مدرسه تابستانی فقه پزشکی

 

 

 

اهمیت فقه و ضرورت پیروی از احکام فقهی

 

دکتر احمد مشکوری

عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه و اخلاق سلامت دانشگاه علوم پزشکی قم

 

فقه، قانون زندگی است که خدای متعال برای سعادت دنیا و آخرت بشر فرستاده و شامل بایدها و نبایدهای تعیین‌شده از سوی خداست. علم حقوق، قوانین تراوش‌شده از فکر بشر برای زیستن در این دنیاست. فقه، قانون الهی است نه فکر بشر. عقل انسان خیر و شر را تشخیص می‌دهد، اما آیا می‌تواند هر خیر و شری را تشخیص دهد؟ قطعاً خیر؛ چون فکر بشر محدود است و نمی‌تواند مصلحت و مفسده همه‌چیز را تشخیص دهد. فرق گوشت ماهی فلس‌دار با گوشت ماهی بی‌فلس چیست؟ فرق گوشت حیوان حلال‌گوشت با گوشت حیوان حرام‌گوشت در چیست که آن حلال شده و این حرام شده است؟ چرا روزه روز عید فطر حرام است، اما روزه روز قبلش واجب است؟ فرق این دو روز در چیست؟ چرا نماز مغرب سه رکعت و نماز عشا چهار رکعت است؟ چرا شیرخواری که از زنی شیر می‌خورد به او محرم می‌شود و نمی‌تواند با فرزند آن زن ازدواج کند؟ این‌ها از مواردی است که بشر با عقل خود نمی‌تواند دلیل آن‌ها را کشف کند. فقه، برنامه زندگی بشر از قبل از تولد تا بعد از مرگ است. قانون بشر فقط برای زندگی این دنیاست، اما فقه برای دنیا و آخرت انسان برنامه دارد. دین خدا و فقه «یأْمرهمْ بالْمعْروف وینْهاهمْ عن الْمنْکر: به خوبی‌ها دعوت می‌کند و از بدی‌ها باز می‌دارد»، «ویحلّ لهم الطّیّبات ویحرّم علیْهم الْخبائث: چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام می‌گرداند»، «ویضع عنْهمْ إصْرهمْ والْأغْلال الّتی کانتْ علیْهمْ: و زنجیر و قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است از آنان برمی‌دارد». چرا برخی چیزها حلال و برخی حرام شده است؟ از امام باقر × روایت شده است که خداوند انسان‌ها را آفرید و دانست که چه چیز برای بدن آن‌ها مفید است پس استفاده از آن‌ها را برایشان حلال و مباح کرد و دانست که چه چیز به آنان زیان می‌رساند و آنان را از آن‌ها بازداشت.

 

 

 

احکام فقهی در مراکز درمانی

 

دکتر سیدمحمدمهدی احمدی

استاد حوزه علمیه و عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم

احکام نگاه

در سوره نور آیه 30 و 31 آمده است: «به مردان باایمان بگو دیده فرونهند و پاک‌دامنی ورزند که این براى آنان پاکیزه‌تر است؛ زیرا خدا به آنچه می‌کنند آگاه است. خدا می‌داند نگاه شما چه نگاهی و با چه قصدی است.  و به زنان باایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فروبندند و پاک‌دامنی ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه طبعاً از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا...آشکار نکنند».

 اسلام می‌خواهد حضور زن در جامعه با کرامت و عزت باشد و به‌عنوان انسان به او نگاه شود. حریم‌ها حفظ شود و افراد سالم بمانند تا جامعه سالم بماند.

 از حضرت رسول اکرم | روایت شده است: «إیّاک و النّظرة بعد النّظرة: از نگاه بعد از نگاه بپرهیز». نگاه اول، نگاه ناخواسته است که انسان چشمش به جایی می‌افتد که نباید نگاه کند و نگاه دوم ادامه نگاه اول و عمدى و ارادی است. از پیامبر خدا | روایت شده است که هرکه چشم خود را از حرام پر کند، خداوند در روز قیامت چشم او را از آتش پر گرداند، مگر اینکه توبه کند و از عمل خود دست بردارد.

بانوان نیز موظف به پوشاندن تمام بدن خود از نامحرم هستند. استثنای پوشش خانم‌ها صورت و دست‌ها تا مچ است. این حکم، حکم اولی است و حکم ثانوی هم دارد که در موارد خاص، حکم اولی وجوب پوشش تغییر می‌کند. در حدیثی، از حضرت امام کاظم × درباره زنی پرسیده شد که زخمی بر بازو یا ران دارد. آیا پزشک مرد مجاز است زخم او را برای معالجه ببیند؟ حضرت فرمودند: خیر!

