نقد احادیث پزشکی

پیش از این بیان شد که شناخت و فهم حدیث، می‌تواند یکی از دو نتیجه را در پی داشته باشد؛ حالت اول احراز درستی حدیث از جهت صدور و محتوا و قواعد حدیث شناختی است که در این صورت، حدیث، معتبر شناخته شده و قابل استفاده در جهات مختلف خواهد بود. اما حالت دوم، عدم احراز صحت حدیث از هر یک از جهات سه گانه است. همچنان که پیش از این گذشت، علوم طبیعی و تکوینی، اموری تعبدی نیستند و تنها راه احراز درستی و استناد به آنها، احراز و استناد به آنها، احراز صدور از راه سند نیست. از این رو، عدم احراز صدور، ضرری به استفاده از حدیث نمی زند. عدم احراز صحت محتوا نیز، الزاماً به معنای قضاوت درباره کذب بودن حدیث نیست و صرفاً عدم استفاده از آموزه‌ حدیثی و استناد به آن و واگذاردن حدیث در مقام عمل را در پی خواهد داشت که در روایات، از آن به توقف و رد علم آن به امامان تعبیر شده است. بدیهی است این تا زمانی است که وجهی برای پذیرش قطعی یا رد قطعی آن یافت شود. مثلاً ممکن است که محتوای این حدیث، همچنان که شیخ صدوق احتمال داده، متناسب با وضعیت و موقعیت خاص مکانی یا زمانی یا شخصی مخاطب صادر شده و اصطلاحاً قضیه شخصیه باشد که در این صورت، با وجود درستی حدیث، برای دیگران، بجز در موارد کاملاً مشابه، قابل استفاده نخواهد بود که آن هم با توجه به عدم گزارش همه خصوصیات اصل حدیث، غالباً قابل شناخت و تطبیق نمی باشد.

نقد به معنای رد حدیث نیز، تنها در جایی امکان‌پذیر است که دلیل معتبر بر رد حدیث داشته باشیم، نه مواردی که احراز صحت حدیث از جهات مختلف را نکرده‌ایم. به عبارت دیگر، فقط در مواردی که حدیث، به شکلی واضح، مخالف با یک یافته قطعی علمی یا دینی باشد، می‌توان آنها را رد کرد.

با این حال، در بررسی روایات پزشکی، با پاره‌ای از مشکلات روشی، مواجه می‌شویم که لازم است مورد توجه قرار گیرند. مهم‌ترین این مشکلات عبارتند از:

1- ضعف سندی

این مشکل اختصاص به این دسته از روایات ندارد و برخی موضوعات دیگر نیز دچار این مشکل هستند. به نظر می‌رسد عدم اهتمام راویان به این نوع روایات و توجه آنها به روایات تعبدی شرعی را می‌توان حاکی از این امر دانست که از دیدگاه راویان معاصر اهل بیت (علیهم‌‌السلام) نیز، آن بزرگواران مرجع انحصاری روایات طبی و مانند آن نیستند، بلکه آنچه که از ایشان صادر شده، مطالبی استطرادی و حاشیه‌ای نسبت به علم ایشان است. این مشکل عمدتاً از جهت مصادر روایی این گونه از احادیث، پیش آمده و بحث‌های تفصیلی درباره طب الائمه فرزندان بسطام و امثال آن، شاهد این مدعا است.

2- وجود راویان غالی در اسناد روایات

برخی از روایات، اصولاً مشکل اتصال سندی دارند؛ مثلاً مرسل هستند و یا راویان مجهول در سند آنها وجود دارد. لکن گاه به صراحت در سند روایت افراد غالی وجود دارند. شیخ مفید در اوائل المقالات، به عنوان نظر مخالف نظر خویش نقل کرده است که غالیان معتقدند امامان (علیهم‌السلام) همه علوم و صنایع و زبان‌ها را بلد هستند. با توجه به این مبنای غالیان، این احتمال که روایاتی که در سند آنها غالیان وجود دارند و مربوط به علوم و دانش‌ها هستند، ساخته و پرداخته آنان است، تقویت می‌شود.

3- شباهت برخی روایات با اقوال حکما و پزشکان یونانی

قبل از اسلام، طب عرب در منطقه عربستان حاکم بود. بعد از ترجمه متون یونانی، طب یونانی هم شیوع بسیار یافته بود. مشابهت در حد مطابقت مضمون برخی روایات طبی، اعتماد به حدیث را به لحاظ آموزه‌ای شرعی، از میان می‌برد؛ گرچه بدون استناد به شرع، قابلیت تحقیق بر روی محتوای آن وجود دارد.

4- تأکید محدثان و حدیث‌پژوهان بر موضوعه بودن

ما در یک خلأ علمی زندگی نمی‌کنیم. از این رو، باید به دیدگاه‌های حدیث‌پژوهان درباره احادیث گوناگون پزشکی توجه کنیم.

قطعاً این معیار در مواردی می‌تواند ما را رهنمون باشد که دقت‌های بیشتری را درباره حدیث به جا آوریم، اگرچه الزاماً هم نباید با نظر آنها موافق باشیم.

5- مخالفت آموزه‌های احادیث پزشکی با امر و نهی شارع

گاه حدیث‌سازان، توجه به این نکته نکرده‌اند که احادیث امامان معصوم (علیهم‌السلام) همه مؤید و مکمل یکدیگر هستند. از این رو، صدور حدیثی از ایشان در مخالفت با شرع مقدس، غیر ممکن بوده و خود این مخالفت، شاهد بر ساختگی بودن حدیث می‌تواند باشد.

6- مخالفت با علم قطعی

آنچه که خداوند در عالم تکوین و طبیعت خلق کرده است، تابع حکمت الهی با عنوان خالق است. همو در قرآن و در الهامات به امامان (علیهم‌السلام) به سوی حکمتی بر طبق همان حکمت الهی تکوینی، با زبان تشریع رهنمون می‌شود.

از این رو، هرجا که منقولات و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که صدورشان – به جهت خبر واحد بودن، و احیاناً ضعف سندی آن‌ها – ظنی است، مخالفتی با علم قطعی داشته باشد، قواعد اقتضای تأویل روایات را دارد.

موارد فوق، برخی از ظرائفی است که لحاظ نمودن آنها در بررسی و بهره‌گیری از منابع حدیثی مرتبط با علوم سلامت، ضروری است.

عدم توجه مناسب به این مسائل، گاه به برداشت‌های نص گرایانه از این احادیث منجر شده است که با توجه به تبعات چنین رویکردی، اهمیت نگاه دقیق و عالمانه به‌ این منابع، آشکار می‌گردد.

نویسنده:

دکتر محمد کاظم رحمان ستایش

عضو هیأت علمی دانشگاه قم