متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
معنای زندگی
معنای زندگی، پرسشی فلسفی و وجودی است که قرنها، انسانها را درگیر خود کرده است؛ نکتهای که بهخصوص در مشکلات، رنجها، بیماریها، شکستها و تلخکامیها بیشتر اثر خود را نشان میدهد. انسان حقیقتجو همواره با این پرسش که آدمی کیست، از کجا و برای چه آمده و به کجا خواهد رفت، روبرو بوده است. «تلاش برای یافتن معنایی در زندگی، نیروی اصیل و بنیادی است، نه توجهی ثانویه از کششهای غریزی انسان» (فرانکل. 1399: 110). جستجوی معنای زندگی، بخشی جداییناپذیر از تجربه انسان است و میتواند اثری عمیق بر بهزیستی، شادی و احساس رضایت ما داشته باشد. داشتن هدف و معنا در زندگی برای بهزیستی روانی و عاطفی ما ضروری است. مطالعات بهطور مداوم نشان دادهاند افرادی که احساسی قوی از معنا و هدف در زندگی دارند، شادتر و انعطافپذیرترند و بهتر میتوانند با استرس و ناملایمات کنار بیایند. آنها همچنین میزان افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات سلامت روانی کمتری دارند. افزون بر این، جستجوی معنا و هدف میتواند ما را به تلاش برای رشد شخصی، شرکت در فعالیتهای معنادار و کمک به جامعه بر انگیزد. همچنین، میتواند به ما کمک کند تا دنیای اطراف خود را درک کنیم، جایگاه خود را در جهان بشناسیم و با خدای سبحان ارتباط برقرار کنیم.
هرچند نظام معرفت دینی پاسخی کلی به معنای زندگی میدهد، ولی تجربه معنای زندگی توسط افراد میتواند شخصی و ذهنی و برای هر فردی منحصربهفرد باشد. برخی از مردم معنا و هدف را از طریق کار خود مییابند، برخی دیگر از طریق روابط خود و برخی با معنویت و طبیعتاً افراد دیندار در پرتو آموزههای دینی، به دنبال یافتن معنای زندگی خود هستند.
ازنظر قرآن کریم، هستی توسط وجودی حکیم، علیم و بر اساس حکمت و هدف آفریده شده است و هرگز عبث و باطل نیست. انسان نیز متناسب با این هدف طراحی و صورتگری شده است. درنهایت نیز بازگشت همه بهسوی همان خالقی است که انسان و کل هستی را آفریده است. خداوند در سوره مبارک تغابن میفرماید: «خلق السّماوات و الْأرْض بالْحقّ و صوّرکمْ فأحْسن صورکمْ و إلیْه الْمصیر (تغابن: 3)؛ خدا آسمانها و زمین را به حق (و نظم احسن اتقن) آفرید و شما آدمیان را به زیباترین صورت برنگاشت، و بازگشت همه خلایق بهسوی اوست». مراد از «حق» در این آیه مخالف باطل است و باطل به این معناست که آسمان و زمین بدون هدف خاصی آفریده شده باشد و منظور از «فأحْسن صورکمْ»، عبارت است از اینکه ویژگیها و صفات انسان با هم و با مجموع هدفی که به خاطر آن ایجاد شده است متناسب باشد (طباطبایی. 1417 ق: 19/295). در مقابل، خداوند خلقت عبث و بازیگونه را از آفرینش به دور دانسته است و میفرماید: «و ما خلقْنا السّماوات و الْأرْض و ما بیْنهما لاعبین ما خلقْناهما إلاّ بالْحقّ (دخان: 38-39)؛ و ما آسمانها و زمین و آنچه را بین آنهاست به بازیچه خلق نکردیم؛ آنها را جز به حق (و از روی حکمت و مصلحت) نیافریدیم...». این آیه بیان میکند که خلقت آسمانها و زمین عبث و بیهدف نیست (مکارم شیرازی و دیگران. 1374: 21/192). در خلقت، هیچ نوع بیهودگی و بیهدفی راه ندارد و در عمق وجود و حرکت و هدفش سرّی نهفته است؛ زیرا خداوند کار عبث انجام نمیدهد (فضلالله. 1419: 20/291). این مفهوم در آیات مختلف تکرار شده است؛ از جمله: «و ما خلقْنا السّماء و الْأرْض و ما بیْنهما باطلاً ذلک ظنّ الّذین کفروا (ص: 27)؛ و ما آسمان و زمین و هر چه را بین آنهاست بازیچه و باطل خلق نکردهایم، این گمان کافران است».
