نگاه کلگرایانه به انسان است.
نگاه دانشمندان طب سنتی اسلامی نیز بر نگاه کلگرایانه قابل تطبیق است؛ برای نمونه ابن سینا درباره سلامتی چنین مینویسد: «سلامتی و صحت، تابع اعتدال مزاج و درستی اندامهاست و نگاه داشتن مزاج و اندام میسر نیست، الّا به رعایت اعتدال چیزی چند که بی آن نتوان بود و آن را ضروریات خوانند؛ مثل رعایت هوا و غذا و شراب و حرکت و سکون و شادی و اندوه و غضب و خوابوبیداری و گشادگی و بستگی که بی اینها زندگانی میسر نیست». همچنین در جای دیگر مینویسد: «و النفوس السلیمه التی هی علی الفطره و لم تفظظها مباشره الامور الارضیه الجاسیه؛ نفوس سلیمه نفوسی هستند که بر فطرت اصلی خود باقی هستند و از برخورد با امور زمینی، غلیظ و خشن نشده و از لطافت خارج نشده باشد».
محمدبن زکریای رازی نیز بیماریهای روحی و روانی را با بیماریهای جسمی مرتبط میدانست و به همین دلیل کتاب «الطب الروحانی» را بهمنظور درمان بیماریهای اخلاقی و روانی که تباهی جسم و جان را به همراه دارد و مانع تندرستی کامل- که مقصود پزشک- است، تألیف کرد.
منابع:
- عباسی، ولیالله (1397). «قرآن کریم و رویکرد کلگرایانه به سلامت». مقاله اولین همایش ملی پژوهشهای میانرشتهای قرآن و انگارههای علوم زیستی.
نویسنده:
محمود شکوهیتبار
دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم، قم، ایران.