 این حکم اولی است که پزشک مرد هم مانند دیگر مردان نامحرم حق دیدن مناطق پوشیده بیمار زن را ندارد؛ اما در روایتی دیگر شبیه همین پرسش از امام باقر × پرسیده می‌شود؛ ولی با این تفاوت که پزشک مرد داناتر و ماهرتر از پزشک زن است. امام در پاسخ می‌فرمایند که اگر بیمار خانم ناچار است به پزشک مرد معالجه کند پزشک مرد می‌تواند با رضایت بیمار خانم او را (معاینه و) معالجه کند.

بنابراین، پزشک مانند دیگر افراد نامحرم حق معاینه و مشاهده مناطق پوشیده بیمار خود را ندارد، مگر اینکه به دلیل مهارت یا سطح علمی بالاتر او از همکاران هم‌جنس بیمار، ضرورتی برای این امر وجود داشته باشد.

 

 

قاعده نفی حرج در مسائل پزشکی و سقط‌جنین

 

دکتر حمید ستوده

عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران

 

قاعده نفی حرج در مسائل پزشکی و سقط‌جنین

 از منظر فقهی، منظور از نفی حرج این است که خداوند متعال، تکلیف الزامی مشقت‌آور را جعل و تشریع نفرموده است تا مکلفان را در دشواری شدید و سختی فوق‌العاده قرار دهد که به‌طور متعارف قابل تحمل نیست.

 تطبیق حرج در موارد سقط پزشکی

نکته مهم در تطبیق این قاعده در بحث سقط درمانی آن است که از یک‌سو، نمی‌توان هر نوع سختی و مشقت را با عنوان حرج قرار داد و از سوی دیگر، نباید حرج به معنای کلفت و سختی در حد مرگ و هلاکت را ملاک و معیار مجرای این قاعده دانست؛ بلکه حرج باید یک عنوان زائد بر امور و سختی‌های طبیعی باشد که به‌طور متعارف در بارداری وجود دارد. پس حرج زمانی تحقق می‌یابد که بقای جنین قبل از ولوج روح، برای مادر مشقت شدید داشته باشد و مثلاً بیماری جنین یا مادر در حدی باشد که تحمل بارداری برای چنین فردی به‌گونه‌ای باشد که عرفاً قابل تحمل نباشد و نتواند این وضعیت را به‌صورت طبیعی، همانند دیگر زنان سپری کند؛ اما اگر در حال حاضر در تحمل بارداری حرجی وجود نداشته باشد، بلکه پس از تولد حرجی را برای مادر به وجود آورد، قاعده نفی حرج بازهم جریان پیدا می‌کند؟ در این خصوص، آیت‌الله خویی می‌فرمایند: ملاک، حصول حرج است، چه در زمان حاضر ایجاد شود یا در زمان آینده. بنابراین، درصورتی‌که مکلف بر اساس رأی متخصصان، علم و قطع پیدا کند که در آینده دچار عسر و حرج شدید خواهد شد، در این صورت می‌توان حرج آینده را برای جریان قاعده عسر و حرج کافی دانست. درنتیجه، اگر سن جنین قبل از چهارماهگی باشد و در وضعیت پزشکی مادر یا جنین، حرج شدید به‌صورت حتمی، قطعی و دقیق از سوی متخصصان تأیید گردد، به‌شرط امکان‌پذیر نبودن برطرف کردن آن در آینده، می‌تواند رافع حکم حرمت سقط‌جنین باشد.

البته، در تشخیص مصداق حرج باید توجه داشت که دستگاه‌های تشخیص طبی احتمال خطا دارند و ممکن است یقین به حصول مصداق حرج پیدا نشود یا برخی از بیماری‌های جنین دارای درجات مختلفی است و همه آن‌ها در حد ایجاد حرج نیست یا حتی اگر در حد حرج باشد، بازهم حالات مادران در خصوص پذیرش چنین فرزندی مختلف است و نمی‌توان صرف تشخیص بیماری، جنینی را مصداق حرج و جواز سقط دانست. در این صورت، مسئولیت پزشکان در صورت تقصیر یا عدم کارشناسی دقیق و یا صرف اعتماد به آزمایش‌هایی که درصد خطای بالایی دارند و موجب عدم تشخیص درست بیماری جنین یا مادر شود پابرجاست و همچنین، اگر پزشک جنین سالمی را با تشخیص ناصحیح سقط کند یا در خصوص بیماری مادر یا جنین اطلاع‌رسانی کاملی را انجام ندهد، مسئول خواهد بود. بنابراین، در صورت قطعیت این وضعیت باید این موضوع را به مادر اطلاع بدهند و البته تصمیم نهایی با مادر است؛ یعنی اگر مادر با بررسی وضعیت طفل به این نتیجه رسید که جنین ناقص‌الخلقه یا دارای بیماری صعب‌العلاج است و این نقص به حدی باشد که نگهداری آن بعد از تولد برای او موجب حرج و مشقت شدید باشد یا دچار اضطرار شود، می‌تواند قبل از دمیده شدن روح در جنین، اقدام به ختم بارداری کند.