معنای زندگی را میتوان از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد. آنچه در این مقاله موردنظر است، معنای زندگی، بهعنوان یک تجربه ذهنی است که افراد برحسب درجات مختلفی که دارند، بهعنوان معنا در زندگی خود تشخیص میدهند و میتوانند از آن تجربه گزارش دهند و امکان اندازهگیری آن و بررسی ارتباط آن با نتایج مهم زندگی وجود دارد. تلاش شده است در این مقاله مفهوم معنای زندگی و ابعاد آن تبیین شود.
هرچند توافقی بر تعریف معنا در زندگی وجود ندارد؛ ولی برخی کوشیدهاند تعاریف موجود علمی از معنا را جمعبندی کنند؛ برای مثال King و همکارانش (2006. ص 180) حاصل تلاش خود در این مسیر را چنین گزارش کردهاند: زندگی زمانی معنادار میشود که فرد احساس کند در زندگیاش اهمیتی فراتر از موارد پیشپاافتاده یا لحظهای وجود دارد و هدف و انسجامی فراتر از هرجومرج در زندگی دارد. همچنین، Steger معنای زندگی را اینگونه تعریف کرد: «شبکهای از ارتباطات، درک و تفاسیر که به ما کمک میکند تا تجربیات خود را درک کنیم و برنامههایی را تدوین کنیم که انرژیمان را به سمت دستیابی به آینده مطلوب هدایت کند» Steger. 2012)). معنا به ما این حس را میدهد که زندگی ما اهمیت دارد و چیزی بیش از مجموع ثانیهها، روزها و سالهای ماست.
هر دو تعریف اجماع علمی بر مؤلفههای سهگانه معنای زندگی روشن میکند: درک و انسجام، هدف و اهمیت وجودی که در ادامه بهاختصار به توضیح هرکدام میپردازیم.
درک/انسجام
انسان علاقهمند است که درکی از زندگی خود و بهصورت فراگیرتر، از جهان داشته باشد. تجربه درک زندگی عبارت است از اینکه فرد بتواند تمام جنبههای گذشته، حال و آینده خود را در یک کل منسجم ادغام کند (2016 George & Park.). در برخی پرسشنامهها برای سنجش آن از گزارههای ذیل استفاده کردهاند:
«من میتوانم چیزهایی را که در زندگیام اتفاق میافتد، معنا کنم» و «با نگاهی کلی به زندگیام، همه چیز برای من واضح به نظر میرسد» (George & Park. 2017).
هدف
هدف، از ابعاد مهم معنای زندگی است و در بیشتر موارد، آن را مساوی با معنای زندگی در نظر گرفتهاند. اهداف، اغلب با جنبههای اصلی هویت سازگار است و ممکن است به توسعه خودشناسی کمک کند (برانک. 2011). اگرچه اهداف و انگیزه در مفهوم زندگی هدفمند نقش اساسی دارند، اما هدف در زندگی، فراتر از تعقیب هدف است. هدف کلی زندگی به سایر اهداف جهت میدهد و رفتارها را مدیریت میکند. هدف فراگیر به استراتژیهای خودتنظیمی کارآمد منجر میشود، اهداف میانی مرتبط را برجسته و تصمیمگیری را تسهیل میکند (Baumeister.1991)، و به تعهد و مشارکت بیشتر هدف منجر میشود George & Park. 2016)).
گویههایی که اهداف را در برخی پرسشنامه میسنجند عبارتاند از: «من حس خوبی از آنچه در زندگی به دنبال انجام آن هستم، دارم» و «من اهداف خاصی در زندگی دارم که مرا وادار به ادامه دادن میکند» (Costin & Vignoles. 2020).
اهمیت/اهمیت وجودی
مفهوم اهمیت یا اهمیت وجودی به میزانی اشاره دارد که یک فرد معتقد است زندگی او اهمیت دارد. به این معنا که وجود او اثری پایدار بر جهان دارد. ازنظر بسیاری از نظریهپردازان، مردم نیاز دارند احساس کنند که زندگی آنها اهمیت دارد (George & Park. 2016). یافتههای تجربی حاکی از آن است که تضعیف درک اهمیت زندگی، معنای زندگی را کاهش میدهد ((Zhang et al. 2019. برای مثال، تجربه فراموش شدن، معنای زندگی را کاهش میدهد (Ray et al. 2019).
برایناساس، معنای زندگی موضوعی بسیار مهم در زندگی و دارای آثاری فراوان است؛ هرچند در مورد مفهوم آن توافقی وجود ندارد، ولی از مجموع تعاریفی که برای این واژه بیان شده است، سه مؤلفه کلی را در این مفهوم میتوان یافت: درک زندگی و فهم انسجام آن، به معنی درک فراگیر انسان از خود و جهان پیرامون؛ هدف از زندگی به معنی هدفی کلی که بتواند به زندگی انسان و سایر اهداف میانی او جهت بدهد؛ اهمیت وجودی، به معنای اینکه فرد احساس کند زندگی او اهمیت دارد و میتواند اثری پایدار بر جهان پیرامون خود داشته باشد.
منابع
- طباطبایی، سیدمحمدحسین (1417 ق). المیزان فى تفسیر القرآن. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- فرانکل، ویکتور امیل (1399). انسان در جستجوی معنا. مترجم: نهضت صالحیان؛ مهین میلانی. تهران: انتشارات لیوسا.
- فضلالله، سیدمحمدحسین (1419). تفسیر من وحى القرآن. بیروت: دار الملاک للطباعة و النشر.
- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1374). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیة.
- BAUMEISTER RF. 1991. MEANINGS OF LIFE. NEW YORK: GUILFORD
- COSTIN V, VIGNOLES VL. 2020. MEANING IS ABOUT MATTERING: EVALUATING COHERENCE, PURPOSE, AND EXISTENTIAL MATTERING AS PRECURSORS OF MEANING IN LIFE JUDGMENTS. J. PERSONAL. SOC. PSYCHOL. 118(4):864–84
- GEORGE LS, PARK CL. 2016. MEANING IN LIFE AS COMPREHENSION, PURPOSE, AND MATTERING: TOWARD INTEGRATION AND NEW RESEARCH QUESTIONS. REV. GEN. PSYCHOL. 20:205–20
- GEORGE LS, PARK CL. 2017. THE MULTIDIMENSIONAL EXISTENTIAL MEANING SCALE: A TRIPARTITE APPROACH TO MEASURING MEANING IN LIFE. J. POSIT. PSYCHOL. 12:613–27
- KING, L. A., & HICKS, J. A. (2021). THE SCIENCE OF MEANING IN LIFE. ANNUAL REVIEW OF PSYCHOLOGY, 72, 561-584.
- RAY DG, GOMILLION S, PINTEA AI, HAMLIN I. 2019. ON BEING FORGOTTEN: MEMORY AND FORGETTING SERVE AS SIGNALS OF INTERPERSONAL IMPORTANCE. J. PERSONAL. SOC. PSYCHOL. 116(2):259–76
- STEGER MF. 2012. EXPERIENCING MEANING IN LIFE: OPTIMAL FUNCTIONING AT THE NEXUS OF SPIRITUALITY, PSYCHOPATHOL-OGY, AND WELL-BEING. IN THE HUMAN QUEST FOR MEANING: THEORIES, RESEARCH, AND APPLICATIONS, ED. PTP WONG, PP. 165–84. NEW YORK: ROUTLEDGE. 2ND ED.
- ZHANG H, SANG Z, CHAN DKS, SCHLEGEL RJ. 2019. THREATS TO BELONGINGNESS AND MEANING IN LIFE: A TEST OF THE COMPENSATION AMONG SOURCES OF MEANING. MOTIV. EMOT. 43(2):242–54
نویسندگان
محمود شکوهی تبار
گروه مطالعات قرآن و حدیث در سلامت، دانشکده سلامت و دین، دانشگاه علوم پزشکی قم، قم، ایران.
نورا کمالیون
دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه پیام نور آران و بیدگل، اصفهان، ایران.